✍ محمد حبیبی/ فعال صنفی معلمان
یک .بی اغراق نزدیک به ده سال از عمرش را از سال ۸۸ تا به امروز در زندان بوده است .از شهریور ۸۸ تا خرداد ۹۵ و بعد از آن سه ماه در پاییز همان سال و بعد بازداشت های مکرر و انفرادی و بازجویی و آخرین بار هم از اردیبهشت پارسال تا به امروز .
دقیق می شود ده سال که #رسول_بداقی پشت میله های زندان بوده است .
دو .معدود زمان های بیرون از زندان را هم مشغول فعالیت جمعی بود .شهر به شهر و استان به استان سفر می کرد ،تا در تجمعی اعتراضی شرکت کند یا جمعی را مجاب کند به تشکیل یک نهاد صنفی/ مدنی . تلاشی بی بدیل در کار جمعی .
نقش رسول در تثبیت تشکل های صنفی معلمان ، انکار ناپذیر است .
سه .در میان انبوهی از فعالان صنفی و کارگری ، هیچ کس به اندازه او تا به حال هزینه نداده است .انفرادی های طولانی ، حبس های سنگین ، بارها ضرب و شتم و اخراج و …
اما چگونه است که فردی با چنین حجمی از اثر گذاری در کار جمعی و تشکل یابی در ایران و تحمل سالها حبس ، نامش کمتر در رسانه ها و شبکه های اجتماعی طنین دارد ؟
چرا آنهایی که کل سالهای کنشگری فردی شان ، حتی با نیمی از سالهای حبس رسول هم برابری نمی کند ، بسیار بیشتر از وی نامشان ، حجم رسانه های جمعی را اشغال کرده است ؟
چهار .سرنوشت رسول بداقی ، آیینه تمام نمای کار جمعی در جامعه ایرانی است .آنها که در ابتدای راه هستند ، خوب است که مروری کنند زندگی وی را و بعد تصمیم بگیرند .کار جمعی و تشکل یابی ، آنهم در عرصه اجتماعی ، به چیزی فراتر از هزینه و فایده نیازمند است .نوعی آرمان و باور متعالی که در گوشه زندان ، و در حالیکه فراموش شده ای ، لبخند را به گوشه لبانت بیاورد .سخت است ، اما شدنی است.