عوفر کاسیف، عضو یهودی کنست [پارلمان اسرائیل] معتقد است که واکنش اسرائیل به حملههای حماس نتیجهٔ عکس خواهد داشت و علت ریشهیی مسئله را حل نمیکند
نوشتهٔ زیشان علیم، روزنامهنگار و دبیر سیاسی اماسانبیسی، ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳ (۳۰ مهر ۱۴۰۲)
ترجمهٔ نیما حیدری – اختصاصی اندیشه نو
- فلسطینیها، جمعیت ۲٫۳ میلیونی ساکنان نوار غزه که بیشترشان غیرنظامیان بیگناهاند، در واقع قربانی سه عامل مختلفاند: دیکتاتوری بیرحمانهٔ حماس؛ حملهٔ بیرحمانهٔ اسرائیل که بیش از ۱۵ سال است محاصرهای بیرحمانه را بر غزه تحمیل کرده است؛ و نیز جامعهٔ بینالمللی و پیش از همه آمریکا، که اجازه میدهد این وضع ادامه یابد
- اگر جامعهٔ بینالمللی سالها پیش اسرائیل را مجبور به پایان دادن به اشغال میکرد- هم بهخاطر فلسطینیها و هم بهخاطر اسرائیلیها، زیرا اسرائیلیها نیز قربانیان اشغالاند- میشد از این رفتار دوگانه زشت و هولناک جلوگیری کرد
- سالهاست که نتانیاهو و دولتش حماس را تقویت و تشکیلات خودگردان فلسطین را تضعیف کردهاند تا از تحقق راهحل صلحآمیز سیاسی و رهایی فلسطینیها جلوگیری کنند
- بایدن اگر واقعاً به رفاه اسرائیلیها و فلسطینیها علاقهمند است، تنها کاری که باید بکند دفاع از صلح است، نه ارسال سلاح و ناوهای جنگی بیشتر که به خونریزی بیشتر و رنج بیشتر در هر دو طرف منجر خواهد شد
پس از آنکه حماس، در جریان حملهای که ۷ اکتبر [۱۵ مهر] آغاز شد، حدود ۱۴۰۰ اسرائیلی را کشت و صدها نفر دیگر را گروگان گرفت، اسرائیل در واکنش به این حمله بهسرعت دولت وحدت ملی اضطراری را تشکیل داد. در حالی که اسرائیل، در تدارک حملهٔ زمینی بالقوه به نوار غزه، ۳۶۰هزار نیروی ذخیره [نظامی] را فراخوانده است، پنج قانونگذار اپوزیسیون به کابینهٔ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، پیوستند تا تصمیمهای سریع جنگی بگیرند.
از این اقدامهای هماهنگسازی سیاسی نباید چنین برداشت اشتباهی کرد که هیچ نارضایتی و مخالفتی در اسرائیل وجود ندارد. نظرسنجیها نشان میدهد که اکثر قریب به اتفاق یهودیان اسرائیلی نتانیاهو و دولتش را در آسیبپذیر شدن اسرائیل در برابر بزرگترین حمله به این دولت یهودی در نیم قرن گذشته مقصر میدانند. روزنامهنگاران و مفسران اسرائیلی نحوهٔ برخورد نتانیاهو با حماس و حفظ امنیت اسرائیل را زیر ضربههای انتقادهای سنگین گرفتهاند. برخی از فعالان و قانونگذاران چپ نیز گلولهباران بیملاحظهٔ غیرنظامیان در غزه را نقض غیرقابل دفاع حقوق بشر و رویکردی غیرسازنده برای پایان دادن به این بحران دانسته و محکوم کردهاند.
من با یکی از این قانونگذاران، عوفر کاسیف (Ofer Cassif)، تماس گرفتم تا دربارهٔ نظر و تحلیل او دربارهٔ اوضاع کنونی صحبت کنم. او، که سوسیالیستی دموکرات است، در حال حاضر تنها عضو یهودی ائتلاف «حداش» [جبههٔ دموکراتیک صلح و برابری] با «جنبش عربی تغییر» (Hadash-T’aal) در کنست است (دیگر اعضای این ائتلاف شهروندان عرب فلسطینی اسرائیلاند). عوفر کاسیف دکتری فلسفهٔ سیاسی را از دانشکدهٔ اقتصاد لندن گرفته و موقعیت بسیار خوبی در نظام سیاسی اسرائیل دارد. در حالی که طبقهٔ سیاسی غالب در اسرائیل از جنگی در غزه هواداری میکند که ممکن است یک دهه ادامه یابد، کاسیف به ریشهها و ماهیت این بحران میپردازد که در پوشش خبری رسانههای غالب غربی به آن توجهی نمیشود. او در قتلعام کنونی حماس را مقصر میداند، اما دولتهای کنونی و سابق اسرائیل را مسئول ایجاد زمینهای میداند که به این وضع منجر شده است. اخیراً، کمیته اخلاقِ کنست کاسیف را بهدلیل اینکه سیاست دولت اسرائیل در برابر فلسطینیان را به هولوکاست تشبیه کرد، بهمدت ۴۵ روز از شرکت در کنست تعلیق و بهعنوان جریمه، پرداخت حقوق او را بهمدت ۱۴ روز متوقف کرد.
در ادامه، مکالمهٔ ما را میخوانید.
زیشان علیم: ارزیابی اخلاقی و سیاسی شما از حملههای حماس و واکنش اسرائیل چیست؟
عوفر کاسیف: من دهههاست که علیه اشغال اسرائیل صحبت کردهام و هشدار دادهام که علاوه بر اینکه اشغال عملی زشت و غیرانسانی است، به کشتار و خونریزی در هر دو طرف نیز منجر میشود. آنچه شاهدش بودهایم قتلعام وصفنشدنی غیرنظامیان بیگناه در اسرائیل بهدست حماس است. برخی از این قربانیان همکاران من در دانشکدهای بودند که من در آن درس میدادم. یکی از دوستان بسیار خوب من و شوهرش در خانهشان کشته شدند. او اندکی پیش از کشته شدنش پیامی در واتساپ برای من فرستاد که تروریستهای حماس خانهاش را محاصره کردهاند و او بهطرز وحشتناکی ترسیده است. احتمالاً اینها آخرین کلمات زندگی او بود.
بنابراین، علاوه بر اینکه این موضوع به دیدگاههای سیاسی و اخلاقی من مربوط میشود، برای من موضوعی بسیار شخصی است. تا آنجا که من میدانم، دستکم ۱۰ نفر که من میشناختم بهدست حماس کشته شدند. من این را کشتار بیرحمانه، ددمنشانه، و شیطانی غیرنظامیان بیگناه در جنوب اسرائیل میدانم. این کشتار شیطانی و بیرحمانه هیچ توجیهی ندارد. من مخالف اشغال هستم؛ اشغال جنایت جنگی مداوم است. اما هیچچیز نمیتواند چنین قتلعام بیرحمانهای را توجیه کند؛ هیچچیز.
در عین حال، من مخالف قتلعامی هستم که اسرائیل اکنون به آن دست زده است. و اصرار دارم که آن را قتلعام بنامم. چرا؟ زیرا اکثر تروریستهای حماس و اکثر رهبران بلندپایه حماس نسبتاً محافظت میشوند. بدیهی است که آنها پناهگاهها و مواد و امکانات مورد نیازشان را در اختیار دارند. آنهایی که بهدست اسرائیل کشته و متحمل گرسنگی تا حدّ مرگ میشوند، بهطور عمده غیرنظامیان بیگناهاند.
فلسطینیها، جمعیت ۲٫۳ میلیونی ساکنان نوار غزه که بیشترشان غیرنظامیان بیگناهاند، در واقع قربانی سه عامل مختلفاند: دیکتاتوری بیرحمانهٔ حماس؛ حملهٔ بیرحمانهٔ اسرائیل که بیش از ۱۵ سال است محاصرهای بیرحمانه را بر غزه تحمیل کرده است؛ و نیز جامعهٔ بینالمللی و پیش از همه آمریکا، که اجازه میدهد این وضع ادامه یابد.
رفتار جهانیان، و بهویژه آمریکا، وقتی که کشتار اسرائیلیها را بهدرستی محکوم میکنند، اما به اسرائیل برای کشتار فلسطینیها کمک میکنند، رفتار دوگانهٔ زشت و دهشتناکی است. این رفتار پذیرفتنی نیست. اگر جامعهٔ بینالمللی سالها پیش اسرائیل را مجبور به پایان دادن به اشغال میکرد- هم بهخاطر فلسطینیها و هم بهخاطر اسرائیلیها، زیرا اسرائیلیها نیز قربانیان اشغالاند- میشد از این رفتار دوگانه زشت و هولناک جلوگیری کرد.
زیشان علیم: نتانیاهو دولت اضطراری زمان جنگ را با شرکت قانونگذاران مخالف، از جمله بنیامین گانتز، تشکیل داد که معمولاً او را میانهرو میخوانند. پیامدهای این امر برای جنگ اسرائیل و سیاست آن در آینده چیست؟
کاسیف: دو پیامد دارد که هر دو خطرناک است، هم برای فلسطینیان و هم برای اسرائیلیها. اول اینکه بنیامین گانتز، در مقام وزیر دفاع در دولت سابق، در برخورد با فلسطینیان «ملایم» یا «میانهرو» نبود. او بود که بدون هیچ مدرکی، شش گروه حقوق بشری فلسطینی را سازمانهای تروریستی اعلام کرد و در نتیجه، حضور و فعالیت آنها را در کرانهٔ باختری کاملاً غیرقانونی اعلام و ممنوع کرد. بنابراین، باید بگویم که گانتز نه در حکم عنصری میانهرو که ممکن است جلوی برخی از تلاشهای دیوانهوار دولت نتانیاهو را بگیرد، بلکه برای مشروعیت بخشیدن به اعمال این دولت به نتانیاهو پیوست.
مسئلهٔ دیگری که من را نگران میکند این است که گانتز با پیوستن به این دولت فاشیستی، که شامل نژادپرستان آشکاری مانند بتسالیل اسموتریچ (وزیر دارایی) و ایتامار بنگِویر (وزیر امنیت ملی) است که به برتری نژادی اعتقاد دارند (این برداشت من نیست، آنها خودشان بهصراحت گفتند، بهویژه اسموتریچ)، به نژادپرستی این دولت مشروعیت میبخشد.
زیشان علیم: شما در گذشته در مورد «طرح انقیاد» اسموتریچ صحبت کردهاید که آشکارا خواهان پایان دادن به «راهحل دو کشور» است. لطفاً توضیح دهید که این طرح چیست و نگرانیهای شما در مورد آن چیست.
کاسیف: بله، طرح انقیاد را اسموتریچ در سال 2017 منتشر کرد. این طرح سه مضمون اصلی دارد. اول، الحاق کرانهٔ باختری بدون اعطای حقوق اساسی به فلسطینیان و پیش از همه حقوق دموکراتیک- حق رأی دادن و انتخاب شدن- و نیز بدون دادن آزادی جابهجایی، بیان، و دیگر آزادیها به آنها. دوم، آن دسته از فلسطینیانی که جایگاهشان بهعنوان شهروند درجه دو را نپذیرند- در واقع نه شهروند، بلکه رعیت- اخراج خواهند شد. و سوم، کسانی که مقاومت کنند کشته خواهند شد.
به گمان من، اسرائیل مایل به ایجاد درگیری بود. میخواهم تأکید کنم که منظورم اصلاً این نیست که دولت مایل به کشتاری بود که حماس در جنوب کرد. منظورم این است که مایل به «رویارویی خفیف» یا خشونتی کمتر بود، تا آن جنگ را توجیه کند، قانونی جلوه دهد، و آن را بهانهای کند برای اجرای طرح انقیاد اسموتریچ.
