Skip to content
می 21, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • اوکرایین
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • Home
  • چین چگونه امنیت غذایی ۱٫۴ میلیارد نفر را تضمین می‌کند؟
  • نوار متحرک
  • ویژه اندیشهٔ نو

چین چگونه امنیت غذایی ۱٫۴ میلیارد نفر را تضمین می‌کند؟

ترجمه شده از:  dongshengnews – ترجمهٔ نیما حیدری –   اختصاصی اندیشه نو

اگرچه امروزه همه‌گیری‌ها، رخدادهای نابهنجار و آب‌وهوایی [سیل و توفند و آتش‌سوزی جنگل‌ها و خشک‌سالی و…]، و درگیری‌های ژئوپلیتیکی منجر به اختلال در زنجیره‌های تأمین مواد غذایی و افزایش جهانی قیمت مواد غذایی شده است، کمبود مواد غذایی برای تغذیهٔ جمعیت جهان وجود ندارد. با این حال، میلیون‌ها نفر همچنان گرفتار گرسنگی‌اند. بر اساس تازه‌ترین گزارش «وضع ناامنی غذایی و تغذیه در جهان»، در سال ۲۰۲۲ بین ۶۹۱ تا ۷۸۳ میلیون نفر دچار گرسنگی بودند. این رقم معادل ۹٫۲درصد جمعیت جهان و ۱۲۲ میلیون نفر بیشتر از رقم مشابه در سال ۲۰۱۹ است.

با وجود آنکه ۶۰درصد زمین‌های قابل‌کشت جهان در قارهٔ آفریقاست، جمعیت ۱٫۴ میلیارد نفری این قاره با افزایش ناامنی غذایی و قحطی شدید مواجه است. پس چین، با داشتن کمتر از ۹درصد از زمین‌های قابل‌کشت و 6درصد از آب شیرین جهان، چگونه موفق به تولید حدود ۲۵درصد مواد غذایی جهان برای تغذیهٔ جمعیتی برابر با جمعیت آفریقا شده است؟

در این بخش از گزارش‌های توضیحی سایت Dongsheng، برخی از سیاست‌ها و واقعیت‌های اجتماعی و تاریخی و اقتصادی چین را بررسی می‌کنیم که شالودهٔ توانایی آن کشور برای تغذیهٔ مردم چین، فراهم آوردن حدّی از ثبات در بازار جهانی مواد غذایی، و کمک کردن به ادامهٔ ریشه‌کن کردن ناامنی غذایی جهانی از راه تأمین غذای یک‌پنجم جمعیت جهان است.

برخورد جنبش کمونیستی چین به مسئلهٔ ارضی چگونه بود؟

چین کشوری با سنّت‌های کشاورزی هزاران ساله است که دهقانان در آن همیشه نقش اول را [در تولید و اقتصاد] داشته‌اند. به‌علت اندازهٔ کشور چین، تنش‌های ناشی از نسبت [اندک] زمین به جمعیت [زیاد کشور] عاملی تعیین‌کننده در ثبات و ظهور و سقوط شماری از سلسله‌های‌ حکومتی بوده است. اغلب این طور بوده که اولین سیاست‌گذاری ملی سلسلهٔ جدید بر توزیع مجدد زمین و کاهش مالیات‌ها متمرکز می‌شده است.

در اواخر قرن نوزدهم، سلسلهٔ چینگ (Qing) دیگر قادر به متوقف کردن زورگویی و تجاوز قدرت‌های خارجی نبود. از سال ۱۸۴۰، با شروع جنگ‌های تریاک، وقوع جنگ‌های چین و ژاپن، و تحمیل معاهده‌های نابرابر به چین، «قرن تحقیر» برای چینیان آغاز شد [تا سال ۱۹۴۹ که جمهوری خلق چین شکل گرفت]. در این مدت، قلمرو چین زیر سلطهٔ دسته‌های مسلح زیر فرمان جنگ‌سالاران چینی بود که وابستگی ساختاری دهقانان به طبقهٔ نجیب‌زادگان زمین‌دار را بیشتر می‌کرد. این بحران، همراه با وقوع بلاهای طبیعی، به کاهش چشمگیر منابع منجر شد که در نتیجه، به قطبی شدن طبقاتی، قحطی‌های مکرر، و شورش‌های متعدد دهقانان انجامید.

