نویسنده: چندران نیر[1]
۹ ژانویه ۲۰۲۴
برگردان: مینا آگاه – اختصاصی اندیشۀ نو
مجتمع صنعتی نظامی بخشی کلیدی از اقتصاد سیاسی ایالات متحده است که تنش های جغرافیایی را تشدید می کند و کشورها و بازیگران خصوصی را قادر می سازد تا فشار وارد بیاورند و از آن سود بسازند. وقت آن رسیده است که جوامع برای مهار کردن آن و ایجاد یک جنبش هماهنگ با هم تلاش کنند. برای آموزش جهان در مورد تهدید جدی که مجتمع صنعتی نظامی برای تمدن بشری ایجاد کرده٬ باید جنبشی به راه بیفتد.
فایننشال تایمز در ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳ مقاله ای دارد با نام: «در حالی که اوکراین بودجه را بر پایه جنگ قرار می دهد، دفتر سفارشات دفاعی جهانی بزرگ می شود.[2]»
این مقاله اینطور القا کرده که جشن بزرگی برپا است، زیرا لیست سفارشات دفاعی (جنگی) جهان به واسطه ی حالت جنگی افزایش یافته است. این گزارش نشان می دهد که ۷۶۰ میلیارد دلار سفارش سخت افزارها در مراحل انجام بوده٬ و با افزایش تنشها، تقاضا افزایش یافته و سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در سهام این مجتمع ها پرداخته اند.
این تجزیه و تحلیل به جای این که چنین مسئله ای را دلیلی برای نگرانی جدی بداند٬ آن را یک چشم انداز هیجان انگیز و مثبت نشان می دهد . هیچ جایی در این گزارش، به بررسی حماقتی که اساس این رشد است٬ نپرداخته است. علیرغم تنش هایی که در سطح جهان جاری است٬ به آن به عنوان یک کسب و کار نگاه می کند٬ و طبیعی است که در مورد افزایش ذخایر نظامی صحبت کند ، گویا اینها مواد بهداشتی مورد نیاز در دوران بیماری هستند.
چگونه این عادی سازی کسب و کار جنگ و تبعات اقتصادی همراه با آن اتفاق افتاد؟
ما می توانیم به ژانویه سال ۱۹۶۱ برگردیم، هنگامی که رئیس جمهور ایالات متحده، دیوید آیزنهاور، در سخنرانی خود، اصطلاح «مجتمع صنعتی نظامی»[3] را به طور گسترده ای مطرح کرد. آیزنهاور، یک ژنرال پنج ستاره در دوران جنگ جهانی دوم بود، و با ارتش آشنا بود.
هشدار آیزنهاور در مورد این مجتمع ها فقط در مورد مسابقه تسلیحاتی و یا هزینه های نظامی نبود؛ بلکه در مورد احتمال تاثیر شدید یک گروه کوچک بر سیاست های ملی، تهدید فرآیندها و اولویت های دموکراتیک بود . این جایی است که ما در حال حاضر هستیم، اما حالا دیگر در سراسر جهان گسترش یافته است و شامل همکاران غیر احتمالی از جمله بسیاری از رسانه های جهانی است.
شرایط کنونی به این دلیل است که هشدار او اصلا جدی گرفته نشد. در عوض، اصطلاح مجتمع صنعتی نظامی به عنوان مثالی از نظریه توطئه و داستان های گمراه کننده ی آفریده ی چپ ها و طرفداران صلح خوانده شد.
اکنون، بیش از پنجاه سال بعد، بالاخره بحث در مورد مجتمع صنعتی نظامی به جریان اصلی کشیده شده است. اولین بار در اوکراین و در حال حاضر در غزه، رویدادهای سال ۲۰۲۳ ماسک از روی چهره ی مجتمع های صنعتی نظامی برداشت و جهان اکنون این حقیقت را درک می کند که این هیولا بزرگترین تهدید برای صلح جهانی است. با این حال، فایننشال تایمز به صورتی غیر صادقانه تلاش می کند تا این دروغ را مطرح کند که این هزینه ها برای بهبود توانایی های دفاعی و امنیتی لازم است. و این یک دروغ بزرگ است.
جهان باید بیدار شود و این واقعیت را دریابد که مجتمع صنعتی نظامی جهانی یک تهدید جدی برای تمدن است.
آنچه که عنوان هایی مانند این ها روشن می کند این است که رشد مجتمع های صنعتی نظامی پیامد رشد بیش از حد سیستم سرمایه داری ما است. کار به جایی رسیده که حتی اخلاقا پذیرفته شده این یک فرصت برای سرمایه گذاران است و باید آن را جشن بگیریم. ما نتوانستیم صنعتی را که برای رشد خود به جنگ، مرگ و نابودی نیاز دارد٬ کنترل کنیم . وگرنه، از چه راه دیگری سرمایه گذاران می توانند بازده سرمایه خود را در این ابعاد کسب کنند؟
واقعیت این است که این صنعت یک تهدید وجودی برای صلح جهانی است زیرا – حداقل بخشی – از اقتصاد سیاسی قدرتمندترین کشور روی سیاره را در دست خود گرفته است: ایالات متحده، دولت نظامی مدرن.