به سه دلیل این موضوع بسیار روشن است. پس از حملههای حماس، اسموتریچ در توییتر نوشت: «اکنون زمان تصمیمگیری [به انقیاد] است.» پس قضیه کاملاً روشن است. دوم، نتانیاهو در کنوانسیون لیکود در سال ۲۰۱۹ گفت که حمایت از حماس استراتژی مفیدی برای ایجاد تفرقه در میان فلسطینیان و سدّ کردن تلاشها برای ایجاد کشور فلسطین است. به همین دلیل است که او در واقع به حماس کمک کرد، اجازه داد که پول زیادی طی سالها به حماس منتقل شود، و مدام تشکیلات خودگردان فلسطین را تضعیف کرد. چرا؟ زیرا او با کمک کردن به حماس بهعنوان سازمانی تروریستی، بیرحم، و افراطی میتواند حمله به فلسطینیها را در مقابل جامعهٔ بین المللی برحق جلوه دهد و با این کار، از ایجاد کشور فلسطین جلوگیری کند. و سوم اینکه، اسموتریچ در سال ۲۰۱۵ نیز همین حرف را زد و گفت: «تشکیلات خودگردان فلسطین سَربار است، حماس سرمایه.»
این وضع منجر به افزایش خشونت در کرانهٔ باختری نیز شده است. در ۱۱ اکتبر [۱۹ مهر]، شهرکنشینان بدون هیچ مانعی به روستای فلسطینی قصره حمله کردند، سه فلسطینی بیگناه را کشتند، و بدون هیچ مانعی آزادانه از آنجا رفتند. و باز شهرکنشینان به مراسم تشییع جنازهها آمدند و دو فلسطینی دیگر را کشتند، بدون اینکه ارتش و پلیس آنها را متوقف کند. تا آنجا که من میدانم، کسی دستگیر نشد. خون فلسطینیان در همهجا- در نوار غزه، در کرانه باختری، و در اورشلیم شرقی- بر زمین ریخته است. این چیز جدیدی نیست. ماهها شاهد «پوگروم»های شهرکنشینان علیه فلسطینیها بودهایم؛ مزارعشان را به آتش میکشند، درختانشان را قطع میکنند، و به روستاهایشان حمله می کنند. [پوگروم: یورشهای خشونتبار و خونین به گروههای قومی یا مذهبی-م]
زیشان علیم: اگر شما رئیس دولت بودید، چه واکنشی به حملههای حماس نشان میدادید؟
کاسیف: من حماس را سازمانی بیرحم و بدنهاد، سازمانی مرگبار میبینم، که بیش و پیش از هر چیز باعث آسیب دیدن فراوان فلسطینیان بهطور کلی و فلسطینیان در نوار غزه بهطور خاص شده است. اما در ضمن- دریغا، و با اظهار تأسف میگویم- سازمان سیاسی بزرگی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. مهمترین موضوع این است که بین هستهٔ سخت ایدئولوژیک حماس، که چندان بزرگ هم نیست، و تودههایی که ممکن است از آنها پیروی یا حمایت کنند، تمایز قائل شویم. این هستهٔ سخت ایدئولوژیک را باید منزوی و از نظر سیاسی ناتوان کرد تا باعث فروپاشی آن شود.
چگونه این هسته سخت ایدئولوژیک را منزوی کنیم؟ آنگاه که فلسطینیها امیدوار شوند که آزادی آنها نزدیک است، که رها خواهند شد و در کشور مستقل فلسطینی خودشان زندگی خواهند کرد- در تمام سرزمینهایی که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ اشغال کرد، شامل اورشلیم شرقی- دیگر انگیزهای برای پیروی از متعصبان ندارند، بلکه از میانهروها پیروی خواهند کرد. این چیزی است که بعد از [توافقهای] اسلو رخ داد. (فعلاً این موضوع را که نظرمان دربارهٔ [توافقهای] اسلو چیست کنار بگذاریم. به نظر من، آن توافقها بسیار مشکلساز بود.) حماس انتفاضهٔ اول را بسیار قدرتمند آغاز کرد، اما هنگامی که توافقنامههای اسلو پذیرفته شد، این احساس در مردم فلسطین پیدا شد که رسیدن به راهحل عادلانه بسیار نزدیک است. و این بدترین زمان برای حماس بود و تقریباً هیچ حمایتی در میان مردم داشتند. حماس حمایت مردمیاش را از دست داد، چون مردم امیدوار شده بودند. هنگامی که امید از دست رفت، حماس حمایت و پیروان بیشتری به دست آورد.
