به نظر میرسد ایدهها و خواستههای شورای گفتگوی اتاق بازرگانی، هم در جریان بازنگری در آییننامه و هم در تدوینِ برنامه هفتم توسعه، نقشه راهِ اصلی بوده است، متاسفانه آنچه آنها اراده کردهاند به نام اصلاحات! رقم خورده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کارگر معدن است، از آنهایی که نان حلال را، حلالترین نان دنیا را از صدها کیلومتر زیرِ زمین درمیآورند و به خانه میبرند؛ از آنهایی که وقتی بعدِ یک شیفت کار از دالانهای تنگ زیر زمین بیرون میآیند، چهرههایشان زیر یک لایهی سنگینِ سیاهی و دوده پنهان است و شب که سر بر بالین میگذارند، از صدای سرفههای پیاپی، تا چند خانه آنورتر میفهمند که کارگر معدن است و شب نمیتواند راحت بخوابد!
علی، کارگر یک معدن ذغال سنگ در آستانهی بازنشستگیست؛ سال آینده، بیست سال کار سخت زیر زمین به پایان میرسد و قرار است با حقوقی که خیلی از حداقل دستمزد بیشتر نیست، بازنشست شود؛ همهی امیدش بعد از نوزده سال کار سخت زیر زمین به همین بازنشستگی زودهنگام است که البته به گفتهی خودش، اصلاً زود و زودهنگام نیست، ریههایمان دیگر آب آورده و خیلی سخت نفس میکشیم!
سه سال کار اضافه زیرِ زمین!
او در هفتههای اخیر، امید به آینده را تا اندازهی زیادی از دست داده است؛ قرار است سه سال به سالهای کارِ کارگرانِ مشاغل سخت اضافه کنند، یعنی کارگری مثل علی بعد از بیست سال کار سخت نمیتواند بازنشست شود چون در پیشنویس برنامه هفتم توسعه، سنوات ارفاقی در مشاغل سخت و زیانآور از ده سال به ۷ سال کاهش یافته؛ و مساله اینجاست کسانی برای حقوق کارگران معدن تصمیم گرفتهاند که به گفتهی علی، حتی یکبار هم پا به معدن نگذاشتهاند، حتی یک ربع ساعت هم نمیتوانند صدها کیلومتر زیر زمین، در هوایی بدون اکسیژن که آکنده از گرد ذغال و دوده است، نفس بکشند….
اگر برنامه هفتم توسعه با مختصات فعلی در مجلس به تصویب برسد، از همین سال آینده، کارگرانی مانند علی باید سه سال بیشتر در مشاغل سخت و زیانآور کار کنند؛ تازه وقتی به موعد بازنشستگی بعد از ۲۳ سال کار سخت رسیدند، باز به مانعی به نام «شرط سنی» برمیخوردند؛ تا پیش از این، بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت، شرط سنی نداشته اما در برنامه هفتم، مردان در مشاغل سخت باید ۵۰ ساله و زنان بایستی ۴۵ ساله باشند تا بتوانند از هفت سال ارفاقی بازنشستگی بهرهمند شوند.
اصلاحات در آییننامه مشاغل سخت
حملهی گازانبری به حقوق کارگران!
همه ماجرا اما به پیشنویس برنامه هفتم توسعه و اصلاحاتِ پارامتریکِ ضد کارگری آن محدود نمیشود؛ به گفتهی احسان سهرابی (نماینده اسبق کارگران در شورایعالی حفاظت فنی وزارت کار)، حقوق کارگران مشاغل سخت به صورت گازانبری مورد هجوم و حمله قرار گرفته است، از یک طرف اصلاحاتِ تخریبی برنامه هفتم و افزایش سن و سابقه بازنشستگی و از سوی دیگر، بازنگری در آییننامه مشاغل سخت و زیانآور که از شهریور پارسال با برگزاری جلسات در اتاق بازرگانی قطار آن به راه افتاد و امروز به نظر میرسد به مقصد نهایی نزدیک شده است؛ مقصد نهایی کجاست، به ثمر رساندن منویات کارفرمایان و اتاق بازرگانی که هدفی جز مقرراتزدایی و تعدیل ندارند!