به این ارقام نگاهی بیندازید: پنج تا از بزرگترین پیمانکاران دفاعی کشور در سال ۲۰۲۰ مبلغ ۶۰ میلیون دلار برای لابیگری در دولت آمریکا هزینه کرده اند. همچنین مشخص شده است که تقریبا نیمی از بودجه پنتاگون هر سال به جیب پیمانکاران خصوصی می رود. بسیاری از سیاستمداران در مجتمع صنعتی نظامی سهمی دارند و صنایع تکنولوژی و مالی به طور عمیق در دل آن جای دارند.
مجتمع صنعتی نظامی آمریکایی[4] به اندازه ای بزرگ شده است که به قابل پیروزی بودن یا نبودن جنگ ها اهمیت ندهد. این مجتمع فقط به جنگ نیاز دارند، تمام. برای افغانستان میلیاردها دلار سلاح می فرستند و سپس همه چیز را آنجا رها می کنند. ماموریتشان انجام شده است.
در واقع، صحبت کردن در مورد تضمین صلح و امنیت از سوی کشوری که از زمان استقلالش تاکنون٬ ۹۳ درصد از عمر خود را در جنگ بوده و بزرگترین هزینه های دفاعی ( جنگی) جهان – هزینه ای معادل بیش از جمع هزینه ی نظامی۹ کشور بعدی- را دارد٬ یک تناقض آشکار است. به واسطه ی این حجم از سرمایه گذاری، درهای بزرگی برای صاحبان منافع باز است و صنعت دفاعی( نظامی) به طور خطرناکی به یک بازیگر مهم در اقتصاد ایالات متحده تبدیل شده است. به همین دلیل، ایالات متحده یکی از بزرگترین تهدیدات برای صلح جهانی است.
اروپا با توجه به اینکه بحران اوکراین چگونه به یک فرصت برای سرمایه گذاری مجتمع های صنعتی نظامی آمریکا تبدیل شد٬ این را نهایتا یاد گرفت. این نتیجه ی برون سپاری امنیت اروپا به دست صنایع نظامی آمریکا است. مقاله فایننشال تایمز اشاره کرده که “هزینه ی نظامی در اروپا ٬ بیشترین افزایش سالانه خود را در حداقل سه دهه گذشته داشته است”. مجتمع صنعتی نظامی آمریکا در جنگ غزه نیز تاثیر گذاشته و سیاستمداران آمریکایی را تحت تاثیر قرار داده تا احساسات اکثریت مردم جهان را نادیده بگیرند و از تلاش سازمان ملل را برای متوقف کردن جنگ و آتش بس جلوگیری کند. تنها در ماه گذشته، دولت بایدن رئیس جمهور آمریکا اجازه ی ارسال بیش از ۲۰۰ میلیون دلار اسلحه به اسرائیل را از کنگره گرفته است.
جهان باید این واقعیت را بداند که مجتمع صنعتی نظامی جهانی ، با توجه به احتمال سرایت تخاصم ها، تهدید هسته ای و حتی سلاح های بیولوژیک، یک تهدید جدی برای تمدن بشری است.
این موضوع دارای دو ویژگی منحصر به فرد است که آن را به طور خاص خطرناک می کند.
اول، مجتمع صنعتی نظامی یک جهش در اقتصاد سرمایه داری است، بطوریکه دولت با فعالان خصوصی در هم ادغام شده، یک اژدهای چند سر پدید آورده است که در همه بخش های اقتصاد، سیاست های عمومی، رسانه ها، دانشگاه ها و حتی اتاق های فکری فعالیت می کند.
دوم اینکه، در اصل یک شبکه ی ترکیبی از دولت / کسب و کار/ دولت ا با واسطه های بسیار است و بنابراین بلعنده ی بخش گسترده ای از بودجه دولتی و بطور اجتناب ناپذیر، شبکه ای از فساد است.
در نتیجه، آنچه صنعت “دفاعی” نامیده شده، خارج از نظارت عمومی قرار گرفته است. این یک کسب و کار با مزایای ویژه است که پشت سپر “اطلاعات طبقه بندی شده” پنهان می شود، به طوری که شهروندان از معاملات آن آگاه نیستند. این مجتمع همچنین با امنیت ملی ارتباط برقرار کرده است و برای ارتقای منافع تجاری خود٬ به “بازدارنده ها” ی بیشتری دسترسی دارد.
این اتفاقی عجیب نیست که سرمایه داری ترین، جامعه ی جهان بزرگترین و قدرتمندترین مجتمع صنعتی نظامی را دارد. در واقع، سهامداران اصلی مجتمع صنعتی نظامی آمریکا برخی از بزرگترین شرکت ها در اقتصاد آمریکا هستند – لاکهید مارتین یک شرکت ۱۱۳ میلیارد دلاری است، با تعدادی دیگری بیش از ۳۰ میلیارد دلار سرمایه. این موضوع برای بریتانیا هم صدق می کند- شرکت هایی مانند بی ا ایی[5]. این یک تصادف نیست که بریتانیا همیشه مجتمع صنعتی نظامی آمریکا را در جنگ دنبال می کند.
