🔸اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است. اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔸در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد، نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد. این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است.
🔸این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد. جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔸تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند. اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند. جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند، هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔸این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نقزدن همیشه دست پر را دارند. نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقای معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند. این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و … کمتر است. سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد، از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟ گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔸به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و … آگاه نباشد. معلمان نقزنی که دیگران را همراهی نمیکنند، ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔸معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند؛ خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند. آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند. این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔸اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند. سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و …نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود. اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد، مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔸هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد؛ باید با خود صادق باشیم، اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید: همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.