مصطفی رضیئی ــ مرکز پژوهشهای مجلس در تازهترین گزارش خود در موضوع آب در تلاش است تا تصویر بزرگتر بحران آب ایران را به حاکمیت نشان دهد. این گزارش هشدار میدهد برای تداوم روش موجود حکمرانی آب، یعنی تلاش برای افزایش جمعیت و همزمان تلاش برای خودکفایی در تولید غذا، منابع آب کافی وجود ندارد.
گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس، خطاب به حاکمیت جمهوری اسلامی میگوید که وضعیت آب کشور بحرانی است و شیوه مصرف آب پایدار نیست و اگر برنامهریزی بلندمدت نباشد، شاهد بحرانهای اجتماعی مرتبط به آب بیشتری خواهیم بود.
این گزارش با تیتر «مفهومسازی کلنگر بحران آب با استفاده از پویاشناسی سیستمها، سلسله گزارشهای پویاشناسی چالشهای کشور (۴)» در اول آبان امسال منتشر شد. در پایین طرح جلد مرسوم گزارشهای این مرکز، عکس یک لیوان آب بر روی زمین خشک یک بیابان را گذاشتهاند. انگار به زبانی ساده میگویند سوءمدیریت آب در ایران آنچنان بحرانی شده که چارهای به جز تغییر شیوه مدیریت آن نداریم یا آنگونه که در صفحه هشت این گزارش آماده است:
آنچه «مسیرهای ناصحیح گذشته» عنوان شده، فشار حکومتی برای خودکفایی در محصولاتی مانند گندم و برنج، سدسازی گسترده، برداشت فاجعهبار آب از منابع زیرزمینی در کنار عدم توجه به شیوههای بازیافت آب و استفاده بهینه از آب، به نفع پروژههای گرانقیمت اما کمثمر مانند انتقال آب از چابهار و بندرعباس بهسمت مشهد و اصفهان، در کنار بیتوجهی به زیستبومهای ایران است. زیستبومهایی که نماد آن امروز دریاچه ارومیه است که در میانه پاییز، خشک شده و بیابانی مستعد ویرانی است.
وضعیت بحرانی آب در ایران
گزارش مرکز پژوهشها با آماری از وضعیت کاهش منابع آب شیرین ایران شروع میشود:
حجم آب تجدیدپذیر کشور در دو بازه زمانی شامل دوره آماری اول، بلندمدت تا ۱۳۸۵ و دوره آماری دوم از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ بهترتیب حدود ۱۲۵ و ۸۹ میلیارد متر مکعب بوده است. در دوم مقدار بارندگی در کل کشور نسبت به دوره اول حدود ۱۲ درصد کاهش یافته که اثر آن در کاهش میزان آب تجدیدپذیر حدود ۲۹ درصد برآورد شده است.
یا به زبان ساده، همزمان با کاهش مقدار منابع آب، بهخصوص منابع آب زیرزمینی ایران، بارندگی کاهش یافته، اما کشور همگام گرمایش جهانی، گرمتر شده است و تبخیر آب باعث شده تا تاثیر کاهش بارندگی، بر آبهای تجدیدپذیر مخربتر باشد.
گزارش مرکز پژوهشها همچنین تاکید میکند که در موضوع شاخص بهرهوری آب، «مقدار این شاخص در کشور از متوسط جهانی بسیار کمتر» است، علت را «مصرف بالای آب در بخش کشاورزی» و «قیمت بسیار پایین یا مجانی بودن آب در این بخش» معرفی میکند. درنهایت وضعیت بدترین حوزههای آب ایران معرفی میشود:
در بین حوضههای درجه یک کشور، فلات مرکزی و حوضه آبریز قرهقوم دارای بدترین وضعیت (کمآبی مطلق) هستند.
قرهقوم در شرق و شمال خراسان رضوی و خراسان شمالی و در مرز ایران با افغانستان و ترکمنستان قرار دارد. مساحت این حوزه کمی بیش از ۴۴هزار کیلومتر مربع است اما حوضه آبریز فلات مرکزی، با مساحت ۸۲۴ هزار و ۶۱۱ کیلومتر مربع، بیش از نیمی از مساحت ایران را در خود جای داده است. زایندهرود نماد این حوزه است و دو کویر بزرگ ایران، کویر لوت و کویر مرکزی هم در این حوزه قرار دارند.
این جدول، برگرفته از گزارش مرکز پژوهشها، نشان میدهد تنها حوزه آبریز دریای خزر و خلیجفارس/دریای عمان وضعیت آبی مناسب دارند و بقیه کشور، یا از کمآبی رنج میبرد یا دچار بحران آب است.
نتیجه امتداد خشکسالی در مدیریت جمهوری اسلامی ایران، استفاده بیتفکر از آبهای زیرزمینی کشور است:
در حال حاضر، عدم تناسب الگوی غذایی و تولیدی جمعیت فعلی با ظرفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور مشهود است که این عدم تناسب منجر به اضافه برداشت شدید از منابع آب متعارف شده بهطوری که باعث کسری مخازن زیرزمینی به میزان بیش از ۱۴۳ میلیارد متر مکعب در چهار دهه اخیر شده است.
یا آنگونه که جدول این گزارش نشان میدهد، میانگین مصرف آبهای زیرزمینی آسیا برای مصارف کشاورزی ۳۸ درصد اما درایران ۶۲ درصد، یا یکی از بالاترینها نسبت به میانگینهای جهانی است.