در روزهای اخیر، علی حسین رعیتی فرد (معاون روابط کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی) در ارتباط با بازنگری در آییننامهی مشاغل سخت اعلام داشته: «بازنگری آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور در شورای عالی حفاظت فنی به پایان رسیده و رأی گیری شده است. رشته یا شغلی را حذف نکردیم فقط در نحوه اجرایش تفاوتهایی ایجاد شده و قرار شده است که گروه “الف و ب” دقیقتر مورد بررسی قرار گیرند».
این مقام مسئول اضافه کرده: «بازنگری در آییننامه انجام شده ولی چون باید به کمیسیون دولت برود تا روی آن بحث شود و مورد بررسی مجدد قرار بگیرد، هنوز چیزی نهایی نشده است زیرا برخی سازمانها و دستگاهها مثل سازمان تامین اجتماعی ممکن است پیشنهاداتی داشته باشند؛ بنابراین آیین نامه هنوز نهایی نشده است».
بیش از دو سال است که اتاق بازرگانی ایران به دنبال اصلاح «آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور» با یک هدف کلی است: کاستن از سنوات ارفاقی کارگران در مشاغل سخت و در سطحی فراتر، حذف برخورداری از مزایای سختی کار. حالا با تدوین برنامه هفتم و با بازنگری در آییننامه مشاغل سخت که کارگروهی به نام «شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی» یکی از زیرمجموعههای اتاق بازرگانی متولی آن بوده، چند گام اساسی و همزمان به سمتِ این هدف ضد کارگری برداشته شده.
سهرابی می گوید: آنچه در شورای گفتگو تحت عنوان بازنگری مطرح شده و نسخهی نهاییِ آن به شورایعالی حفاظت فنی آمده نگرانکننده است؛ اساساً تصمیمگیرندهی چنین اصلاحاتی نباید اتاق بازرگانی باشد، این مسائل به اتاق بازرگانی مربوط نمیشود؛ علاوه بر این، برنامه هفتم توسعه نیز جایی برای انجام اصلاحات پارامتریک نیست؛ به نظر میرسد ایدهها و خواستههای شورای گفتگوی اتاق بازرگانی، هم در جریان بازنگری در آییننامه و هم در تدوینِ برنامه هفتم توسعه، نقشه راهِ اصلی بوده است، متاسفانه آنچه آنها اراده کردهاند به نام اصلاحات! رقم خورده است.
در گفتههای رعیتی فرد، یک نکته مهم دیگر نیز به چشم میخورد: دخیل کردن آرای سازمان تامین اجتماعی. سازمانی که خود ذینفع اصلیست و تمایل چندانی به پذیرش بازنشستگی پیش از موعد برای کارگران مشاغل سخت ندارد. در اصلاحاتِ آییننامه مشاغل سخت نیز قدرت تصمیمگیرندگی تامین اجتماعی افزایش یافته است برای نمونه قرار است کمیسیونهای ارزیابِ سختی کار از وزارت کار به تامین اجتماعی منتقل شود. و البته این تمام ماجرا نیست….
ماجرایی که برای کارگران ساده نیست!
اما این ماجرا برای صدها هزار کارگرِ مشاغل سخت به این سادگی تمام نمیشود. علی کارگریست که قرار است سال آینده با بیست سال سابقه و با کولهباری از بیماری و رنج، بازنشست شود؛ تمام دلخوشی و امید او به همین بازنشستگی پیش از موعد است؛ امیدی که میتواند خیلی ساده ناامید شود؛ گروهی بیخبر از رنجهای این کارگر در دولت نشستهاند و پیشنویسی به نام برنامه هفتم توسعه نوشتهاند؛ گروهی دیگر در وزارت کار قصد دارند حقوق اولیهی این کارگر را از او سلب کنند. هیچ کدام از این پشت میزنشینها نمیدانند صدها کیلومتر زیر زمین، چطور ریهها آب میآورد، کمرها چگونه خم میشود و جوانی از چه راهی خیلی زود به پیری گره میخورد؛ هیچ کدام یک ساعت از عمرشان را در یک معدن ذغال سنگ نبودهاند….
گزارش: نسرین هزاره مقدم