🔺جاهایی که فساد بالاتر است، جاهایی است که شفافیت کمتر بوده و فقر و نابرابری بیشتر است. برای همین اگر قرار باشد فردی عالمانه و آگاهانه و صادقانه بخواهد تا فساد را برطرف کند، باید سراغ فقر و نابرابری برود. بدون استثنا جاهایی که با دو بیماری یعنی بحران پنهانکاری و عدم شفافیت و بحران نابرابری ناموجه مواجه شده است، عموما جاهایی هستند که بنیه تولید فناورانه در اولویت قاعدهگذاریها و تخصیص منابع حکومت نیست و سرمنشا اصلی آنجا هست.
🔺کلید بحث این است که وقتی شفافیت وجود نداشته باشد، مشارکت و نظارت مردم در سرنوشت خودشان بیمعنا میشود. در نتیجه محصول آن وابستگی ذلتآور به دنیای خارج ، فقر و نابرابری گسترده وعمیق و ناپایداریهای دائمی سیاسی و اجتماعی میشود.
🔺بحران یادگیری جمعی از تجربههای قبلی و تجربههای همین حکومت با دو مانع بزرگ روبرو است یکم مانعی که در سازههای ذهنی حکومتگران وجود دارد شما نمونه آن را دیدید که برای فساد رخ داده در اوقاف زمان شاه، پنهانکاری و توجیه کردند. الان هم با همین توجیهات هزاران فساد لاپوشانی میشود. این همه کمپین درست شد و برجستهترین متفکران کشور درخواست کردند که یک مقام مسئول تخصیص چند میلیارد دلاری به چای دبش را توضیح دهد. اصلا بحثی از زنده باد و مردهباد مطرح نشد. بلکه بارها تاکید شد که راه نجات کشور از مسیر شفافیت میگذرد.
🔺مگر مردم به عنوان صاحبان حق در مورد دلارهای نفتی، نامحرم هستند و تنها شما محرم هستید. این یک تعرضی بوده که به حقوق عمومی شده است چرا لاپوشانی میکنید. چرا سکوت کردید چرا مقامات رسمی به جای اینکه شرمنده شوند و از ملت عذرخواهی کنند برای اینکه بیکفایتیها و نادانیها آنها موجب شده که چنین فساد عظیم و فاجعهآمیزی شکل بگیرد ، چنین فسادی را ناچیز جلوه دادند.