آنچه تلویحا در گزارش مرکز پژوهشها دیده میشود، تلاش برای صحبت با حاکمیت است که در وهله اول وجود این بحران فراگیر و رو به گسترش را قبول کند و سپس برای رفع بحران تصمیمهایی متکی بر دانش و فناوری بگیرد. این درحالی است که روند چنین بوده که در بسیاری از موارد حاکمیت با تصمیمهای لحظهای و پرهزینه، جلوی اجرای تصمیمهای بهتر را گرفته است.
اگر تصمیمهای حکومتی متکی بر دانش و فناوری روز باشد، بعد میتوان صحبت این را پیش کشید که شیوههای امروزی کشاورزی واقعا نیازمند حجم کلان آب و سطح پهناور زمین نیستند و میتوان با فنآوری قابلتولید در ایران، بحران آب را مدیریت کرد.
راهحل وجود دارد تنها شرط این است که بحران و سوءمدیریت از سوی حاکمیت پذیرفته شود و تغییرات اقلیمی (که خود چیزی به جز سوءمدیریت سیاستمداران جهان نیست) مقصر بحران معرفی نشود. مقصری که شاید مسئولان حاکم بخواهند با کمک آن ادعا کنند مسئولیتی در قبال بحران فراگیر کنونی آب در ایران ندارند.
فقط تغییرات اقلیمی مقصر نیست
مقدمه گزارش مرکز پژوهشها با جملهای گویا شروع میشود:
بحران آب در ایران تنها ناشی از تغییرات اقلیمی نیست، بهعبارت دیگر سوءمدیریت و عدم وجود برنامهریزی در بخش آب نیز در این بحران دخیل بودهاند.
سپس عوامل مصرف آب ایران شمرده می شوند که «بیشتر از سهم عوامل طبیعی ناشی از کاهش بارشها در کمیابی آبی» دخیل بودهاند. این گزارش تلاش میکند تا به حاکمیت بگوید «راهکارهای محلی یا مقطعی» در کوتاهمدت شاید جواب بدهند اما طبیعت بههم گره خورده است و تغییر در یک حوزه آب، بر حوزههای اطراف آن تاثیر میگذارد.
برای همین نباید اجازه داد تا تصمیمهای لحظهای به وضعیت بحران آب ایران ضربههای مهلک بزنند و بهجای آن، گزارش مرکز پژوهشها میخواهد «تا با دید بلندمدت» مشکلات در کنار همدیگر قرار بگیرند، تصویر بزرگتر شکل بگیرد و مشکل بیآبی ایران «بهصورت سیستمی بررسی و تحلیل» شود.
این گزارش سپس در صفحات بعدی خود، هشدار میدهد که «سناریوی ادامه وضعیت موجود» تصویری ناپایدارتر از آینده نزدیک ایران نشان میدهد. همانطور که جدول ۶، «پیشبینی وضعیت آینده در صورت ادامه سناریوی موجود» میگوید که چگونه نبود آب، تهدید امنیت غذایی درست میکند، سپس منابع طبیعی را نابود میکند و درنهایت امنیت ایران را همراه خود خواهد برد.
این گزارش همچنین یادآور میشود که منابع آب ایران تحتتاثیر تغییرات اقلیمی روبهکاهش است، جمعیت در مقابل رو به افزایش، یعنی تقاضا بالاتر میرود اما عرضه پایینتر میآید. بهخصوص که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد «حداکثر میزان قابل استفاده از آب تجدیدپذیر» را برابر استانداردهای بینالمللی، در محدود ۴۰ درصد نگهدارد.
گزارش مرکز پژوهشها پس از ترسیم وضعیت بحرانی آب در ایران، به بررسی پویاشناسی سناریوهای پیش روی ایران میرود، مثال آن شکل ۳، «نمای جامع پویاشناسی بحران آب» است:
در صفحات بعدی گزارش، با گزینههای موجود کار میشود: اگر یکی را تغییر دهیم، بهعنوان مثال در موضوع تغییر اقلیم، سپس شاهد چه تفاوتی در وضعیت ایران خواهیم بود.
تلاش این گزارش، ترسیم تصویر بزرگتر برای مدیریت حاکم بر جمهوری اسلامی است و خیلی جدی خطاب به آنان در پایان تاکید میکند برای امتداد شیوه موجود، یعنی تلاش برای افزایش جمعیت همزمان برای تلاش برای خودکفایی در تولید غذا «منابع آب کافی برای پاسخگویی به آن وجود ندارد» و درنهایت در صفحه ۲۴ این گزارش نوشته شده:
پذیرش این مبانی در سطح ملی توسط مسئولین ذیربط و مجموع حاکمیت از جنبه درک محدودیتها در تدوین سیاستها و الویتهای دستگاههای اجرایی کشور میتواند بههمگرایی بیشتر دستگاههای اجرایی در تامین امنیت آبی کشور بینجامد.
تاکنون حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به هشدارهای متخصصهای آب بیتوجه بوده است، اما همانطور که در این گزارش هم تاکید میشود، امتداد شیوه کنونی مدیریت آب تنها بحرانهای بزرگتر و گستردهتر بههمراه خواهد داشت.
مصطفی رضیئی – زمانه