مائو تسه‌تونگ در «تحلیل طبقات در جامعهٔ چین» (۱۹۲۶) اکثر قریب به اتفاق جمعیت چین را دهقانان فقیر و نیمه‌مالک توصیف کرد که این کمبود را با «اجاره کردن زمین از دیگران، فروش بخشی از نیروی کارشان، یا وارد شدن در تجارت کوچک» جبران می‌کردند. حزب کمونیست چین (CPC) فعالیتش را حول همین تناقض‌ها متمرکز کرد و شروع به سازمان‌دهی دهقانان کرد و در نتیجه، حمایت عظیمی در مناطق روستایی کشور به دست آورد. پرداختن به مسئلهٔ ارضی یکی از هدف‌های اصلی انقلاب چین شد و حزب کمونیست چین، حتی پیش از به قدرت رسیدن، روندی به نام «اصلاحات ارضی» را برای مصادره کردن زمین‌های مالکان و بازگرداندن آن‌ها به دهقانان آغاز کرد.

در سال ۱۹۴۹، حزب کمونیست چین، که سرانجام به قدرت رسیده بود، یکی از هدف‌های اصلی‌اش را پایان دادن به گرسنگی و افزایش نیروهای تولیدی (مولد) قرار داد. برای رسیدن به این هدف، حزب کمونیست چین در سال ۱۹۵۰ قانون اصلاحات ارضی را برای پایان دادن به مالکیت خصوصی زمین، لغو نظام تولید فئودالی، تضمین حق مالکیت دهقانی، و یکدست کردن معیارهای توزیع زمین اعلام کرد. از این زمین‌ها، ۴۷ میلیون هکتار به بیش از ۳۰۰ میلیون دهقان در سراسر کشور داده شد. با توجه به اینکه زمین موجود برای هر خانواده به‌نسبت کوچک بود (تقریباً نیم هکتار)، دولت برای تشویق کشت در مقیاس بزرگ‌تر و اشتراکی کردن برخی از وظایف تولید، «گروه‌های کمک متقابل» و بعداً تعاونی‌های کشاورزی را ترویج داد.

در نُه سال اول «جمهوری خلق چین»، تولید کشاورزی- با نرخ رشد میانگین سالانه ۷درصد- از ۱۱۳٫۲ میلیون به ۲۰۰ میلیون تُن افزایش یافت، که امکان افزایش مصرف غلات سرانه از ۲۰۹ کیلوگرم به ۳۰۳ کیلوگرم را فراهم آورد. با این حال، هنوز مشکلاتی مانند بارآوری (بهره‌وری) کم، نبود فناوری، و کمبود تأمین مالی وجود داشت. صنعت ملی را دهه‌ها جنگ ویران کرده بود و ظرفیت تولید ابزار و وسایل تولید محدود به کارگاه‌های کوچک تولید داس، کج‌بیل، و بیل بود. در عمل، تمام کارهای کشاورزی دستی بود.

در نخستین برنامهٔ پنج‌ساله (۱۹۵۳-۱۹۵۷)، یکی از ۱۵۶ پروژهٔ بزرگ ساخت‌وساز در کشور، ایجاد نخستین کارخانهٔ داخلی تولید تراکتور بود. ساخت این کارخانه، که بر اساس فناوری شوروی بود، در سال ۱۹۵۵ آغاز و در سال ۱۹۵۹ تکمیل شد. در همان دوره، گروه اکنون مشهور کارخانجات YTO [سازندهٔ ماشین‌آلات ساختمانی و کشاورزی] و «آکادمی علوم مکانیزاسیون کشاورزی چین» تأسیس شد.

چین هنوز کشوری فقیر و از لحاظ اقتصادی توسعه‌نیافته بود؛ با توسعهٔ منطقه‌یی بسیار نامتوازن، جمعیت عظیم و به‌سرعت در حال رشد، و تولید کشاورزی که هنوز نمی‌توانست تقاضای جمعیت و صنعت کشور را برآورده کند. در سال ۱۹۵۸، دولت ایجاد کمون‌های روستایی خلق را ترویج کرد که تولید کشاورزی را کاملاً اشتراکی کردند و در برنامه‌ریزی و نگهداری واحدهای کار، جایگزین تعاونی‌های کشاورزی شدند.

