دویچه وله فارسی– در پی اعتصاب غذای تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران جمعی از کنشگران سیاسی و اجتماعی به دعوت “شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران” در روز جمعه ۲۲ ژوئیه در پاریس گرد آمدند تا از حقوق این زندانیان حمایت کنند.
در این مراسم که با عنوان “صدای آزادگان در بند باشیم” برگزار شد، تعدادی از کنشگران سیاسی اعتصاب غذای نمادین خود را در همبستگی با زندانیان سیاسی و عقیدتی برای مدت ۴۸ ساعت آغاز کردند.
در ماههای اخیر تعدادی از زندانیان سیاسی عقیدتی برای رسیدن به خواستههای خود برای تماس تلفنی با فرزندان یا برخورداری از حق درمان یا مرخصی، اقدام به اعتصاب غذا کردند. نرگس محمدی، مریم نقاش زرگران، احسان مازندرانی و جعفر عظیمزاده تنها تنی چند از زندانیانی هستند که اعتصاب غذایشان دهها روز به طول انجامید.
از همینرو پیش از آغاز سخنرانیهای مراسم و برنامههایی که هنرمندان آماده کرده بودند، آخرین پیام نرگس محمدی که از زندان اوین پس از شکستن اعتصاب غذایش ارسال شده، توسط منصوره شجاعی، کنشگر حقوق زنان خوانده شد.
محمدی در این پیام یادآور شده که زنان زندان اوین از هرگونه تماس تلفنی محروم هستند و ۱۷ نفر از ۲۷ زن زندانی مادر هستند، ۴ نفر از آنها کودکان خردسال دارند و ۲ نفر دیگر نیز همزمان با همسرانشان در حبس به سر میبرند.
در بخشی از این پیام آمده است: «مسئولان نظام جمهوریاسلامی ایران نیز نیک میدانند كه تحقق حقوقبشر اكنون در كشور سرافراز ایران در قامت یک مطالبه جدی و قاعده زیستِ انسانی جلوهگر شده و حقوقبشر برای ما یك عنصر منتزع و مجرد نمیباشد، بلكه با سایر آرمانهای ملت ایران معنا یافته و درهم تنیده است و در صورت نقض یا بیتوجهی به آن با نارضایتیهای مردمی مواجه خواهد شد كه شكاف بین ملت و حكومت را تعمیق بخشیده و گسترده خواهد كرد.»
شجاعی در ادامه به تفاوت انگیزههای اعتصاب غذا میان افرادی که خود را متعلق به جنبشهای نوین میدانند با دهه شصت و زمان شاه پرداخت. به عقیده او این تفاوت در خواستههای زندانیان نهفته است؛ کنشگران جنبشهای نوین بر “حقخواهی” تکیه دارند و نه “نگاهی صنفی به خواستههای خود”.
این کنشگر این تفاوت را تحت تاثیر فمینیسم ارزیابی میکند: «تفاوت آنجاست که این موج جدید را خصوصا زنان با نگاه به حق زنانگی و تنانه به پیش میبرند. اگرچه دلم نمیخواهد هیچ زندانی گرفتار اعتصاب غذا شود اما این مساله را گامی جلو برای جریان فمینیستی میدانم».
در عینحال مهمترین دلایل زندانیان سیاسی عقیدتی برای اعتصاب غذا در سالهای اخیر و خصوصا پس از تحولات انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ درخواست ابتداییترین حقوق آنها از جمله عدم رسیدگی به وضعیت درمانی زندانی، بلاتکلیفی و عدم رسیدگی به پرونده، اذیت و آزار خانوادههای زندانیان، عدم موافقت با مرخصی استعلاجی آنها، عدم تفکیک جرایم در زندان، اعتراض به احکام ناعادلانه و درخواست رسیدگی مجدد به پرونده بوده است.
«چه شد که به اینجا رسیدیم؟ کجا اشتباه شد؟»
ویدا حاجبی، کنشگر سیاسی که زندان را در دوران شاه تجربه کرده است، دیگر سخنران این مراسم بود. او در سخنانش به ۱۲ روز اعتصاب غذایی که با دیگر همبندیهایش در آن زمان انجام داده بود اشاره کرد که مقاصدشان “خیلی ابتدایی و ناچیز بود. مثل آنکه میخواستیم لای در سلول چند سانتیمتر برای تعویض هوا باز بماند تا ما ۱۵ نفر کمی نفس بکشیم”.
حاجبی و همسلولیهایش پس از آن ۱۲ روز به خواستههای خود رسیده بودند اما او اعتصاب غذا را “آخرین حربهی یک زندانی” میداند: «میگویم آخرین حربه چون از جان و جسمش مایه میگذارد. در شرایط زندان که غذا بد است و هوا و آزادی نیست و اضطرابهای دایم وجود دارد، اعتصاب غذا خیلی سخت است.»
به گفته او “مروری بر سرگذشت تاریخی زندانهای ایران که از ۵۳ نفر شروع شد” یکی از “بزرگترین وظایفی” است که میتواند روی دوش ایرانیان خارج از کشور باشد: «فکر میکنم این گذار به شرایط تاریخی زندانها به شناخت تاریخ ما و دلایل و اشتباهات تاریخیمان کمک میکند. تا شاید بفهمیم چرا بعد از دو انقلاب در عرض کمتر از یک قرن، وضعیت ما از نظر حقوقی و شعور اجتماعی روز به روز بدتر شده است. امروز هزاران نفر پای صحبتهای مزخرف آخوندها مینشینند. چه شد که به اینجا رسیدیم؟ کجا اشتباه شد؟».
