جمعی از زندانیان سیاسی زن در زندان اوین در واکنش به اجرای گسترده احکام اعدام در زندانهای مختلف ایران در حیاط بند زنان دست به تجمعی اعتراضی زدند. این تجمع یک روز پس از اعدام «مجید کاظمی»، «سعید یعقوبی» و «صالح میرهاشمی»، از معترضان خیزش زنزندگیآزادی برگزار شد.
«نرگس محمدی»، «سپیده قلیان»، «بهاره هدایت»، «زهره سرو»، «مهوش شهریاری»، «نسرین خضری جوادی»، «شکیلا منفرد» و «ویدا ربانی» در این تجمع سخنرانی کردند.
نیاز به برنامه سیاسی
بهاره هدایت، فعال دانشجویی سابق و زندانی سیاسی، یکی از سخنرانان در این تجمع درباره نقش مردم و نیروهای سیاسی صحبت کرده و گفته است: «مردم همیشه پیشران اعتراضات بوده و تمام مخاطراتش را نیز به جان خریدهاند.» او با اشاره به این نکته که محکوم کردن اعدامها کافی نیست، گفته است: «اگر نقصی هست، متوجه نیروهای سیاسی است که باید برنامه سیاسی تدارک ببینند که منجر به پیروزی معترضین شود.» این زندانی سیاسی در بخشی از گفتههای خود با اشاره به خواست مردم ایران در خصوص عبور از حکومت جمهوری اسلامی تاکید کرده است: «اگر میگوییم براندازیم، اگر میگوییم جمهوری اسلامی دشمن مردم ایران است، باید بدانیم که در درون خود این گزارهها منطق و استلزامات عمل سیاسی ما نهفته است. کار ویژه نیروهای سیاسی این نیست که وقتی مردم به خیابان میآیند، فقط آنها را تشویق کنند.»
اعدام یعنی انتقام حکومت از جنبش انقلابی مردم
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و سخنگوی «کانون مدافعان حقوق بشر» در سخنان خود در این مراسم گفته است: «ایران ۱۴۰۲، ایران ۱۳۶۰ نیست و اگر دهه ۶۰ کارکرد اعدام، ایجاد رعب و وحشت و سرکوب جریانات و گرایشات مختلف به منظور تثبیت و تداوم حکومت استبدادی بود، اعدامهای اخیر ضد این کارکرد را خواهد داشت.» اشاره نرگس محمدی به سخنان «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی درباره «خدای دهه ۶۰» اندکی پیش از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» است. علی خامنهای تیرماه ۱۴۰۱ در در دیدار رییس قوه قضاییه و جمعی از مسوولان و کارکنان دستگاه قضایی سخنرانی کرد و گفت: «خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است.»
رهبر جمهوری اسلامی درحالی بر احضار خدای دهه ۶۰ و برخورد سرکوبگرانه با صدور احکام اعدام برای معترضان اعتراضات اخیر میبالد که روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، در دومین روز بعد از اجرای حکم اعدام متهمان پرونده خانه اصفهان، شماری از فرزندان اعدام شدگان دهه ۶۰ با نوشتن بیانیهای، به موج اعدامهای اخیر در ایران اعتراض کردهاند.
آنها در این بیانیه نوشتهاند: «چرخدندههای ماشین اعدام جمهوری اسلامی هرگز از کار نیفتادند؛ این بار صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی. چند جان عزیز دیگر در همین روزها در انتظار اجرای حکم اعدام نشستهاند؟ اعدام فقط گرفتن جان یک انسان نیست، گرفتن زندگی از خانواده و نزدیکان و دوستان اعدام شدگان نیز هست.»
این افراد در بیانیه خود تاکید کردهاند: «ما، فرزندان اعدام شدگان دهه ۶۰، درد اعدام و گورهای دسته جمعی، خشونت و انکار پیکرهای مفقود شده و سرکوب و تعقیب برای عزاداری را خوب میشناسیم. این داستان هراسناک تکراری باید پایان یابد.»
