فرامرز توفیقی فعال به اصطلاح کارگری و عضو کمیته دستمزد، در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۲ در گفتگو با ایلنا از حداقل دستمزد سخن میگوید. او در پی محاسبات خود میگوید« سال گذشته در کمیته دستمزد، نرخ سبد معیشت به صورت غیرواقعی(غیر واقعی؟!!)، حدود ۱۴ میلیون تومان محاسبه شد. در روزهای اخیر، مدیران اقتصادی دولت، تورم دیماه سال جاری را ۴۳.۷ درصد اعلام کردند. بنابراین اگر این تورم ۴۳.۷ درصدی را که چندان واقعی هم نیست(که چندان واقعی هم نیست؟!!)، روی سبد معیشت سال قبل اعمال کنیم به این نتیجه میرسیم که اثر ریالی تورم بر سبد معیشت، رقم ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است؛ در واقع با فرض صحت(با فرض صحت؟!!) آمارهای رسمی، باید ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به سبد تصنعی ۱۴ میلیون تومانیِ سال گذشته اضافه کنیم که حاصل آن میشود ۲۰ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان». این گفته های او نشان میدهد که هر ساله کمیته دستمزد ، با آمارهایی که فرضی بوده و صحت ندارند سبد معیشت را محاسبه میکنند که نتیجتاّ بقول خودشان غیر واقعی میباشد!
در برخورد با “محاسبه سبد معیشت” دو حالت پیش میآید:
حالت اول: “محاسبه سبد معیشت” این ارزش را دارد که میتوان “حداقل دستمزدِ” سال کنونی را با “سبد معیشتِ” سال کنونی مقایسه نمود و نشان داد حکومتی که خود را طرفدار مستضعفین میداند تا چه اندازه در حق کارگران ظلم و اجحاف میکند. در حالیکه سبد معیشت، ۱۴ میلیون تومان (مبلغ کمیته دستمزد برای سال کنونی) میباشد، حکومت حداقل دستمزد ۸ میلیون تومان را تصویب کرده است! و در سال پیش رو باید حداقل دستمزد آن را با مبلغ ۲۰ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان مقایسه نمود تا به ظلم و ستمی که بر کارگران روا شده بیشتر پی برد.
حالت دوم: “اما هنگامی که هدف مقایسه نیست؛ بلکه انتظار بر این است که “حداقل دستمزد” برابر با سبد معیشت شود؛ باید به کارگران رهنمود داد که چگونه میتوانند به این مبلغ دست یابند. توفیقی میگوید «پایه دستمزد کارگران باید لااقل به ۲۰ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برسد؛ اما آیا دولت به چنین امری رضایت میدهد؟ من بعید میدانم».
این نهایت عوام فریبی میباشد که یک فعال کارگری! چنین وانمود نماید که دلسوز کارگران است و بگوید پایه دستمزد آنها باید یک عدد چرب و چیلی (دو و نیم برابر دستمزد کنونی) باشد ولی در نهایت بگوید « آیا دولت به چنین امری رضایت میدهد؟ من بعید میدانم ». این یک امر طبیعی میباشد و همه کارگران نیز میدانند که حکومت هرگز چنین مبلغی را به کارگر نمیدهد. یک فعال کارگری باید رهنمود بدهد که کارگران برای بدست آوردن این مبلغ چرب و چیلی! و یا هر مبلغ دیگری چه باید بکنند.
دستمزد در میدان مبارزه افزایش مییابد نه با ماشین حساب، نه با بیانیه این گروه یا آن گروه. کارگران باید مبارزه کنند تا بتوانند خواسته های خود را بگیرند. تنها سلاح کارگران، اعتصابات، تجمعات و راهپیمایی ها میباشد. اما برای افزایش دادن دستمزد (و یا بدست آوردن هر خواسته ای) مبارزه لازم هست ولی کافی نیست. اینکه کارگران تا “چه مبلغی” میتوانند دستمزد خود (و حداقل دستمزد) را افزایش دهند بستگی به زور و قدرت آنها در مقابل کارفرما و حکومت دارد. هر چقدر زور و قدرت آنها در عرصه مبارزه بیشتر باشد؛ میتوانند دستمزد بیشتری بدست آورند. این زور و قدرت کارگران در اتحاد و تشکلهای آنها تبلورمییابد، از تشکلهای بسیار ساده و آبکی گرفته تا تشکلهای مستحکم، از تشکلی ساده در یک واحد کارگری گرفته تا تشکلی در سطح یک کشور.
این روزها که مبارزات کارگران شاغل در واحدهایِ کارگریِ پراکنده؛ برای افزایش دستمزد بشکل پراکنده صورت میگیرد، تنها رهنمود به کارگران این واحدها این است: «کارگران در هر کجا که هستید و در هر زمانی، بدون توجه به مصوبه شورای عالی کار و بدون توجه به مبلغ “خط فقر” و یا “سبد معیشت” و یا “میانگین هزینه های زندگی یک خانواده چهار نفره شهری” و یا هر “مبلغ از پیش تعیین شده ای”، برای حداکثر مبلغی که میتوانید به چنگ آورید(در حقیقت متناسب با قدرتتان)، مبارزه کنید». با چنین توضیحاتی؛ از آنجا که کارگران در واحدهای کارگری پراکنده، دارای زور و قدرت یکسانی نیستند، نمیتوان برای آنها “عددی را از پیش تعیین کرد” و از آنها خواست برای این مبلغ مبارزه کنند(چه بسا در یک واحد کارگری، کارگران قدرت بیشتری نسبت به کسب “مبلغ از پیش تعیین شده” داشته باشند و نباید به آن مبلغ قانع باشند). بنابراین در حالت دوم که «انتظار بر این است که “حداقل دستمزد” برابر با سبد معیشت قرار گیرد»، بعلت این بینشِ خوشبینانه که کارگران میتوانند بدون مبارزه به خواسته خود برسند و یا با پذیرش مبارزه ولی ندیدن قدرتهای متفاوت کارگران در واحدهای کارگری پراکنده، از اساس غلط و عوامفریبانه است.