«تبدیل مذهب به قانون؛ تغییر جرم به گناه»
شهلا شفیق، کنشگر حقوق زنان، دیگر سخنران این مراسم بود که سخنان خود را با پاسخ به سوال پایانی ویدا حاجبی آغاز کرد. به عقیده شفیق «برخلاف نظام شاهنشاهی که در آن سرکوب وسیلهای برای شکنجه، در هم شکستن زندانی و گرفتن اعتراف بود، سرکوب و ترور ماهیت جمهوری اسلامی است که بدون آن نمیتواند به حیات خود ادامه دهد».
او با اشاره به عدم وجود مرزی مشخص در سرکوب میان حوزه خصوصی و عمومی مردم در ایران تاکید کرد که «وقتی مذهب به قانون تبدیل شده و از حوزه خصوصی خارج میشود، جرم مفهوم حقوقی خود را از دست داده و به گناه تغییر ماهیت میدهد. در واقع همه مردم گناهکارند و جرمی وقوع پیدا نمیکند. برای همین در ده سال اول نظام جمهوری اسلامی که به زندانهای دهه شصت و کشتار وسیع تابستان ۶۷ ختم شد در اوج این روند، تواب و گناهکارسازی را داشتیم».
به باور شهلا شفیق “تا زمانیکه نظام ایدئولوژیک پابرجاست، این قطار و این روند متوقف نخواهد شد”.
«جرات داشته باشیم علیه تجاوز به حقوق بشر اعتراض کنیم»
ناصر پاکدامن، نویسنده و عضو سابق هیات دبیران کانون نویسندگان ایران دیگر سخنران این مراسم بود. او با اشاره به آنکه به آتش کشیده شدن سینما رکس و کشتار مردمی عادی ، شروع یک روند بود؛ «یعنی هیچ چیزی نمیتواند در مقابل من قرار گیرد. تمام آنهایی که در مقابل من هستند با یک آره یا نه، باید کشته شوند. مثل قتل زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ که ده سال بعد از بهمن ۵۷ اتفاق افتاد. یادمان باشد در سالهای ۵۹ – ۶۰ روزانه حداقل نام ۱۰۰ نفر را در روزنامهها چاپ میکردند که به عنوان محارب کشته شده بودند.»
پاکدامن در صحبتهای خود تاکید داشت که «اعتراض به تجاوز به حقوق بشر» برنامهای ۲۴ ساعته است: «ایراد وارده به مایی که از ایران خارج شدیم این نیست که چرا اعتراض نکردیم، بلکه ما اعتراضها را به نقطهچین تبدیل کردیم. هر کدام از ما چند ماه به چند ماه خود را کنار کشیدیم. در حالیکه باید برگردیم و حول نقض حقوق بشر دائم و عام اعتراض کنیم. حتی اگر حقوق دشمنانمان در زندان نقض شود.»
رساندن پیام زندانیان؛ “وظیفهای وجدانی” است
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران با ریاست عبدالکریم لاهیجی نیز برای این مراسم پیامی ارسال کرد که در آن به زندانیانی اشاره شده که بر اثر اعتصاب غذا و بیتوجهی مسئولان، شکنجه، ضرب و جرح و موارد دیگر در شرایط «بسیار مشکوک» جان خود را از دست دادهاند. طبق این پیام اقدام به اعتصاب غذای این زندانیان «نه تنها از بیبهرهگی از موازین محاکمه عادلانه، بلکه از قصور رژیم جمهوری اسلامی در زیر پا گذاشتن پیوستهی مقررات مندرج در قوانین عموما پر ایراد و ناعدلانه خود حکومت است».
در این پیام نیز اتهامهای “اکثریت قاطع” زندانیان سیاسی و عقیدتی در دو عنوان “اقدام علیه امنیت ملی” و “تبلیغ علیه نظام” خلاصه میشود
در این پیام آمده است: «در حالیکه مطالعه کیفرخواستها و حتی گزارشهای منتشر شده در منابع جمهوری اسلامی کوچکترین تردیدی باقی نمیگذارد که فعالیتهای زندانیان عقیدتی و سیاسی در چارچوب استفاده از آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی گردهمایی، آزادی تشکل، آزادی اندیشه و عقیده، حقوق فرهنگی، حقوق زنان و مبارزه علیه تبعیض و دیگر آزادیها و حقوق مندرج در حقوق بینالمللی حقوق بشر قرار میگیرد. بنابراین، بیداد رژیم جمهوری اسلامی چارهای جز اعتصاب غذا برای زندانیان سیاسی و عقیدتی باقی نمیگذارد».
در کنار سخنرانیها و خواندن پیامهای ارسالی در این مراسم، شنبم طلوعی، نمایشنامه نویس، کارگردان و بازیگر، نمایش “ملاقات” اثر محسن یلفانی را که در اسفند ماه ۱۳۵۷ نوشته شده بود، اجرا کرد.
مهرداد باران، آهنگساز و حمید جاودان، بازیگر دیگر هنرمندانی بودند که در این مراسم شرکت داشتند و با ارائه هنر خود از زندانیان حمایت کردند. دو اثر از ناظم حکمت، شاعر نامدار ترک توسط این دو هنرمند اجرا شد. مهرداد باران در این مراسم به بداههنوازی پرداخت.
این مراسم که توسط “کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی»” در پاریس سازماندهی شد در روزهای شنبه با برگزاری تجمعی در میدان جمهوری این شهر ادامه خواهد داشت و با مراسمی کوتاه با شکستن اعتصاب غذای نمادین در روز یکشنبه پایان خواهد یافت. در عینحال همین مراسم به شکل همزمان در شهرهای دیگر دنیا از جمله آتلانتا، پاریس، دالاس، دورتموند، فرزنو، کلگری، یوتبری، نیویورک و چند شهر دیگر برگزار شده است.