▫️اکنون بیش از پنج هفته است که در زندان اوین محبوسم. چرا که روسریِ فاقد توجیه شرعی و قانونی را بر سر نمی کنم. در حالیکه به همین دلیل در زندانم از برخی حقوق بدیهیِ یک زندانی از جمله ملاقات با خانواده نیز محروم هستم.
▫️سه هفته در روزهای یکشنبه که وقت ملاقات است در حیاط کوچک افسر نگهبانی بند زنان در اعتراض به این رفتار ظالمانه تحصن کردم. یکشنبه گذشته یعنی هفته چهارم ماموران زندان با فریبکاری و دروغگویی به همسرم گفتند که وسمقی به ملاقات نمیاید و او را از سالن ملاقات بیرون کردند. در حالی که من همچنان منتظر بودم به ملاقات همسرم بروم. و حالا در پنجمین یکشنبه همسرم را اصلا به سالن ملاقات راه ندادند و ماموران بند زنان به من اعلام کردند که ملاقات نخواهی داشت.
▫️به وکیلم که برای ملاقات با من به زندان آمده بود نیز اجازه ی ملاقات ندادند. مامور بند زنان به من پیشنهاد کرد انتهای موی خود را با یک تکه پارچه بپوشانم و پس از خروج از درِ بند آن را بردارم. من نمیدانم این پیشنهادِ خودِ او بود یا سیاست جدید جمهوری اسلامی، اما هر چه که هست میتوانم بگویم که جمهوری اسلامی با وجود هزارن مدرسه دینی و دهها هزار روحانی و دستگاههای تبلیغاتی که همه از اموال عمومی ارتزاق و در واقع آن را هدر میدهند نمیتواند توضیح منطقی و قابلقبولی برای سیاست سخیف حجاب اجباری فراهم کند و لذا برای بازگرداندن اقتدار از دست رفته خود میخواهد ما زنان را به رفتارهایی مبتذل و بی معنا وا دارد.
▫️من پیشنهاد سَبُکمغزانهی یاد شده را رد کردم و نتوانستم وکیلم را ملاقات کنم. کوشیدم دوباره به حیاط افسرنگهبانی بند زنان بروم و مدتی برای اعتراض آنجا بایستم که پیشاپیش در را قفل کرده و مامور زندان جلوی آن ایستاده بود تا مانع ورود من به آن محوطه شود.
▫️سیاست حجاب اجباری یک سیاستِ شکست خورده است که ادامه دادنِ آن جز به بروز رفتارهای منحط از سوی ماموران حکومتی به چیز دیگری منجر نخواهد شد.