در تاریخ چهارم اسفند ۱۴۰۲ جمعی از افراد با هویت های مشخص، شکل گیری و موجودیت جریانی را زیر عنوان کنفدراسیون کار ایران – خارج از کشور اعلام کردند. شبکه خبری تلویزیون ایران انترنشنال نیز با فرستادن خبرنگار ویژه در محل برگزاری این نشست، خبر راه اندازی این کنفدراسیون را با عنوان «واقعه مهم» !! زیر پوشش قرار داد.
این خبر گرچه برای ما که با سابقه این طیف افراد آشنایی داریم، موجب شگفتی خاصی نگردید؛ اما به رغم ژست های دروغین این «مدرنیست های» از خود راضی، آنچه تعجب برانگیز و تأسف آور است این است که اشخاصی در این بازار بیع و شرا، ساده لوحی خود را به نام زیرکی و دانایی عرضه می کنند و قصد دارند کارگران را نیز مانند خود به قهقرا بکشانند.
جای بسی خوشحالی است که در این زمان کوتاه شاهد واکنش های روشن بینانه ای هستیم که این حضرات حتی در مخیله اشان هم نمی گنجید که این بار با صفی از منتقدانی روبرو شوند که همه چیز شان در این قمار در معرض باخت قرار دهند. این طیف که پیش از این با سوء استفاده از عنوان «منشور سازی» زمانی برای نمایش های خود خریدند، امر بر آنها مشتبه شده بود که با تشکل سازی های تصنعی که در داخل و خارج به راه می اندازند و نشر پلاتفرم برای «نقشه مند» کردن به اصطلاح مبارزه، فقط جای کنفدراسیونی خالی است که آن هم با حمایت راست ترین و بد سابقه ترین جریان آلمانی زیر نام اتحادیه کارگری ( DGB ) همه چیز مهیا می شود.
بعید می دانیم که این حضرات حتی با الفبای مفاهیم جنبش کارگری آشنا نباشند و به خیمه ای امید ببندند که فاقد پایه های نگه دارنده سازه تخیلی آنها باشد.
طبق تجارب تاریخی و عملکردهای تاکنونی طبقه کارگر، کنفدراسیون تشکیلاتی است که موجودیت آن با تشکل های دیگری به نام فدراسیون شناخته می گردد و فدراسیون نیز با سندیکاها یا اتحادیه های همکار یا هم رشته در واحدهای مختلف کارگری که بر حسب صنعت و یا منطقه فعالیت و یا هر دو تعریف می شوند، تداعی می گردد. کنفدراسیون های واقعی که بر این روال تشکیل می شوند اعضای زیادی دارند که حتی به چند میلیون هم نفر هم می رسد وطی ده ها سال مبارزه عملی در کارخانه ها و دیگر مراکز کار بخش های مختلف این پیکر عظیم را خلق کرده و سازمان داده اند.
حال این کنفدراسیون سازان با یک جمع خانوادگی ۱۵ نفره که تاکنون سه نفر از آنها هم ریزش کردهاند سودای تشکیل کنفدراسیون را دارند. چه ساده انگاری کودکانه ای!! این ناجیان طبقه کارگر چنان مسحور نقش آفرینی های خود در «دنیای مدرن» شده اند که حتی لازم ندیده اند از تجارب حامیان مالی و تشکیلاتی خود در کشورهای غربی نیز چیزی بیاموزند. حضرات کنفدراسیون ساز که با اعتماد بنفس کاذبی در توهمات خود غوطه ور هستند، مانند استادان خود که بر تاریخ یکصد ساله جنبش کارگری و سیاسی ایران چشم می بندند و تشکیلات حزبی خود را مبدأ و منشأ کل جنبش سیاسی و کارگری ایران می دانند، اینان نیز همه تلاش های تاکنونی نهادهای حامی و مدافع جنبش کارگری در داخل و خارج را نادیده می گیرند و از راه نرسیده خود را محور همه تحولات جنبش کارگری قلمداد می کنند و مأموریت متشکل کردن و جذب کارگران و پیشروان کارگری را برای خود قائل هستند. در این بازی ناشیانه چنان مدهوش گشته اند که در رویای جلوس بر کرسی نهادهای کارگری بین المللی، قصد دارند جایگاه نمایندگان جمهوری اسلامی را کسب کنند و صدای کارگران ایران باشند. این شیفتگان صندلی نمایندگی جنبش کارگری با افزایش روند بی آبرویی نمایندگان به اصطلاح کارگری جمهوری اسلامی در نهادهای بین المللی بی رغبت نیستند که با لابیگری و استفاده از توصیه ها و فشارهای حامیان خود بر نهادهای بین المللی جانشین به اصطلاح نمایندگان کارگری جمهوری اسلامی در آن نهادها شوند. آنچه در این میان مورد نظر آنها و حامیانشان نیست این است که نه نمایندگان منصوب رژیم و نه این نمایندگان خودساخته هیچ یک ربطی به تودۀ کارگران ایران و به طور کلی به طبقۀ کارگر ندارند.
کنفدراسیون سازان، تلاش نمایندگان تشکل های مستقل کارگری را برای حضور در نهادهای کارگری بین المللی که به دفعات مختلف در کشورهای گوناگون و با حمایت های سندیکاها و کلکتیوهای کارگری پیشرو اروپا مطرح شده است، را نادیده می گیرند و برای خود نقشی قائل می شوند که نه صلاحیت آن را دارند و نه از سوی کارگران چنین وظیفه ای به آنان محول شده است. اینگونه رفتارها و شیوه های غلط را چه چیزی جز خود محوری و بر فراز سر کارگران تصمیم گرفتن می توان نام نهاد. این موضوع از جوانب مختلف توسط افراد و تشکل ها و سازمان های سیاسی کارگری نقد شده و به درستی افشا گردیده است. و پس از این نیز افشا خواهند شد. هر برخورد غیر شفاف و دو پهلو در این رابطه به نوعی سرپوش نهادن بر واقعیات و دفاع از این جریان انحرافی است.
از اینرو ما امضا کنندگان این بیانیه با افشاگری و محکوم کردن این تلاش های مذبوحانه، در حال حاضر فقط به این توضیحات اکتفا می کنیم و هوشیارانه همه اتفاقات را زیر نظر داریم و با دفاع از هویت واقعی جنبش کارگری و تنفر از این شیوه های ضد کارگری همواره در جایگاه مدافعان مستقل و واقعی طبقه کارگر بر امر مبارزه با سرمایه داری و فرصت طالبانی که قصد دارند بر بالای سر کارگران تشکل سازی نماید، تاکید می نماییم.
زنده باد مبارزه کارگران بر علیه سرمایه داری و فرصت طلبان جدا از کارگر
۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۲
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان