▫️نوشتن از تجربه زندان، تا زمانی که روایت شخصی باشد، صرفا یک خاطره است. هرچند که تلخ باشد. اما وقتی بتوانیم روایت از حبس را روایتی از یک زندگی جمعی در شرایط خاص تعریف کنیم، میتواند بهانهای برای ایجاد یک “ما” باشد. “ما”یی که میتواند بخشی از پیوندهای مورد حمله قرار گرفته و حذف شده جامعه را مجددا از نو بازسازی کند. آنهم با قوام و غنای بیشتر. اگرچه این بدان معنا نیست که تجربه زندان، آدمی را منزه و رفتار و گفتارش را از نقد مصون میدارد.
▫️اتفاقا افرادی که مجازات زندان را تجربه میکنند، به سبب مواجهه با عریانترین رفتار سرکوب یا به نوعی قرار گرفتن در دوگانه خیر و شر، بیش از هر شخص دیگری زیر ذرهبین افکار عمومی قرار میگیرند. در اینجا بیش ازینکه نگاهم به وجه فردی تجربه زندان باشد، تلاش میکنم به اختصار از محصول این “رنج فردی و جمعی” بنویسم. که قطعا قابل نقد خواهد بود. این را هم اضافه کنم که صحبت درباره دستاوردهای جمعی زندان، هرگز به معنای سفیدشویی آن نیست، بلکه صرفا بیان تاثیری است که در خودآگاه و ناخودآگاه جوامع سرکوب شده میگذارد.
▫️اگر از من بپرسید که هزینه و فایده زندان را چطور صورتبندی میکنم به شما خواهم گفت که از دیدگاه من، تجربه زندان (برای عقیده) یک هزینه شخصی و دارای سود جمعی است. این سود جمعی لزوما یک دستاورد فیزیکی و قابل مشاهده در کوتاه مدت نیست، بلکه میتواند از مسیرهای غیرمستقیم، رسیدن به یک همگرایی عمومی را سرعت بخشد. به باور من، رنج های عمومی، تاثیر بیشتری در تولید یک “جمع همدلتر” را دارند. وقتی به مجالس سوگواری نگاه میکنیم، معمولا همراهی و همدلی بیشتری در ذهن و رفتار حاضر میبینیم. در واقع رنجهای عمومی، افراد را به تساهل بیشتری با خودشان و دیگری سوق میدهد. این تساهل بیشتر درنهایت میتواند “مای قویتری” را شکل دهد.
▫️رنج زندان و حذف فیزیکی منتقدین وضع موجود، تبلور یکی از تلخترین رفتارهای بشر در نوع خود است. حذف و حبسِ فرد و افراد به دلیل بیان اندیشه، بیانگر خشونتی عریان است که با توسعه جوامع بشری، هر روز بیشتر از گذشته، نیازمند تقبیح است. این تقبیح عمومی وقتی کارساز نیاید و سرکوب اندیشه همچنان ادامه یابد، یک “رنج عمومی” را پدید میآورد که ناخودآگاه یا خودآگاه، افراد جامعه را به سمت “همدلی و عبور از فردگرایی” سوق میدهد.
▫️در یک جامعه خواهان تغییر، هرچه این رنج عمیقتر باشد، روند تولید “مای جمعی” سرعت بیشتری مییابد. تجربه شخصی خودم از تجربه زندان در سالهای هشتادوهشت، نود و یک و چهارصد و یک نشان میدهد، هرچقدر افراد بیشتری از افراد معترض یک جامعه، تجربه حبس را پیدا میکنند، به همان اندازه، “همدلی و همگرایی” اجتماعی هم بیشتر میشود. شاید اگر صریحتر بخواهم بگویم، از خصوصیات و ویژگیهای یک جامعه تحولخواه باید این باشد که نسبت به رنجهای شخصی، نگاهی اجتماعی پیدا کند. در واقع رنج زندان و حبس را نه یک چالش شخصی برای قربانی، بلکه مانعی برای تحقق “آرمان عمومی” بداند.
▫️رنجهای عمومی، میتواند بستری برای ترمیم شکافهای تحمیلی باشد. شکافهایی که هرچقدر کوچکتر شوند، “ما”ی بزرگتری را میسازد. تحمل هزینهها را آسانتر و رسیدن به اهداف متعالی را سهلتر میکند. مقاومت جمعی را میتوانم دستاورد این عبور از فردگرایی تلقی کنم. چیزی که لزوما به معنای حضور در خط مقدم مبارزه برای تغییر نیست. درواقع “ما و مقاومت جمعی و همدلانه” آن چیزی ست که ما را در برابر قدرت سرکوب قویتر میکند.
*کانال نویسنده