پرده از عفو نمایشی حاکمیت مدتهاست برداشته شده. پروندههای بستهشدهی قبلی باز میشوند. امروز خواهران، زهرا و هدی توحیدی را برای اجرای حکم یک ساله روانه اوین کردند. البته که شهروند معترض نیازی به عفو ندارد. این واژگان حاکمیت است. عفو، کلمه رمز مرعوبسازی و ساکتسازی است. هدیه حاکمیت است برای اینکه بگوید نه شهروند معترض که برّه سربهزیر میخواهم. البته که باید از هر آزادی استقبال کرد و با یک مجنون با تدبیر برخورد کرد. اما حکومت وقتی دید این شوی تبلیغاتی نگرفته و مقاومت افزون شده، دوباره کینهاش را از سرگرفت و فعالان مدنی و سیاسی را تحت فشار قرار میدهد.
حالا چرا؟ با یک مجنون خشمگین مواجه هستیم. سراسیمه و دستپاچه. جنبش زن، زندگی و آزادی اگر چه دستاوردهایش هنوز شکنندهاند اما توانسته حکومت را عاصی کند. نه زندانها جواب داده نه جریمهها. لایحه پشت لایحه مینویسند تا به خیال خود از رؤیتپذیری شهری که میدان نمایش همزیستی محجبه و غیر محجبه شده ممانعت به عمل آورند.
زنان مقاوم ایرانی هشدارهای آن سردار سرکوب، رادان بدنام را به سخره گرفتند. آنقدر مقاومت مدنی در برابر فشارها افزایش یافت که درمانده و وامانده اعتراف کردند اگر چه کشف حجاب جرم است اما نمیتوانند همه را دستگیر کنند! چرا این اعتراف؟ چون جمعیت کنشگرانی که نافرمانی مدنی میکنند میلیونی شده. هر نمایشی از بدن آزاد نشانی از اراده آزاد شهروندی میشود و اینجاست فقه عبوس و ترشرو و حاکمیت یکسانخواه و تمامیتخواه خود را در برابر یک رنگارنگی و گوناگونی کنترلناپذیر میبیند. در نتیجه خشمگین و عصبانی از مقاومتی ملی، فعالان سیاسی دموکراسیخواه را با زندان تنبیه و خود با دست خود پرده از شوی تبلیغاتی عفو میدرّد.
منتظر تداوم این جنون باشید. عصبانیتها بیشتر خواهد شد چون استبداد دینی خوب میداند با سنگ میشود قطار در حال حرکت را اذیت کرد، شیشههایش را شکست اما نمیشود متوقفش کرد. تند یا آرام؟ مهم نیست، مهم حرکتی است که با واژه گفتمان ساز “مقاومت مدنی” عمق یافته. مردمی در خلال تجربههایشان یاد میگیرند آزادی بها دارد و ایرانِ تنها در میدان بینالمللی فقط با اتکا به همبستگی شهروندی است که به ارزش آزاد زیستن دست خواهد یافت. جنون حاکمیت به خاطر شکل گیری گفتمان درونزای مقاومت مدنی است. حاکمیت خوب میداند این تازه اول ماجراست. آهسته و پیوسته جامعه مقاوم در حال فروپاشی بنیانهای نمادین استبداد است.
*کانال نویسنده