به این ترتیب، در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۶، تولید کشاورزی نخست در سال ۱۹۶۰ بسیار کاهش یافت و به ۱۴۳ میلیون تُن رسید. سپس، شش سال طول کشید تا تولید کشاورزی به میزان سال ۱۹۵۸ بازگردد. برای غلبه بر این وضع دشوار، دولت توسعه و پیشرفت فناوری را هدف قرار داد. در سال ۱۹۶۳، در «کنفرانس کار علمی و فناوری» در شانگهای، ژو اِنلای [یا چو ئن‌لای، اولین نخست‌وزیر جمهوری خلق چین] هدف‌های «چهار مدرن‌سازی» را تعیین کرد که شامل بخش کشاورزی نیز بود و از متخصصان علوم خواست که به تحقق این هدف‌ها کمک کنند.

با توجه به این درخواست، یوآن لانگ‌پینگ، کارشناس کشاورزی، که از تولید ناپایدار مواد غذایی در کشورش ناراحت و نگران بود، کار روی بهبود بارآوری در تولید برنج را آغاز کرد. در سال ۱۹۷۳، او موفق به کاشت نخستین برنج هیبریدی در جهان شد، نوعی از برنج [از ترکیب دو نوع برنج دیگر] که ثمرهٔ تولیدش ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر از برنج معمولی بود. در سال ۱۹۷۶، کشت این نوع برنج بسیار گسترده شد. این تحولی مهم برای کشاورزی نه‌فقط در چین، بلکه در سراسر جهان بود.

پایه و اساس مدرن‌سازی اخیر چین در کشاورزی برای تأمین امنیت غذایی چه بود؟

تا پایان دههٔ ۱۹۷۰، سیاست‌هایی که بر امنیت غذایی اثر می‌گذاشت محدود به تغییرهای سازمانی، نظام قیمت نسبی، و آزادسازی جزئی بازار کالا بود.

پس از آغاز دورهٔ «اصلاحات و گشایش»، گام‌های مؤثرتر و بیشتری در راه مدرن‌سازی برداشته شد. به‌ویژه در بخش کشاورزی، مدیریت از طریق کمون‌های خلق با «نظام مسئولیت خانوار» جایگزین شد. زمین‌های جمعی-اشتراکی بین خانواده‌های روستایی جداگانه تقسیم شد و در انتخاب محصول و تصمیم‌گیری در مورد مصرف محصول به آنها استقلال نسبی داده شد. در دورهٔ اول (۱۹۸۲-۱۹۸۴)، خانواده‌ها مجاز به مالکیت زمین، استفاده و بهره‌بَری از آن، و رد کردن زمین (به‌استثنای فروش آن)، به‌مدت تا 15 سال، و سپس، از 1994 به بعد، تا 30 سال بودند. هدف این بود که سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت خانواده‌ها، برای بهبود زمین و تولید، بازده تضمین‌شده داشته باشد.

طی این دوره، تلاش زیادی برای جذب فناوری و سرمایه‌گذاری خارجی صورت گرفت و در کنار آن، برنامه‌های تشویقی برای افزایش تولید کشاورزی تدوین و اجرا شد. اصلاحات در روستاها در نیمهٔ اول دههٔ ۱۹۸۰ اثر مثبتی بر تولید کشاورزی داشت، اما چندی نگذشت که دشواری‌های عملکردی پیش آمد، زیرا سیاست تعیین قیمت زیاد برای محصولات کشاورزی و پرداخت یارانه‌های مصرفی منجر به کسری بودجه دولت شد.

‏در این دوره، گشایش [درهای اقتصاد] چین و ادغام چین در بازارهای جهانی تاکتیکی ضروری دیده می‌شد، اما این سیاست چالش‌ها و تضادهای متعددی نیز به همراه داشته است. از زمان پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی در سال 2001، بخش کشاورزی‌ این کشور به‌تدریج [به روی بازار جهانی] باز شده و تجاری‌سازی و بین‌المللی شدن کشاورزی در چین افزایش چشمگیری یافته است. به گفته ‏‏خود سازمان تجارت جهانی‏‏، در سال 2004، چین واردکننده خالص محصولات کشاورزی شد [یعنی بیشتر وارد می‌کرد تا صادر]. این امر پیامدهایی جدّی برای تولید داخلی (به‌طور عمده سویا) داشت و وابستگی بسیار زیادی به چند کشور اندک‌شمار ایجاد کرد.‏