سکوت یعنی همدستی با آمران و عاملان اعدامها
گلرخ ایرایی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین از دیگر سخنرانان تجمع زندانیان سیاسی زن در روز شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ بود. او تنها راه ستیز با جمهوری اسلامی را حضور در کف خیابانها دانسته و گفته است: «دیگر نمیتوان در کلام، جمهوری اسلامی را محکوم کرد و خواستار توقف اعدامها شد. نه سوار بر خودروهایمان، نه بر بالکن خانههایمان در سیاهی شب، نه با هشتگ و صدور بیانیه، مشخصا در کف خیابان، بدون نقابی از من نبودمها باید برای ستاندن حقمان و برای رهایی جان دهها نفری که با اذان صبح فردا و روزهای آتی به دار آویخته خواهند شد. سکوت ما سهیم بودنمان در علم کردن چوبههای دار است.»
گرفتن جان انسانها روندی روزمره است
فائزه هاشمی، کنشگر سیاسی در این تجمع اعتراضی با اشاره به این نکته که اعدام و گرفتن جان انسانها به روندی روزمره در حکومت جمهوری اسلامی بدل شده، گفته است: «اگر به زعم خود در مجازات خلافکاران جدی هستند، پس کیفر عاملین کشتارهای دهه ۶۰، قتلهای زنجیرهای، کشتارهای ۱۳۸۸و ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸، جنبش مهسا، به موشک بستن هواپیمای اوکراینی و زنکشی و قتلهای ناموسی و عاملان اسیدپاشی چه شد؟»
او گفته است: «اعدام با هر عنوانی، از جمله سبالنبی، توهین به مقدسات، محاربه، ارتداد، افسادفیالارض و حتی جرایم مواد مخدر در شرایط امروز ما که عدالت به مسلخ رفته، محکوم است. حاکمان در طول تاریخ در این اندیشه بودهاند که با ایجاد ترس و وحشت و سیاستهای تروریستی میتوانند بیشتر در قدرت باقی بمانند اما نمیدانند که با کشتن بیگناهان، نه پایههای حکومت محکم میشود و نه دین حفظ میگردد.»
ماشین اعدام سر باز ایستادن ندارد
نسرین جوادی، فعال صنفی و کارگر بازنشسته، از دیگر سخنرانان این تجمع با اشاره به کشتار شمار زیادی از جوانان ایران در اعتراضات سراسری با شلیک مستقیم گلوله ماموران امنیتی گفته است: «ماشین اعدام و سرکوب جهوریاسلامی سر باز ایستادن ندارد. چهار دهه از قدرت گرفتن این رژیم میگذرد. از همان ابتدای به قدرت رسیدنشان، هر روز خبر سر به دار شدنِ جوانان شریفمان را شنیدهایم. آیا سکوت در مقابل چنین جنایتی ننگ و خفت نیست؟ جوانان رشید و شجاعمان فقط به دلیل مطالبه آزادی و زندگی که از آنها سلب شده است، دست به اعتراض میزنند و در هر دوره از اعتراضات، تعداد زیادی از جوانانِ آگاه و خوشفکر دستگیر و پس از ماهها شکنجه و انفرادی، گاه عجولانه در نمایشهای کثیف اعترافگیریهای ساختگی و اجباری که از صدا و سیمای ملی خودشان پخش میشود، سر به دار میشوند.»
در وطن عاشقانه میرقصیم
سپیده قلیان، دیگر فعال کارگری زندانی در این اجتماع اعتراضی گفته است: «این عزیزان که رفتند برای ما بیوطنان و وحشتزدگان از مرز، همگی مفهوم وطن بودند؛ آنگاه که تمامی بمبهای بشر بر سر ما خوزستانیها آوار شد، آن هنگام که بوی نفت باید میدادیم تا مام وطن ما را بپذیرد و چهقدر میهن برایمان چندشآور بود و مو به تنمان سیخ میکرد. اما این جوانان، همینها که صدایشان در گوشمان در سالن ملاقات به نقل از خانوادههایمان میپیچد که عزیز، این مال ورزشه! همینها وطن را برای ما آورده و گفتهاند کار میکنیم تا پیش از تمام شدن چاههای نفت، اینها از اینجا بروند.»
اشاره او به اظهارات «محمد حسینی»، از اعدام شدگان جنبش زن، زندگی، آزادی در پرونده «روحالله عجمیان»، نیروی بسیجی کشته شده در روز چهلم «حدیث نجفی» است.
