اگر دانشگاه دارای امکاناتی محدود برای تهدید دانشجویان از طریق محرومیت از امتحان و تعلیق و اخراج است؛ قدرت جمعی دانشجویان از قدرت نظارتی همراه با زور بیشتر است و این بار آنان هستند که همراه با یکدیگر حضور در امتحانات را تحریم میکنند…../
دکتر شهلا اعزازی- عضو گروه مطالعات زنان- تیرماه ۱۴۰۲
فضای دانشگاهها ملتهب است. تاکید بر حجاب اجباری (مقنعه) برای ورود به دانشگاه همراه با اقداماتی مانند ممنوعالورود کردن و تعلیق دانشجویان با مقاومت روبهرو شده است.
سالها بود که در دانشگاه مقرارتی در مورد پوشش دانشجو اجرا میشد. برای نسلهای قبلی دانشجویان، اجبار به پوشیدن مقنعه بلند و گشاد در رنگهای تیره از همان آغاز به کار دانشگاه پس از انقلاب فرهنگی وجود داشت، پدران و مادران دانشجوی امروزی از حراست عبور کرده و بارها به علت رنگ و اندازه مانتو، گشادی و تنگی، بلندی و کوتاهی آن، شلوار جین و سایر لوازم همراه فرد مورد تحقیر و ایراد قرار گرفتند. روشی که البته امتداد نظارتهای توهینآمیز مدرسهای برای افراد بالای هجده سال بود.
دانشجوی امروزی فرزند کسانی است که این فشارها را در دانشگاه تجربه کردند، فردی یا جمعی اعتراض کردند، تعلیق و اخراج شدند و آینده زندگی آنان تغییر یافت. جوان امروزی با کولهباری از مشکلات نسل پیش از خود وارد دانشگاه شده است.
زمانی ورود به دانشگاه و تحصیلات بالا، امکان رسیدن به مشاغل سطح بالا و درآمد بیشتر را تضمین میکرد و در عین حال دانشجو با فرهنگ دانشگاهی ابتکار، استقلال، حاکمیت روح تحقیق و پژوهش، فراگیری رفتار همکاری، ارزشیابی افراد بر اساس کارایی آشنا میشد.
اما متاسفانه هم شرایط موجود در دانشگاه و هم شرایط اجتماعی تغییر کرده است. اساتیدی که با سیاست رسمی همراه نبودند و به جوانان تفکر انتقادی را آموزش میدادند و یا با درخواستهای اعتراضی دانشجویان همدلی داشتند دچار مشکل شده اخراج یا بازنشسته شدهاند. با چنین رویکردی بحث و گفتگو و بیان عقاید در کلاسهای درسی جایی ندارند و وظیفه اصلی آموزش یعنی ایجاد تفکر انتقادی به فراموشی سپرده شده است و حتی در مواردی برخی از اساتید وظیفه تذکر به نوع پوشش دختران را برعهده گرفتهاند.
از طرف دیگر مدرک دانشگاهی راهی امیدبخش برای جوان بهوجود نمیآورد، نه شغل دلخواه وجود دارد و نه درآمد حاصل از شغل برای گذران زندگی کفایت میکند. ورود به دانشگاه به ایجاد تغییری خاص در زندگی فرد نمیانجامد و احتمالا تنها به عنوان ادامه راه تحصیلی پس از مدرسه در نظر گرفته میشود. آموزشهای دانشگاهی به ایجاد تغییر در زندگی آینده آنان منجر نمیشود اما حضور در این مکان به جوان دانشجو امکان تغییر در شرایط اجتماعی را میدهد.
جنبش ژینا که چندین ماه به طول انجامید دارای شعارهایی بود که به اشکال مختلف نابرابری اعتراض میکرد. دانشجویان جوان معیارهای یک زندگی معمولی چون آزادی بیان و عقیده و انتخاب پوشش در زندگی تحصیلی و نبود تفکیک جنسیتی را مطالبه میکردند. مقابله با این درخواستها از طریق تهدید و فشار با مقاومتهای شدیدی روبهرو می شود که ناشی از انباشت تحقیر، ترس و اجبار افراد به اطاعت در طول حداقل سه نسل است.
جوان امروزی که با شیوه تربیتی دیگری در خانواده رشد یافته و از طریق فضای مجازی با شرایط دیگر در جهان آشنا شده است ترسی از تعلیق از امتحان و حذف دروس ندارد. حس همبستگی بالایی که در میان آنان بهوجود آمده دیگر باعث بیتوجهی به مجازات دیگران یا درخواست بخشش نمیشود، بلکه در برابر فشار بر دیگران نیز عکسالعمل نشان میدهد.
آنچه که مهم است تاکید بر مطالبات سرکوبشده و درخواست حق انتخاب در زندگی است. اگر دانشگاه دارای امکاناتی محدود برای تهدید دانشجویان از طریق محرومیت از امتحان و تعلیق و اخراج است؛ قدرت جمعی دانشجویان از قدرت نظارتی همراه با زور بیشتر است و این بار آنان هستند که همراه با یکدیگر حضور در امتحانات را تحریم میکنند.
کانال علمی مطالعات زنان