▫️وقایع بعد از سال ۸۸ نشان داده که حکومت حاضر به کوچکترین عقب نشینی در مقابل خواستههای مردم نیست. مردم نیز به دلیل شرایط بد اقتصادی و فشارهای فرهنگی و اجتماعی بر خواستههای خود پای می فشارند، خواستهایی که برای یک زندگی حداقلی و معمولی است. دولت در تامین برق و آب و گاز مردم ناتوان است چه رسد به سایر نیازهای توسعه و حفظ محیط زیست که همگی فراموش شدهاند. در چنین شرایطی، اصرار به عدم انعطاف و نوعی لجبازی در حاکمیت مشاهده میشود. انتخاب مجدد آقای جنتیِ ۹۰ و چند ساله در شورای نگهبان، مقابله با مردم برای حجاب و بستن شرکتها به بهانه مختلف در شرایط بحران اقتصادی، نمونه ای از لجاجتهای حاکمیت است.
▫️در این سالها هیچ کدام از دو طرفِ حکومت و مردم قادر به حذف دیگری نبوده است. از طرفی با وجود این مشکلات عظیم، ناتوانترین افراد، موقعیتهای تصمیمگیری کلان کشور را اشغال کردهاند حتی در سطح میانی، نیز قادر به جذب متخصصان نبودهاند. در برخی سیستمهای ایدئولوژیک معمولا شرایط حداقلی، برای جذب تکنوکرات ایجاد میشود تا ضمن احساس امنیت و ثبات بتواند همکاری خود با حاکمیت را ادامه دهد. اما در این حاکمیت حداقل فضا برای متخصصان برای توجیه همکاری با سیستم وجود ندارد. متخصصین از همکاری با سیستم خجالتزده و بدنبال جمعآوری پول در کوتاهترین زمان و رها کردن سیستم هستند.
▫️ماجرای سعید طوسی و مدیر مجموعه ارشاد گیلان، نشان از عدم توان سیستم برای برخورد با فسادهای اخلاقی درون حکومت دارد. فساد اقتصادی مدیران را هم که نباید کش داد و با تساهل از آن عبور میشود. رانت و فساد به نحوی با موجودیت نظام گره خوردهاست. مداخله در فعالیت اقتصادی شرکتها به بهانههای مختلف مانند حجاب نه فقط مانع رشد سرمایه گذاری میشود بلکه به حفظ همین وضع شکننده موجود نیز آسیب میزند. به دلیل فقدان اتکا به اکثریت مردم و نارضایتی شدید و ابهام در سیاستگذاریها، سرمایه گذاری بلند مدت داخلی و یا خارجی انجام نشدهاست که به تشدید بحران اقتصادی و افزایش نارضایتیها میانجامد. این وضعیت حاکمیت را در یک باتلاق فرو برده است.
▫️در جبهه مردم نیز ، براساس آمار موجود کشتهشدگان اعتراضات، سیستم هزینه تغییرات را بالا برده تا دسترسی به خواستهها غیرممکن جلوه کند و امکان سرکوب وجود داشته باشد. شرایط موجود و فقدان هیچ علائمی از بهبود شرایط اقتصادی و بدتر شدن وضعیت بدتر و قائل نشدن کوچکترین حق انتخابی برای مردم در حوزه سبک زندگی ،مردم را خسته و عصبانی کردهاست. ابهام در ارتباط بینالمللی و فقدان نگاه استراتژیک (حتی چین و روسیه) به ایران نیز احتمال بی آینده بودن حاکمیت از نگاه بین المللی را قوت میبخشد.
▫️نتیجه چنین شرایطی بروز انسداد در روابط حاکمیت و مردم است. البته این انسداد قابل دوام نیست و در زمانی نه چندان طولانی خواهد شکست. حکومتها برای تداوم اداره کشور و یک توسعه حداقلی و نیز در روابط بین المللی خود نیاز به حمایت مردم دارند. حاکمیتی که به افراد کهنسال وابسته و حمایت اکثریت مردم را نداشته باشد قادر به حل مسائل کشور نیست. کافی است اعتراضات مردم به نقطه جوش برسد و شرایط بین المللی و حامیان خارجی حکومت تغییر یابد آنگاه شرایط به سرعت تغییر خواهد کرد. این ملتها هستند که ماندگارند و حکومتها هستند که تغییر خواهند کرد.این سنت تاریخ است!
*ایران فردا