در ایالات متحده، آشکارترین تعارض منافع که عبارتست از سیاستمداران برجسته تحت نفوذ مجتمع های صنعتی نظامی آمریکا، به سادگی نادیده گرفته می شود. سیاستمداران از جنگ هایی که به آن به آنها رای می دهند و دامن می زنند، سود می برند و برای هر یک سانتی که جنگ را دامن می زنند، از مجتمع ها پول می گیرند. علیه این مجتمع ها خیلی کم صحبت می شود٬ تازه اگر بشود٬ برای مثال برنی سندرز، اما این نیز به ندرت.
تبلیغاتی که رسانه ها پخش می کنند و به دولت کمک می کنند دشمن خلق کند، و به حس میهن پرستی دامن می زنند و عموم مردم ترسانده شده و سکوت می کنند. در کشورهای دیگر نیز ارتش قدرتمند است و منبع بسیاری از فسادها است – اما هیچ چیز قابل مقایسه با ایالات متحده و تاثیر نابودی جهانی آن نیست.
اما اشتباه نکنید، بسیاری از شرکت های غربی و دولت ها در این کار شرکت می کنند و در نهایت به انحراف منابعی کمک می کنند که برای تامین نیازهای اساسی و کارهای مهم برای توسعه به شدت به آنها نیاز است. برخی از بزرگترین پرونده های فساد در کشورهای در حال توسعه اغلب شامل خرید تجهیزات و نرم افزار نظامی از غرب است.
این سیستم فاسد در سطح جهان گسترده شده است، زیرا سرکردگان این مجتمع ها با هم ارتباط دارند، به همان مدارس آموزش نظامی رفته اند یا روابط نزدیک با پیمانکاران دفاعی ( نظامی) دارند. کشورهایی مانند پاکستان، تایلند، آفریقای جنوبی، عربستان سعودی و غیره از این امر رنج می برند.
اگر جوامع درک کنند که می توان این مجتمع ها را کنترل کرد٬ این مجتمع ها را کنترل می کنند. شهروندان باید اقدام کنند، زیرا این مجتمع ها مقدار زیادی از بودجه ملی را از خدمات ضروری منحرف می کند. این نشان می دهد که هیچ جنبش ملی در ایالات متحده برای مبارزه با این شرکت های نابکار که مانع اختصاص بودجه به زیرساخت های اساسی در حال فروریختن و برای کاهش فقر می شوند، وجود ندارد. رسانه های به اصطلاح آزاد در این باره تقریبا سکوت می کنند.
برای افشا کردن مجتمع صنعتی و نظامی٬ که نقاب ارائه امنیت ملی و منطقهای به صورت زده٬ تلاش زیاد و هماهنگ در سراسر جهان ضروریست. اما در واقع، این مجتمع ها در کار ایجاد ترس و بی ثبات کردن کشورهای کل دنیا و ایجاد ناامیدی گسترده هستند. و به این ترتیب، شرایط را طوری می کنند که سلاح های مخرب خود را بفروشند٬ نه این که امنیت برقرار شود.
وقت آن است که رسانه های مستقل، سازمان های جامعه مدنی و آکادمیک در سراسر جهان متحد شوند و یک جنبش جهانی بسازند تا در مورد این صنعت خطرناک در سطح جهان آموزش دهند.
تصور کنید که هر سال یک کنفرانس جهانی برگزار شود که این صنعت را مورد بازخواست قرار دهد و به دولت ها و خریداران سهام آن در مورد مسئولیت آن ها برای کاهش رشد این صنعت خطرناک، آموزش دهد. کنفرانس های تغییرات آب و هوایی مانند کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل[6] به همین گونه آغاز شد. ما نیاز داریم که سازمان ملل بخشی از آغاز این جنبش جهانی علیه مجتمع صنعتی نظامی باشد. این موضوع را کنفرانس جهانی صلح (Global Conference on Peace) می نامیم.
هر کشوری، بدون توجه به اندازه و قدرت خود، باید آماده شود که مسئولیت خود در این مورد را بپذیرد و برای از بین بردن این صنعت اقدام کند. اگر جنگ افروزان و کسانی که در کسب و کار جنگ مشارکت دارند، همچنان بخواهند تلاش های صلح بین المللی را تحت تاثیر قرار داده و بی اثر کنند، نباید تعجب کنند که دیگران مسئولیت مهمترین وظیفه حفظ ثبات جهانی را برعهده بگیرند.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.
[1] Chandran Nair
[2] global defence order books bulge as ukrain puts budget on war footing
[3] Military-industrial complex” (MIC)
[4] AMIC
[5] BAE بیایئی سیستمز پیالسی (به انگلیسی: BAE Systems plc)، شرکت صنایع دفاعی و هوافضایی بریتانیایی است.
[6] کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد کنفرانسهای سالانهای هستند که در چارچوب کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی (UNFCCC) برگزار میشوند
[1] مقاله اصلی در SCMP -A Week in Asia در ۶ ژانویه ۲۰۲۴ منتشر شد.