‏دشواری دیگر در این دوره مربوط به تغییر کاربری زمین بود. زمین‌های مورد نیاز برای صنعتی شدن و شهری شدن روستاها موجب پیدایش رقابت شدیدی برای دست یافتن به زمین‌های قابل‌کشت شد. در نتیجه، ۱۳۰ میلیون هکتار زمینی که در سرشماری کشاورزی ۱۹۹۶ آمارگیری‌شده بود، تا پایان سال ۲۰۰۸ به ۱۲۱٫۶ میلیون هکتار کاهش یافت.‏

اخیرترین تحولات در کشاورزی چین کدام‌اند؟

سیاست‌های کشاورزی چین در دهه‌های اخیر متحول شده است و هدف‌هایی فراتر از تولید مواد غذایی صِرف را در اولویت قرار داده است، مانند افزایش درآمد کشاورزان، تضمین امنیت غذایی، و بهبود عملکرد زیست‌محیطی. در پی تصویب برنامهٔ استراتژیک 2018 به نام «احیای روستایی»، چین مدرن‌سازی بخش کشاورزی و صنعتی کردن مناطق روستایی را شتاب داده است تا فرصت‌هایی اقتصادی برای کمک به کم کردن فاصلهٔ میان ساکنان روستاها و شهرها فراهم آورد.

سیاست‌های کشاورزی 2004 با هدف بهبود امنیت غذایی جزو چنین تلاش‌هایی بود که اقدام‌هایی مانند حذف مالیات برای بیش از 800 میلیون کشاورز ساکن روستاها را شامل می‌شد. علاوه بر این، دولت برای حمایت از تولید غلاتِ 600 میلیون کشاورز در 29 استان کشور، یارانهٔ مستقیم را ۱۰درصد افزایش داد، که در مجموع ۱۱٫۶ میلیارد یوآن می‌شد [هر یوآن تقریباً معادل ۱۴ سنت آمریکاست].

نمونهٔ دیگری از این تلاش‌ها برای بهبود بازده کشاورزی و خودکفایی مواد غذایی که در اولویت ملی بود، تصویب اقدام‌هایی برای پیشبرد اصلاحات و توسعهٔ روستایی در سال 2008 بود. در نتیجه، 700 میلیون دهقان امکان یافتند زمین‌هایشان را بفروشند، اجاره دهند، یا روی آن‌ها وام بگیرند، در حالی که حقوق مالکیت تغییری نکرد و مالکیت زمین همچنان اشتراکی باقی ماند. این امر بازار معاملات بر سر حقوق استفاده از زمین‌های کشاورزی را گشود که به دهقانان امکان می‌داد درآمدی کسب کنند و از آن برای فعالیت‌های دیگر استفاده کنند، و به خریداران نیز امکان می‌داد مقیاس تولید را افزایش دهند. برای جلوگیری از کاهش مساحت اختصاص داده شده به تولید، بر اساس مقررات جدید، زمین کشاورزی [مورد معامله] را به‌هیچ‌وجه نمی‌توان برای منظورهای غیرکشاورزی استفاده کرد. به این ترتیب، حفظ حداقل 120 میلیون هکتار اختصاص داده شده به کشاورزی تضمین شد.

حفاظت از زمین‌های کشاورزی و گسترش آنها از اولویت‌های دولت مرکزی برای تأمین امنیت غذایی است. بنابراین، کشور چین علاوه بر حفظ «خط قرمز زمین‌های قابل‌کشت» 120 میلیون هکتاری، در ایجاد زمین‌های کشاورزی دارای سیستم آبیاری پیشرفته سرمایه‌گذاری کرد. در ماه ژوئن امسال، چین 19 میلیارد یوآن اوراق قرضهٔ مالی ویژه برای حمایت از ایجاد چنین زمین‌هایی صادر کرد. از سال ۱۹۴۹ تا کنون چین مساحت زمین‌های دارای سیستم آبیاری را چهار برابر کرده است. این رقم در سال ۲۰۲۲ به ۶۸٫۶ میلیون هکتار (بیش از نیمی از مساحت زمین‌های کشاورزی) رسید. در آن سال، سه‌چهارم محصول غلات کشور و بیش از 90 درصد محصولات کشاورزی نقدی [تولید شده برای فروش و کسب سود] در این زمین‌ها تولید شد.

