لايحه بودجه سال 1403 از طرف مجلس رد شد و گفته میشود يكي از علل رد اين لايحه مكلف كردن دولت به تامين منابع مالي لازم براي اجراي متناسب سازي حقوق بازنشستگان بوده است.
اگر در این مبحث از تلخی تصویب افزایش سن بازنشستگی توسط همین نمایندگان مجلس بگذریم، آنچه به بازنشستگان امید داده میشود، تصویب چه قوانینی میباشند؟ آیا این قوانین در بهترین حالت، تاثیر مثبتی بر زندگی بازنشستگان میگذارند؟ برای جواب دادن به این سوال باید مروری کنیم به قوانین موجود!
یکی از قوانینی که امروزه بازنشستگان مدام از آن سخن میگویند ماده 96 و 111 تامین اجتماعی میباشد(بازنشستگان کشوری نیز مشابه همین قانون را دارند). آنها سالهاست که خواهان اجرای این قوانینی هستند که در گذشته توسط نهادهای قانون گذار تصویب شده اند. این قوانین مستقیما با زندگی اقتصادی بازنشستگان در ارتباط هستند. در این قوانین گفته میشود که معیشت بازنشستگان باید تامین شود و حقوقها هر ساله باید متناسب با نرخ تورم افزایش یابند. اگر حقوقها متناسب با نرخ تورم افزایش نیابند، بازنشستگان قدرت خرید خود را نسبت به سال گذشته از دست میدهند و هر روز بیشتر از روز گذشته به زیر خط فقر فرو میروند! و یک متناسب سازی لاینحل و استرس زا همچون یک سایه که هر سال طولش بزرگتر میشود بدنبال بازنشستگان حرکت میکند! کدام بازنشسته و کدام نماینده مجلسِ مدعی طرفدار بازنشستگان این واقعیت را نمیداند؟! اما این قوانین آیا اجرا میشوند؟ سال گذشته نرخ تورم توسط اقتصاددانان حکومتی حدود 170 درصد اعلام شد ولی مرکز آمار ایران و بانک مرکزی نرخ تورم را حدود 47 درصد اعلام کردند!! دولت حتی حقوقها را با همین درصدی که نهادهای خودش اعلام کردند هم افزایش نداد! افزایش سلیقه ای حقوق ها و نه افزایش طبق قانون، سالهاست انجام میشود و مجلس نیز به این عمل غیر قانونی دولت هیچ عکس العملی نشان نمیدهد.
یکی دیگر از قوانینی که حکومت از اجرا شدن آن امتناع میکند درمان رایگان است، بازنشستگان خواهان اجرای قانون الزام سازمان تامین اجتماعی هست، اما این قانون نه تنها اجرا نمیشود بلکه بیمه های تکمیلی را به بازنشستگان تحمیل کرده اند.
همچنین به قانون دیگری که اجازه اجرا شدن آن داده نمیشود باید به اصل 27 قانون اساسی اشاره کرد. طبق این اصل “تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است”، اما هر زمان بازنشستگان تصمیم به تجمع گرفته اند از طرف نیروهای امنیتی تهدید گردیده اند و گاه بازداشت و یا زندانی شده اند.
حکومت در مقاطعی برای فرونشاندن اعتراضاتِ لایه های مختلف جامعه، یک سری قوانین این چنینی را وضع نموده است (بخشی از این قوانین در سالهای اول انقلاب در تبعیت از شور انقلابی وضع شده اند)، اما این قوانین یا هیچگاه اجرا نشده اند و یا بصورت دست و پا شکسته اجرا شده اند! بنابراین پشتوانه اجرایی این چنین قوانینی نه مجلس که گفته میشود باید پیگیر اجرای آنها باشد، بلکه حضور خود بازنشستگان در کف خیابان است.
مصوبات مجلس هنگامی برای بازنشستگان دستاورد مثبتی خواهد داشت که بازنشستگان در کف خیابان حضور داشته باشند چرا که هم نمایندگان مجلس را مجبور میکنند قوانینی به نفع آنها وضع نمایند و هم دولت را مجبور میکنند که این قوانین را اجرا نماید و عدم حضور آنها در کف خیابان باعث میگردد مجلس و دولت دست در دست یکدیگر، عملکردی یکسان و مخالف منافع آنها داشته باشند(نمونه بارز آن، همان تصویب افزایش سن بازنشستگی است).
۲۷ آذر ۱۴۰۲