جويس كرم. تحليلگر مسائل خاورميانه و جهان عرب
ترکیه ابتدای هفته گذشته هدف حمله انتحاری دیگری، احتمالا از سوی تروریستهای داعش قرار گرفت تا با نظر به موج فزاینده ٢,٧ میلیوننفری پناهجویان و البته بازشدن یک جبهه نظامی پرتوانتر از سوی کردها در سوریه، دیگر بتوان با اطمینان اعلام کرد جنگ سوریه به کابوسی واقعی برای آنکارا بدل شده است؛ کابوسی که هیچ استراتژی خروجی برای آن متصور نیست. وقتی ترکیه در پاییز ٢٠١١ موضعی سرسختانه علیه دولت بشار اسد و در حمایت از مخالفانش اتخاذ کرد، به این خیال بود که میتواند ضمن جلوگیری از برپایی یک جبهه طویل خونین در مرزهای خود، کمکحال تشکیل یک مدل حاکمیتی همسو در دمشق باشد. اما امروز این دو هدف محاسباتی با وجود تهدیدهای چندگانه مرزی برای ترکیه و همچنین چندپارگی سوریه بین ساختارهای دولتی، شبهنظامیان و سازمانهای تروریستی، بهکلی ناکام ماندهاند. درواقع، تهدیدهای جدید و نوظهور در سوریه سبب شده محاسبات ترکیه بر پاشنه دیگری چرخیده و اولویتهای آن، دستکم تا پایان عمر دولت باراک اوباما، متوجه اهداف بلافصلی مانند رویارویی با گروههای کرد و تروریستهای داعش و بهتعویقانداختن چالش اسد شود.
اولویتهای جدید ترکیه
اگرچه «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهوری ترکیه، یکی از اولین کسانی بود که در نوامبر ٢٠١١ خواستار استعفای بشار اسد شد، اما این هدف دیگر از منظر ترکیه نه ضروری به نظر میرسد و نه واقعگرایانه. «بنعلی ییلدریم»، نخستوزیر ترکیه، همین جمعه گذشته به خبرنگاران گفته است اسد میتواند در دوران انتقال، نقشی در رهبری موقت ایفا کند، اما نباید هیچ نقشی در هیأت حاکمه آتی داشته باشد. این در حالی است که احتمال انتقال قدرت یا تغییر رهبری در سوریه، بسیار دور از واقع است و درنتیجه اظهارات طرف ترک درباره اسد را بیشتر به پیامی غیرمستقیم به متحدان خود بدل میکند. در این میان، اولویت ضروریتری که ییلدریم بر آن تأکید کرده و موضوع تبادلات جاری دیپلماتیک بین ترکیه و ایران و همچنین آنکارا و مسکو بوده است، یکپارچگی و تمامیت ارضی سوریه و تلاش برای ممانعت از تقسیم آن برمبنای اختلافات قومی است. بنابراین مشخص است مقابله با فشار کردها برای دستیابی به خودمختاری بیشتر در سوریه همه محاسبات ترکیه در جنگ سوریه را تحتتأثیر خود قرار داده و نیروی محرکه اصلی در پس ابتکار اردوغان برای نزدیکی به ایران و روسیه است.
بعد از منبج
نیروهای کردی که امروز مورد تهاجم هستند، همانهایی هستند که پیشتر با کمک ایالات متحده و به عنوان بخشی از ائتلاف بزرگتر نیروهای دموکرات سوری، موفق به پیشروی در سرزمینهای تحت تصرف داعش مانند کوبانی و این اواخر، منبج شدهاند. بنابر ادعای برخی منابع شورشیان سوری، ترکیه از واشنگتن خواسته بود پس از آزادسازی منبج، نیروهای دموکرات سوری را وادار به ترک این شهر کرده و از تغییر ترکیب قومیتی آن از عرب به کرد ممانعت کند. به گفته همین منابع، ناکامی ایالات متحده در تحقق این خواسته، خشم آنکارا را برانگیخته و سبب شده دولت اردوغان درصدد اعمال قدرت نظامی برتر خود در شمال سوریه علیه داعش و یگانهای مدافع خلق برآید. در این بین، به نظر میرسد ترکیه برای پاسخ نظامی خود تصمیم گرفته از ائتلاف دیگری در جنگ علیه داعش حمایت کند. آن دست از شورشیان سوری که با ترکیه متحد شدهاند، در حال آمادهسازی برای حمله به شهر جرابلس هستند که اکنون در کنترل داعش قرار دارد. منابع شورشی همچنین اعلام کردهاند کمک ترکیه در عملیات حلب علیه نیروهای دولتی اسد، بسیار حیاتی و تأثیرگذار بوده است. این بدان معناست که آنکارا امروز همچون بندبازی قهار، با حضور در چند جبهه سوریه سه هدف را دنبال میکند: پشتیبانی از نیروهای نیابتی خود، مقابله با توسعهطلبی کردها و جنگ با داعش.
چالش تازه اوباما
تبعات تجدید سازمان ترکیه در سوریه بیش از هر چیز بر راهبرد ایالات متحده احساس خواهد شد که روی همان نیروهای کردیای حساب باز کرده که امروز در جنگ با داعش، هدف ترکیه قرار گرفتهاند. آنطور که پیداست، در آستانه دیدار روز گذشته جو بایدن، معاون رئیسجمهوری آمریکا، صبر آنکارا در قبال دولت اوباما کاملا به سر آمده است. جایگیری دوباره ترکیه در صفوف روسیه و متحدانش و در تقابل با نیروهای کردی که اینروزها قدرتمندتر از همیشه به نظر میرسند، نقشههای اوباما برای بهدامانداختن داعش در سوریه و آزادسازی موصل، رقه یا شاید هم هر دو آنان تا پیش از پایان عمر دولتش را با مشکل مواجه خواهد کرد.
شرق