یکی دیگر از سیاست‌های کشاورزی اصلی چین برنامهٔ استراتژیک آن کشور برای احیای صنعت بذر است. چین از لحاظ تولید بذر گندم و برنج عملاً خودکفا است، اما در تولید بذر سویا و ذرت چنین نیست. علت هم این است که میانگین بازده انواع سویا و ذرت چین فقط ۶۰ تا ۷۰درصد بازده مزارع در ایالات متحد آمریکاست. به گفتهٔ کارشناسان، سهم بذرهای اصلاح‌شده در افزایش بازده در چین فقط ۴۵درصد است و تا بهبود بازده تا بیش از ۶۰درصد، که در کشورهای توسعه‌یافته در غرب وجود دارد، هنوز راه زیادی مانده است. برای کاهش این شکاف‌ها، دولت چین در ماه نوامبر گذشته [۲۰۲۲] بررسی مقررات مربوط به محصولات اصلاح‌شدهٔ ژنتیکی را پیشنهاد کرد.

پیشرفت در مکانیزه کردن کشاورزی نیز عامل دیگری در افزایش خودکفایی چین بوده است. این کشور از زمان ساخت اولین تراکتور در سال ۱۹۵۵ به ایجاد بیش از ۸هزار شرکت تولیدکنندهٔ ماشین‌آلات و تجهیزات کشاورزی تا سال ۲۰۲۲ رسید که از میان آنها، ۲۲۰۰ شرکت بیش از ۳۱۱٫۶ میلیارد یوآن [۴۳.۴۱ میلیارد دلار] درآمد دارند. تولید داخلی اساساً شامل همهٔ انواع ماشین‌آلات می‌شود و می‌تواند بیش از ۳۱۱ نوع ماشین کشاورزی تولید کند. از زمان بنیادگذاری جمهوری خلق چین، مکانیزه شدن کشاورزی ۷۰ برابر شده است. در سال ۲۰۲۲، سیاست پرداخت یارانه برای خرید و استفاده از ماشین‌آلات کشاورزی این امکان را به کشاورزان، تولیدکنندگان کشاورزی، و سازمان‌های مدیریتی داد که بیش از ۳٫۸ میلیون دستگاه ماشین کشاورزی از بیش از ۴۰۰۰ شرکت داخلی بخرند.

پیشرفت‌های علمی و فناوری نیز نقش مهمی در این عرصه ایفا کرده است. زیرساخت‌های داده و اطلاعات در کشاورزی و مناطق روستایی به‌تدریج، اما به‌طور چشمگیری، مدرن شده است. فناوری‌های اطلاعات مدرن، مانند اینترنت اشیاء، سنجش از دور ماهواره‌یی، و داده‌های کلان، در صنایع کاشت و پرورش [دام و طیور] بسیار رایج و کاربردی شده است. به این ترتیب، در حوزه‌هایی مانند تناوب کاشت [کاشت متوالی محصولات متفاوت در یک زمین مشخص در زمان‌های متفاوت] و نظارت بر آیش [کشت نکردن زمین به مدت معیّن برای بهبود بارآوری آن]، تشخیص از راه دور بیماری‌های حیوانی و گیاهی، راندن و هدایت دقیق ماشین‌آلات کشاورزی و هدایت پرواز هواپیماهای بدون سرنشین (پهپاد) از راه دور، و تغذیه دقیق دام از راه دور نتایج چشمگیری به دست آمده است.

و بالاخره اینکه جنگ در اوکراین و افزایش تنش‌ها با آمریکا باعث شده است دولت چین به موضوع خودکفایی غلات اولویت بیش از پیش بدهد. چین اگرچه در تولید سویا برای مصرف انسان کاملاً خودکفا است، بیش از ۸۰درصد دانه‌های سویا برای خوراک دام و تولید روغن را وارد می‌کند. بزرگ‌ترین منبع واردات سویا برزیل است که در سال ۲۰۲۲ تقریباً ۶۰درصد نیاز چین را تأمین کرد. آمریکا با تأمین ۳۲٫۴درصد نیاز چین به سویا در رتبهٔ دوم قرار دارد. در مورد ذرت، چین در سال گذشته ۲۰٫۶ میلیون تن از این محصول وارد کرد که معادل ۷٫۴درصد تولید داخلی است. طبق داده‌های گمرکی، ۷۲درصد از این نیاز را آمریکا تأمین می‌کند. در سال ۲۰۲۱، واردات این غلات به رکورد ۲۸٫۳۵ میلیون تن رسید که ۷۰درصد آن از آمریکا و ۲۹درصد آن از اوکراین بود.

