Skip to content
ژوئن 24, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • دیدگاه‌ها
  • Home
  • کابوس، رحمان-ا
  • خبرها
  • فرهنگی – ادبی

کابوس، رحمان-ا

هولناکتر از فاجعه بود
خون می گریست
کاش چیزی مثلِ خواب بود
با طلوع آفتاب
کابوس شب از من میگذشت
و فراموش میکردم،
کودکان کهنهِ پوش افغان را
به فروش آورده اند!

میلتون فریدمن را
نبش قبر کنید،
و هر تکه از استخوانش را
در کابل،
مزارشریف،
قندوز
جلال آباد
قندهار
و…طعمه سگها کنید

آه…ملاعمر
در کدامِ غروبِ سگ کشی
زاده شدی
و از پستانِ کدام سنگواره
فراموش شدهِ…جان گرفتی!
که در قلبِ یخ آجین-ات
سُرب داغ می جوشید

تو می دانی…؟
بهار باز به این دیار خواهد آمد…؟
و آفتاب بر چشمانِ کودکانِ گرسنه
خواهد نشست…؟

آه …نجیب،
من هنوز پروازِ نگاه تو را
در افقِ تیره کابل دنبال میکنم.

رحمان-ا

Continue Reading

Previous: راز –  رحمان-ا
Next: ما نگران مریم هستیم
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved

آگاه‌سازی‌ها