اگر اسرائیل میخواهد متعصبان را منزوی کند، باید وضعی ایجاد کند که تودههای مردم فلسطین ببینند که آزادی در راه است و اشغال بهزودی پایان خواهد یافت. البته این امر مستلزم اعلام کامل پایان اشغال و اقدام همهجانبهٔ اسرائیل در این راه است. خودم را گول نمیزنم. هستهٔ سخت ایدئولوژیک حماس به ابزارهای مرگبارش خواهد چسبید، اما منزوی خواهد شد. تا زمانی که این هستهٔ سخت به حملههای تروریستی خشونتآمیز ادامه دهد، دفاع در برابر آنها لازم خواهد بود. اما اگر مقصد آزادی نزدیک باشد، تودهها از آنها حمایت نخواهند کرد.
این یعنی کاری را کنیم که کاملاً مخالف کاری است که نتانیاهو و دولتش میکند. سالهاست که آنها بهصراحت این را گفتهاند و همین کار را هم کردهاند: حماس را تقویت و تشکیلات خودگردان فلسطین را تضعیف کردهاند تا از تحقق راهحل صلحآمیز سیاسی و رهایی فلسطینیها جلوگیری کنند.
زیشان علیم: موضع شما در مورد واکنش نظامی اسرائیل به حملههای حماس چیست؟
من از آتشبس و تبادل فوری زندانیان و گروگانها حمایت میکنم. من پاسیفیست [مخالف هر جنگی] نیستم و وقتی دفاع لازم باشد، از آن حمایت خواهم کرد. اما در موقعیت کنونی، گمان نمیکنم موضوع این باشد. اول اینکه قربانیان این حملهٔ نظامی اسرائیل، پیش و بیش از همه، غیرنظامیان بیگناهاند- این یک جنایت جنگی است. این چیزی است که من هرگز آن را نخواهم پذیرفت، همانطور که هرگز حمله به غیرنظامیان اسرائیلی را نخواهم پذیرفت. دوم اینکه این حملهٔ اسرائیل هیچ امنیتی برای اسرائیل و اسرائیلیها به ارمغان نخواهد آورد. ژنرالها این را میدانند، سیاستمداران این را میدانند، نتانیاهو هم این را میداند؛ اما اهمیتی نمیدهند.
همه در اسرائیل میدانند که افتضاح امنیتی بزرگی در جنوب پیش آمد. معمولاً واحدهای نظامی در مرز بین اسرائیل و نوار غزه مستقرند. نتانیاهو بسیاری از آنها را به کرانهٔ باختری منتقل کرده بود، زیرا از دید او و دولت متعصبش، دفاع از شهرکهای غیرقانونی در کرانهٔ باختری مهمتر از دفاع از غیرنظامیان در جنوب بود. [یادداشت سردبیر اماسانبیسی: ارتش اسرائیل ادعا میکند که نیروهای آن واحدهای اضافی در کرانهٔ باختری را از دورههای اموزشی آورده بود، نه از غزه.]علاوه بر این، یک مقام اطلاعاتی مصر هفتهٔ گذشته گفت که چند بار به نتانیاهو اطلاع داده است که حماس در حال برنامهریزی برای «کاری بزرگ» است و اسرائیل باید از ان آگاه باشد؛ و نتانیاهو ترجیح داد آن را نادیده بگیرد. [یادداشت سردبیر: نتانیاهو این ادعا را رد کرده است.]
