تا وقتی ساختار سیاسی بر تقسیم کار جنسیتی و حقانیت مردان در بازار کار تأکید میکند چگونه میتوان توقع داشت که ساختار اقتصادی بهگونهای سازمان یابد که فرودستی زنان در آن متوقف شود. و این سیاست کلان است که زمینه فرهنگی را مساعد میکند تا خار و تیغ خشونت علیه زنان نیز از آن تولید شود.
چشم انداز ایران: آیا برای مقاومت در مقابل خشونت ساختاری، نیاز است این ساحتهای خشونتبار را اولویتبندی کنیم یا باید همزمان به همه آنها پرداخت؟ در واقع آیا میتوان گفت بخشی از آنها نسبت به دیگران ساختاریترند؟
سیمین کاظمی: خشونت ساختاری را باید برآیند ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دانست که با تولید تبعیض و نابرابری بخشی از جامعه را در معرض آسیب قرار میدهند؛ اما وزنی که هرکدام از اینها دارند متفاوت است و از طرف دیگر اصلاح در برخی از این ساختارها ممکن است در دسترستر و ثمربخشتر باشد. شاید تغییر فرهنگ مردسالاری بهآسانی ممکن نباشد، ولی سیاست را میتوان تغییر داد و اثرات آن را دستکم در میانمدت دید؛ اما وقتی سیاستهای کلان با زمینه فرهنگی و اجتماعی خشونتزا همراستا و همسو باشد، دیگر نمیتوان انتظار داشت که مقابله با پدیده آسیبزایی مثل خشونت علیه زنان بهآسانی ممکن شود. چون سیاست کلان دارد آن زمینه فرهنگی را مساعد میکند تا خار و تیغ خشونت علیه زنان از آن تولید شود. ساختار سیاسی اگر تغییری در نوع مواجهه با ستم جنسیتی بدهد، میتواند سایر بخشها را تحت تأثیر قرار بدهد. قتل ناموسی و زنکشی در ایران زمینه فرهنگی دارد، ولی وقتی ساختار سیاسی در برابر آن سکوت میکند، و نظام حقوقی در برابر زنکشی اغماض میکند و دستگاه تبلیغاتی آن بر کنترل زنان تأکید میکند چگونه میتوان انتظار داشت فرهنگی که قتل ناموسی در آن موجه است تغییر کند؟ یا اگر ساختار سیاسی بر تقسیم کار جنسیتی و حقانیت مردان در بازار کار تأکید میکند چگونه میتوان توقع داشت که ساختار اقتصادی بهگونهای سازمان یابد که فرودستی زنان در آن متوقف شود؛ بنابراین اگر قائل به اولویتبندی باشیم ابتدا باید ساختار سیاسی در این مقوله تجدیدنظر کند و زمینه رفع خشونت علیه زنان را فراهم کند.
از کانال تلگرام نویسنده
منبع چشم انداز ایران، شماره ۱۴۰