روزی که «گرتا» (Greta Thunberg)، دانشآموز کوچکاندام سوئدی، در ۱۵سالگی «جمعه به مکتب نرفت» و بهجای مکتب کننام «جمعهها برای آینده». دیری نپایید که کرور کرور نوجوانان و جوانان و سپس بزرگسالان بهدنبال او به کوچهها و خیابانها و میدانها ریختند و پرچم دفاع از اقلیم و زیست محیط جهان را برافراشتند…
امروز، روزگار شوالیه کوچک آن روز، در تماشاخانهی «سرزمین عجایب» سپری شده است. او که همچون «سبزهقبایی» آزاد اجازه داشت با شمشیری چوبین به جنگ آسیابهای بادی برود و به عنوان سخنگوی منافع و قدرت بخش بزرگی از سرمایهی «سبز» جهانی بر سر دستها شود و حتی مجاز باشد در محراب «سازمان ملل» بر سر رهبران جهان با خشم فریاد بزند: «مردم در رنجاند. دارند میمیرند. آسمان زیست رو به واژگونی است. ما داریم گروه گروه رو به فنا میرویم. و شما اینجا نشستهاید و دربارهی پول و افسانهی عادلانه رشد لایزال اقتصادی حرف میزنید. هان! چگونه چنین گستاخید؟»، اینک به لعن و طعن همانهایی گرفتار آمده است که در پوست عروسک کوچکی که او بود میدمیدند.
چرا؟
چون «گرتا»ی خوشخیال بر زمین سخت «دموکراسی!» و «حقوق بشر!» فرود آمده است و دیگر از مردمی ناشناخته و جهانی موهوم حرف نمیزند. نمیگوید مردم دارند میمیرند. میگوید: مردم فلسطین در غزه دارند قتلعام میشوند. زن و مرد و پیر و جوان و کودک. نمیگوید آسمانی موهوم در حال واژگونی است، بلکه نام «میوهی ممنوع» را بر زبان میآورد و از رنج مردم فلسطین میگوید. میگوید: «عدالت اقلیمی بر خاک و زمینی غصب شده ممکن نیست.»
گرتای بیچاره نمیدانست که عتاب و خطاب آن روز از منبر و محرابهای «دموکراسی»، مثل پوشیدن «تیشرت» با عکس «چهگوارا»، نقش و بخشی از خود نمایش است. اما اینک او «میوهی ممنوع» را چشیده است و هبوطش از آسمان پرجلال و جبروت «جامعهی نمایش» به حضیض طرد و نفرین «جزامیان روی زمین» اجتنابناپذیر شده است. طفلک «گِرِتا».
#گرتا_تونبرگ
#جنبش_اقلیمی
#غزه #فلسطین
@naghd_com