محمد حسینی ورزشکار رزمی بود و در برابر قاضی دادگاه که وسایل ورزشی او را به عنوان مدارک جرم و سلاح سرد به دادگاه آورده بود، تاکید کرد که این وسایل برای ورزش مورد استفاده قرار میگرفتهاند.
سپیده قلیان در ادامه گفته است: «چهقدر مفهوم وطن با یادآوری چهرههایتان از همین صفحه تلویزیون لکنتیِ ۲۰:۳۰ شیرین است. چهقدر میتوان برای این مردم و وطن جنگید؟ برای وطن به معنای کومار. کومار به معنای زن، زندگی، آزادی.»
او در پایان سخنان خود با اشاره به این که حالا تکلیف روشنتر شده، گفته است: «تکلیفمان را روشنتر کردند و رفتند. اینها پیش از تمام شدن چاههای نفت خواهند رفت. ما در وطنمان عاشقانه خواهیم رقصید.»
اگر امروز اعتراض نکنیم، فردا نوبت خودمان است
شکیلا منفرد، فعال مدنی و از زندانیان سیاسی پادشاهیخواه نیز در این مراسم سخنرانی کرده و گفته است: «در این مدتی که اعدامها افزایش یافتهاند، به جمله معروفی میاندیشم؛ اول سراغ کمونیستها رفتند، سکوت کردیم، چون کمونیست نبودیم. بعد سراغ سوسیالیستها رفتند، سکوت کردیم، چون سوسیالیست نبودیم. به سراغ خودمان آمدند و دیگر کسی نمانده بود تا به اعتراض برآید.»
او با تاکید بر این نکته که فرقی نمیکند قربانیان به چه جرمی اعدام شدهاند، گفته است: «اگر امروز اعتراض نکنیم، فردا نوبت خودمان است.»
با جلاد چه حرفی برای گفتن میتوان داشت؟
ویدا ربانی، روزنامهنگار نیز در این مراسم خواستار آن شده که جهان مسیر دیگری را با جمهوری اسلامی در پیش بگیرد و گفته است: «گفتنیها با حکومت را سالها پیش گفتهایم. آنها هم پاسخ دادهاند. پاسخشان به نان، به آزادی، به زن، به مرد، به زندگی و به هر فضیلتی که فریاد زدهایم، گلوله و سرکوب بوده است؛ گلوله برای هر عضوی از تن هر شهروندی که جنبشی دارد. پاسخ هر اعتراض، خونی است که جاری میشود در خیابان، دلمه میبندد در رگهای اعدامیها و چشمهایی که از بافتهای متلاشی شده تخلیه میشوند.»
این روزنامهنگار زندانی گفته است: «با جلاد چه حرفی برای گفتن میتوان داشت؟ شرم دارم که این مردم رنجور و مصیبت دیده را خطاب قرار دهم؛ مردمی که از هیچ ایثار و شجاعتی برای برچیدن این ظلم دریغ نکردهاند. سعید یعقوبی، صالح میرهاشمی و مجید کاظمی نه اولین و نه آخرین قربانیان مبارزه با ضحاک زمانه ما هستند.»
سرنگونی از رگ گردن به شما نزدیکتر است
زهره سرو، کنشگر سیاسی نیز در این تجمع گفته است: «باز هم حکومت اشغالگر ضحاک بهترین دفاع را حمله دانسته و با اعدام قصد ارعاب و عقب نشاندن مردم را دارد اما اعدام نه تنها بازدارنده نیست بلکه نتیجه عکس خواهد داشت». او افزود که «هیچگاه اعدام و ایجاد ارعاب برای هیچ دیکتاتوری حاشیه امن بوجود نیاورده است. به زودی شاهد خیزش سراسری مردم خواهید بود و سرنگونی از رگ گردن به شما نزدیکتر است. ما قاطعانه به این حکومت خونخوار و زن ستیز پایان خواهیم داد».
بر اساس گزارش «سازمان حقوق بشر ایران»، بیشترین میزان اعدام در جهان، در کنار چین و عربستان، متعلق به ایران است. سال ۲۰۲۲ میلادی (یازدهم دی ۱۴۰۰ تا دهم دی ۱۴۰۱) دستکم ۵۷۶ نفر با حکم دستگاه قضا در ایران اعدام شدهاند.
*منابع: ایرانوایر و اینستاگرام نرگس محمدی