نویسندگان آزادیخواه باید وجدان بیدار جامعه باشند
در روزهای اخیر سه فاجعهی هولناک همزمان رخ داد و هر یک به نحوی واکنش مردم و رسانهها را برانگیخت. رسانههای جریان اصلی، که رسالتی جز دستکاری افکار عمومی به نفع قدرتهای بزرگ و اربابان جهان ندارند، پا به میدان گذاشتند تا وزن فاجعه را با برجسته کردنها، مسکوت گذاشتنها و به حاشیه راندنها تعیین و تحریف کنند.
زلزلهی هولناکی، که هرات را به ویرانه بدل کرد و هزاران نفر را کشت یا آواره کرد، فقط بلایی طبیعی نبود که بر پیکر پارهپارهی افغانستان نازل شده باشد. طالبان که در بدهبستان با قدرتهای جهانی و منطقهای مشروعیت یافته است، در این هنگامهی مرگ و اشک و خون و ویرانی نیز از آزار و سرکوب مردم افغانستان بهویژه زنان دست برنداشت و بار دیگر نشان داد که تسلط حکومتی فاسد و مرتجع و قشری بر جان و مال مردم میتواند بلایی طبیعی را به فاجعهای انسانی بدل کند؛ فاجعهای که در روایتهای رسانههای رسمی یکسره حذف شده یا رنگ باخته است.
همزمان، آن سو تَرَک، حملهی ارتش متجاوز ترکیه به شمال و شرق سوریه خبر از کشتاری دوباره در این منطقه داد. جنگ برضد روژاوا، کشته شدن غیرنظامیان و حمله به زیرساختهای غیرنظامی، بار دیگر زیر سایهی سرکوب آزادی بیان در ترکیه و سکوت مرگزدهی جهانِ بهاصطلاح «متمدن» رقم خورد. روژاوا که در شکستدادن نیروی اهریمنی داعش نقشی تعیینکننده داشت، دیگر جایی در اخبار رسانههای اصلی ندارد.
اکنون ساکنان نوار غزه که سالهاست در آنسوی «دیوار حائل» محبوساند بار دیگر، به بهانهی حملهی حماس، زیر ضرب توپخانهی سنگین اسرائیلاند و در محاصرهای دهشتناک جان میدهند. جنایت ضدبشری در «بزرگترین زندان روباز جهان» هر ساعت ابعاد گستردهی تازهتری مییابد و مرگ و نیستی هزاران انسان بیگناه را در پی دارد؛ تا آنجا که اکنون خبر استفاده از فسفر سفید برضد مردم غزه به فهرست جنایاتی چون کشتار کودکان، زنان و غیرنظامیان، بستن راههای رسیدن غذا و دارو، بحران سوخت و قطع آب و برق و فاجعهآفرینی در بیمارستانها افزوده شده است. آنچه بر مردم فلسطین میرود، داستان امروز و دیروز نیست. سخن گفتن از آنچه در غزه میگذرد، بدون در نظر گرفتن نسلکشی، آپارتاید، دیوارکشی، اشغالگری و شهرکسازیهای اسرائیل، انکار ریشههای فاجعهی امروز است. مسکوت گذاشتن این ریشهها در واقع تأیید ضمنی این آپارتاید تاریخی است و دست اسرائیل را برای تداوم محاصرهی مرگبار غزه باز میگذارد.
کانون نویسندگان ایران که خود زیر سرکوب حاکمیتی جنایتکار و ستمگر دههها برای استقرار آزادی بیان مبارزه کرده است، از همهی نویسندگان آزادیخواه و نهادهای مستقل همسو در سراسر جهان میخواهد همچون وجدان بیدار جامعه پا به میدان بگذارند و فارغ از آنچه دولتها، حکومتها و رسانههای جریان اصلی به افکار عمومی تحمیل میکنند، ریشههای کهنه و پنهان فجایع جاری را پیش از آنکه به فاجعهای هولناکتر بدل شود، برملا کنند.
کانون نویسندگان ایران