یک روزنامهٔ اسرائیلی نیز نوشت که برخی از سربازان اطلاعاتی اسرائیل که در مرز بین اسرائیل و غزه مستقر بودند به فرماندهانشان اطلاع دادند که رفتارهای غیرعادی در نوار غزه دیدهاند. اینها نیز نادیده گرفته شد. نتانیاهو بیشتر به فکر رفاه شهرکهای غیرقانونی بود تا به فکر شهروندان جنوب که در معرض خطر بودند و نادیده گرفته شدند. بنابراین، دولت نتانیاهو نهفقط میخواهد انتقام خون غیرنظامیان بیگناهی را بگیرد که حماس سلاخی کرده است، بلکه میخواهد توجه مردم اسرائیل را نیز [از مسائل داخلی] منحرف کند.
زیشان علیم: در مورد چگونگی واکنش به اقدام حماس بحثهایی در میان منتقدان آپارتاید و اشغالگری اسرائیل در سراسر جهان درگرفته است. اگر بخواهید جامعهٔ بینالمللی را خطاب کنید، به نظر شما بهترین راهی در این باره به آنها توصیه میکنید چیست؟
کاسیف: اول باید به کشتار و خونریزی که در جنوب رخ داد اشاره کنیم. جامعهٔ بینالمللی نمیتواند آن را نادیده بگیرد. نباید آن را نادیده بگیریم؛ نهفقط از نظر سیاسی، بلکه از نظر ایدئولوژی و اخلاقی. بنابراین، به جامعهٔ بینالمللی میگویم: «در مخالفت با این کشتار متحد شوید. هیچچیز، نه اشغال و نه آپارتاید اسرائیل، نمیتواند این کشتار را توجیه کند.» این چیزی است که باید با آن شروع کنیم، زیرا مردم، بهویژه راستگرایان در اسرائیل، میخواهند مخالفان و مخالفت با اشغال و حمله به غزه را خدشهدار کنند. آنها میخواهند مخالفان را طوری نشان دهند که انگار یهودستیزند. این لزوماً یهودستیزی نیست. متأسفانه، یهودستیزانی هم هستند که بدخواه و مخالف اشغالاند؛ نه بهخاطر رفاه فلسطینیان، بلکه بهعلت بدخواهی برای یهودیان. من از آنها نیستم و کاری به آنها ندارم. یهودستیزی مانند هر نوع نژادگرایی دیگر جرم است.
علاوه بر این، جامعهٔ بینالمللی باید بگوید که برای جلوگیری از خونریزی در هر دو طرف، باید با آپارتاید، نابودسازی قومی، و اشغالگری اسرائیل مخالفت کنیم. راه دیگری نیست. باید در مورد جان و زندگی تکتک غیرنظامیان، تکتک افراد، صرفنظر از هویتی که دارند، حساس باشیم. این ادراکی اخلاقی و نیز ادراکی عملی است.
زیشان علیم: جو بایدن صحبت از حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل و حمایت نظامی از آن میکند، در حالی که بهنرمی هشدار نیز میدهد که اسیر خشم نباید شد و نیازهای بشردوستانه غزه را باید در نظر گرفت. به نظر شما او باید چکار کند؟
کاسیف: بایدن اگر واقعاً به رفاه اسرائیلیها و فلسطینیها علاقهمند است، همانطور که من هستم، تنها کاری که باید بکند این است که از صلح دفاع کند. او میتواند این کار را بکند، اما به هر دلیلی، از انجام این کار خودداری میکند. او این قدرت را دارد که رهبران منطقه را مجبور کند به راهحل صلح عادلانه برسند- تأکید میکنم عادلانه– که به معنای پایان کامل اشغال، ایجاد کشور فلسطین در کنار اسرائیل در تمام سرزمینهایی است که اسرائیل از سال ۱۹۶۷ اشغال کرده است، و صلح و امنیت و رفاه برای همه. این کاری است که بایدن باید بکند، نه ارسال سلاح و ناوهای جنگی بیشتر که به خونریزی بیشتر و رنج بیشتر در هر دو طرف منجر خواهد شد.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.