تقسیم مدارس به عناوین مختلف: مدارس سمپاد، وابسته به دانشگاه، شاهد، غیرانتفاعی، هیات امنایی و … از بارزترین نمودهای تبعیض آموزشی ست. تبعیض از امکانات فیزیکی مدارس گرفته تا نیروری انسانی و کادر آموزشی و حتی خود دانشآموزان!
دستچین و گلچین کردن دانش آموزان طی آزمون های خاص موردی، دملی است که امروزه بیشتر از قبل دهان وا کرده است و دردش محسوستر است.
دبیرستان متوسطه اول صیاد شیرازی، یکی از همین مدارس زخم خورده است، تهمانده غربالگریها و دستچینهای غلط و تعمدی !
عنایت و توجه سیستم آموزشی حاکم نیز فراخور نوع مدارس متفاوت است؛ از سرانه آموزشی گرفته تا تجهیزات و امکانات اداری و آموزشی و کارگاهی و تعداد بازدیدها و توقع بازخوردهای آموزشی و علمی.
دیروز، نوزدهم مردادماه، نقطه عطفی است در رزومه دبیرستان صیاد شیراز، یکی از مدارس عادی شهری دیواندره، که صددرصد مخاطب آن، مدیریت آموزش و پرورش شهرستان است. دانشآموزان صیاد، با پذیرش دوازدهنفریشان در مدارس نمونه دولتی سطح شهر، با صدای رسا اعلام کردند که آنان هم از جنس همان دانشآموزان خاص هستند، با همان آرزوها و استعدادها و هدفها! اما چه میشود کرد که جبر سیستم آموزشی و بافت اجتماعیشان، آنها را از خیلی چیزها، جا گذاشته و محروم کرده است.
دیروز دانشآموزان صیاد، خیلی ساده و رسا پیامشان را دادند، که ما هم هستیم، ما هم میتوانیم و ما هم میخواهیم!
متاسفانه، نوع طبقه مدارس، جنس و بافت اجتماعی و فرهنگی و آموزشی دانش آموزان و اولیا را تعیین کرده و میکند که این خود زخم بسیار عمیقی است بر بدنه سیستم آموزشی ما! تا جایی که حتی با شنیدن نام مدرسه در ذهنمان موارد بالا تداعی میشود…
ما، مدیران و دبیران، باید با هماندیشی، همفکری و خرد جمعیمان، نوع نگرش بیمار حاکم را تغیر دهیم و یک آموزش موازی و همگانی را در اختیار دانشآموزانمان قرار دهیم . خیلی رنجآور است که جبر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و آموزشی، دانشآموزی را از خواستههایش و آرزوهایش دور کند.
به امید روزهای بهتر