برای معکوس کردن این وضع تلاش‌های زیادی می‌شود. از آن جمله است: افزودن ۶۶۶هزار هکتار به مساحت زیر کشت سویا و دانه‌های روغنی در سال جاری؛ کاهش سهم کنجالهٔ سویا در خوراک حیوانی از ۱۴٫۵درصد به ۱۳درصد تا سال ۲۰۲۵؛ پرداخت یارانه برای تولید این غلات؛ و تنوع بخشیدن به کشورهای تأمین‌کننده این غلات و اولویت دادن به کشورهای عضو بریکس. بر اساس گزارش وزارت کشاورزی و امور روستایی، در میان مدت، کشور چین قصد دارد میزان خودکفایی ذرت را تا سال ۲۰۲۵ به ۹۶٫۶درصد برساند که واردات سالانه را به ۶٫۸۵ میلیون تن کاهش خواهد داد. بر اساس اعلام دولت در ماه آوریل، چین قصد دارد تولید داخلی سویا را در سال جاری ۸۵ کیلوگرم در هکتار افزایش دهد و بارآوری سویا را معیاری برای ارزیابی عملکرد مقام‌های مربوط کند.

برخورد چین با گرسنگی و تغذیه چگونه بوده است؟

از زمان تأسیس جمهوری خلق چین، بارآوری همه‌جانبهٔ مواد غذایی رشد چشمگیری کرده است و جهشی تاریخی از کمبودهای مزمن به تعادل عمومی بین عرضه و تقاضا داشته است. کل تولید غلات ملی شش برابر شده و از ۱۱۳٫۲ میلیون تن در سال ۱۹۴۹ به رکورد ۶۸۶ میلیون تن در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. سرانهٔ مواد غذایی موجود برای مصرف شهروندان اکنون ۴۸۳ کیلوگرم است که بالاتر از میزان امنیت غذایی شناخته‌شدهٔ بین‌المللی در مرز ۴۰۰ کیلوگرم است.

بین سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۷، میزان سوءتغذیه در چین کاهش چشمگیری یافت و جمعیت آسیب‌دیده از سوءتغذیه از ۱۶٫۲درصد به ۸٫۶درصد کاهش یافت. این پیشرفت با افزایش چشمگیر درآمد سرانهٔ سالانه از ۳۳۰ دلار به ۹۴۶۰ دلار در همان دورهٔ زمانی تسهیل شد. دو سوم کاهش کلی میزان سوءتغذیه در کشورهای آسیایی از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ در چین محقق شد.

این امر تا حدّ زیادی با برنامهٔ هدفمند چین در کاهش فقر ممکن شده است که با اتخاذ رویکردی جامع و چندجانبه به امنیت غذایی، موفق به خارج کردن نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر از فقر مفرط تا سال ۲۰۲۰ شده است. استراتژی احیای روستایی کنونی چین ادامه تلاش‌های آن کشور برای بهبود وضع مناطق روستایی و زندگی روستایی و تضمین تأمین عرضهٔ محصولات کشاورزی، به‌ویژه غلات، است.

توسعهٔ اقتصادی چین در دهه‌های اخیر، خوب یا بد، باعث تغییر در رژیم غذایی مردم نیز شده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در مناطق روستایی، کودکان به‌لطف دسترسی به مواد خوراکی مغذی‌تر و سالم‌تر، رشد جسمانی چشمگیری داشته‌اند. به‌ویژه، نوجوانان ۱۳ ساله به‌طور متوسط ۷٫۵ سانتی‌متر بلندتر شده‌اند و در مقایسه با میانگین وزن یک دهه پیش، ۶٫۶ کیلوگرم به وزنشان اضافه شده است. علاوه بر این، در میان ۲۰۰ کشور و سرزمین بررسی‌شده، مردان چین بین سال‌های ۱۹۸۵ و ۲۰۱۹ بیشترین افزایش قد را در سطح جهان داشته‌اند. در عین حال، در مناطق توسعه‌یافته‌تر چین نیز رژیم غذایی عادی مردم تغییر زیادی کرده است: مصرف چربی افزایش یافته، مصرف گوشت بین سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۲۱ سه برابر شده، و مصرف نمک ۱۱ گرم در روز شده است، که جزو آمار بیشترین مصرف در جهان است. در نتیجه، بین سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵، آمار بیماری‌های قلبی [در این مناطق] تقریباً دو برابر شد و چاقی کودکان به ۸٫۳ درصد رسید، که یکی از بیشترین ارقام در جهان است.

سخن پایانی

نیاز چین به تغذیه یک‌پنجم جمعیت جهان باعث شده است که این کشور موقعیت بسیار مهمی در بازار جهانی مواد غذایی داشته باشد. تغییر عظیمی که در این کشور از زمان ایجاد جمهوری خلق چین تا کنون صورت گرفته است بر نحوهٔ تولید، توزیع، و دسترسی به مواد غذایی اثر گذاشته است. اگرچه چین بزرگ‌ترین تولیدکنندهٔ تقریباً همهٔ مواد غذایی تازه و غلات اصلی در جهان است، همچنان با چالش‌های مربوط به تولید و مصرف مواجه است.

در بخش تولید، هدف این کشور افزایش خودکفایی به‌طور عمده در تولید دانه‌های سویا و ذرت است که به‌علت افزایش سریع تقاضا برای مواد غذایی غنی از پروتئین، دچار ناهمترازی ساختاری در عرضه و تقاضای داخلی شده است. با توجه به چشم‌انداز ژئوپلیتیک کنونی، رفع این ناهمترازی یکی از اولویت‌های اصلی ملی چین است. به گفتهٔ رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ: «مردم چین باید کاسه برنج را محکم در دستانشان نگه دارند.»

از نظر مصرف، چین بر افزایش آگاهی ملی به صرفه‌جویی متمرکز شده است: تبلیغ شیوهٔ زندگی ساده، متعادل، سبز، و کم‌کربن [از لحاظ تولید گازهای گلخانه‌یی]؛ مخالفت با اسراف، اتلاف، و مصرف بیش از حدّ؛ برنامه‌های جامع صرفه‌جویی در مواد غذایی مانند کارزار «بشقاب تمیز»؛ و ترویج سازمان‌ها و جوامع و خانواده‌های «سبز»تر.

یکی دیگر از یاری‌رسانی‌های مهم چین به جمعیت جهان در مفهوم به اشتراک گذاشتن دانش و فناوری کشاورزی‌اش با جهان، به‌ویژه با کشورهای «جنوب جهانی» بوده است؛ از گذاشتن انواع گندم مقاوم در برابر گرما در اختیار سودان و به اشتراک گذاشتن [دانش و فناوری تولید] برنج هیبریدی پُربازده یوآن با ماداگاسکار و لیبریا، تا ایجاد مؤسسه‌های پژوهشی بنیادی مشترک در کنیا و تعهد اخیر چین برای همکاری در صنعتی کردن کشاورزی در پانزدهمین نشست بریکس.

تعریف سیاسی چین از خودکفایی در غذا باعث آرامش‌خاطر و پسند جمعیت جهان است. چین اگر چنین نمی‌کرد، فشاری که بر قیمت بین‌المللی مواد غذایی می‌آورد [به‌علت تقاضای عظیم برای جمعیت ۱٫۴میلیاردی] می‌توانست بازار را نامتعادل کند و بسیاری از کشورهای کم‌درآمد را در وضع غذایی کاملاً آسیب‌پذیری قرار دهد. ترویج تمدنی متعادل و فروتن و همچنین سنّت اکثر مردم چین در داشتن رژیم‌های غذایی با محتوای حیوانی کم نیز به این امر کمک می‌کند.

چین با تمدن کشاورزی هزار ساله، قحطی‌های تاریخی، مدیریت منابع کمیاب، از بین بردن فقر مفرط، و نوآوری‌های فنی کشاورزی‌اش می‌تواند به مقابله با چالش گرسنگی در جهان کمک زیادی کند.

اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخش‌هایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.

Continue Reading

Previous: یونیسف به شورای امنیت و سازمان ملل: جنگ علیه غزه متوقف شود/ قادر به خدمت‌رسانی نیستیم
Next: مژگان کاووسی، پژوهشگر و نویسنده کرد به زندان تنکابن منتقل شد
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved