گزارشی از کاسپین ریپورت1 برگردان: مینا آگاه – اختصاصی اندیشه نو
این دو اسکناس متعلق به کشورهای سنگال و کنگو است. این دو اصلا مشابهتی به هم ندارند، اما قسمتی از یک طرح هستند که هردو اسکناس را با نرخ مبادله ای تعیین شده توسط خزانه داری فرانسه٬ تبدیل به یورو می کند. ماجرای فرانک سی اف اِی2، یعنی موضوع مورد بحث ما، نوک کوه یخ سیاست فرانسه در مورد ارزی است که آن را می سازد و از آن استفاده می کند. در واقع فرانسه سیاست پولی و حق مالکیت ۱۴ کشوری را کنترل می کند که نزدیک به ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت دارند. این کشورها شامل بنین، بورکینافاسو، کامرون، چاد، کنگو، گینه استوایی، گینه، گابن، گینه ی بیسائو، ساحل عاج، مالی، نیجریه، سنگال، توگو و جمهوری آفریقای مرکزی است؛ و این در حالی است که این کشورها در سازمان ملل دارای صندلی هستند و پرچم مستقل خود را دارند. در واقع این فقط صورت امپریالیسم است که تغییر کرده است، اما نقش رهبری غالبا به همان وضع سابق باقی مانده است. تفاوت بزرگ در این است که امپریالیسم آن روزها از طریق تانک ها گسترش می یافت و اکنون از کانال بانک ها.
هرکسی می تواند پول ایجاد کند، قسمت سخت کار اما این است که بقیه را مجبور به قبول آن کند. در زمان پیش از استعمار بسیاری از جوامع آفریقایی از صدف های دریائی به عنوان ابزار مبادله استفاده می کردند. این صدف های دریائی به چنان شکلی گسترده ای در چرخش بود که در سال ۱۸۰۰ یک نرخ مبادله ی رسمی با پول فرانسه داشت. اما با استعمار هرچه بیشتر آفریقا توسط امپریالیسم فرانسه، پاریس به فکر انحصاری کردن این چرخه ی تولید و تجارت افتاد. فرانسه درخواست مالیات به فرانک کرد و نیروی ارتش به بازار روانه شد تا تجار را مجبور کند که پول فرانسه را قبول کنند. از ۱۹۳۰ به بعد، فرانسه به عرضه ی پول در کشورهای فرانسوی زبان آفریقا تسلط یافت. با قدرت جدید، امتیازهای قضائی فوق العاده ای بوجود آمد. فرانسه به نیروی کار و مواد خام آفریقا با قیمت های زیر بازار دست پیدا کرد و این در حالی بود که کالاهای تمام شده ی فرانسوی برای فروش به آفریقا برمی گشت و بالای قیمت بازار به فروش می رسید. استثمار نو فرانسه بقدری خشن و زورگویانه و منحصر بفرد بود که نام بخصوص خود را کسب کرد: ” فرانس آفریک3“.
بسیاری از چیزها بعد از جنگ جهانی دوم تغییر کرد. پاریس به سیستم برتن وودز پیوست و در نتیجه فرانک فرانسه برای تنظیم نرخ مبادله ی جدید با دلار آمریکایی کاهش ارزش پیدا کرد. این تغییر مالی در زمانی صورت گرفت که آفریقا خود را استعمار زدائی می کرد. در چنین شرایطی، پول ضعیف تر ریختن نفت بر روی آتش بود. فرانسه برای این که داشته های خود در آفریقا را نگهدارد، پول جدیدی را در ۱۹۴۵ چاپ کرد که آن را فرانک سی اف ای نامید و به مستعمره های خود فشار آورد که آن را قبول کنند. در ابتدا، فرانک سی اف ای با فرانک فرانسه به نرخ ۱.۷ به ۱( فرانک)معامله می شد. اما در سال ۱۹۴۸ به ۲ به ۱ افزایش پیدا کرد. با ارزش گذاری بیش از حد فرانک سی اف ای، پاریس برتری اقتصادی خود را حفظ کرد و قدرت رقابتی آفریقا را کاهش داد. بنابراین فرانسه سلامت بهبود اقتصاد خود بعد از جنگ را به نحوی با انتقال ثروت از آفریقا بدست آورد.
موثرین روش کنترل روش های نامرئی هستند. فرانسوی ها آن را در ۱۹۵۸ تشخیص دادند. فرانسه با نشاندن همکاران محلی خود بر اریکه ی قدرت و اعطای قپرت دولتی به آن ها، اعتبار استعمارزدایی را به سرقت برد. این دست نشانده ها با حفظ حوزه ی فرانک و حفظ پایگاه های نظامی فرانسه متولی استعمار نو برای امپریالیسم فرانسه شدند.
گنیه تنها کشوری بود که پیشنهاد فرانسه را رد کرد. رهبر آن٬ احمد سکوتوره4 اعلام کرد که مردم کشورش ترجیح می دهند که فقیر و آزاد باشند تا برده و ثروتمند. گینه فرانک سی اف اِی را رد کرد و به دنبال تولید و توسعه ی پول خود رفت. فرانسه حس کرد که ضروریست گینه را درس عبرتی برای سایرین بسازد. فرانسه حقوق بازنشستگی سربازان را قطع کرد٬ شبکه ی برق را جمع کرد و تلاش کرد مانع عضو شدن این کشور در سازمان ملل شود.
این اقدامات تا حد ایجاد ابرتورم و غرق کردن کشور در پول های تقلبی پیش رفت. فرانسه همچنین به نیروی نظامی ضد حکومتی کمک مالی کرد. شرایط بسیار سخت شد. برنامه ی از جا کندن احمد سکوتوره شکست خورد، اما اقتصاد گینه هیچگاه کمر راست نکرد. به همین ترتیب، وقتی توگو تغییر نظر داد و به دنبال این افتاد که از فرانک سی اف اِی جدا شود٬ فرانسه درس عبرتی دیگری٬ بدون هیچ رد و خطی، به آن کشور داد. سیلوانوس المپیو5 رهبر توگوُ٬ در ماه ژانویه ۱۹۶۳ ترور شد. فرانسه مشکوک به دست داشتن در این ترور بود٬ ولی سروته گزارش های رسمی را به راحتی بهم آوردند و پرونده بسته شد.
تلاش های بیشتر برای پنهان کردن امپریالیسم فرانسه دنبال گرفته شد و فرانسه فرانک سی اف ای را به دوپول جاری برای کشورهای غربی و مرکزی آفریقا تقسیم کرد. و برای این که بانک های مرکزی را پوشش دهد اواسط دهه ی ۱۹۷۰ بانک های مرکزی مربوط به آن ها هم آفریقایی شد و به یائونده6 و داکار7 منتقل شد.
هرچند که مردم بومی آفریقا این موسسات را می چرخاندند٬ اما تغییر اساسی ای در سیاست آن ها داده نشد و فرانسه قدرت خود را هم از نظر جایگاه و هم از نظر کنترل کردن و قدرت وتو کردن تصمیمات بانک ها حفظ کرد. ضروری بود که کشورهای عضو نصف ذخیره ی مبادله ی خود و نیز ۲۰ درصد را برای بدهی های مالی خود در خزانه داری فرانسه نگه دارند. این یعنی که کشورهای عضو فقط به ۳۰ درصد پول خود دسترسی داشته باشند. از آن گذشته، تمامی مبادلات خارجی باید از پاریس و از طریق خزانه داری فرانسه صورت بگیرد. طبق این روش مالی، چرخش مالی با حساب های جاری کار می کند و این حساب های خاص در فرانسه نگه داری می شوند. واحد مبادلاتی آن ها هم به یورو است. زمانی که این حساب ها طلبکارند٬ بانک های مرکزی آفریقا ذخایر ارزی خارجی خود را در دسترس فرانسه قرار می دهند٬ اما زمانی که حساب بانک های مرکزی بدهکار است٬ آن ها متعهد هستند که به خزانه داری فرانسه بهره بپردازند. به عبارتی دیگر کشورهای عضو سی اف ای به فرانسه برای نگهداری پول خود بهره می پردازند. و بدتر این که هیچکس نمی داند فرانسه با این پول چکار می کند. خزانه داری فرانسه این اطلاعات را حتی برای کشورهای عضو سی اف ای فاش نمی کند. و این غیرعادی نیست که اگر فرانسه پول های آفریقایی ها را برای منافع خود سرمایه گذاری کند.
به هر حال اگر به این نظام پولی نگاه کنیم٬ برنامه ی سی اف ای پولساز خوبی برای فرانسه است. و تجار فرانسوی به اندازه ی خزانه داری فرانسه از آن منتفع می شوند. و بخصوص فرانسه نیازی ندارد که برای واردات از آفریقا از ذخیره ی ارزی خود برداشت کند.
دهها شرکت چند ملیتی فرانسوی در آفریقا حضور دارند، از جمله شرکت توتالُ ٬ آروا٬ وینچی. آفریقا همچنین برای دسترسی فرانسه به منابع استراتژیک مثل اورانیوم٬ که برای بخش انرژی اتمی فرانسه ضروری است٬ و سه چهارم نیازهای فرانسه به انرژی را برآورده می کند٬ کمک مالی می کند. در ضمن گابن منبع نفت خام است٬ موریتانی آهن و توگو و بنین مواد کشاورزی می دهند. علاوه بر آن به عنوان خامه ی روی کیک یک فرانسوی به نام ونسان بلوره8 مالک بیشتر بنادر مهم آفریقای غربی است. تصادفی نیست که رئیس جمهور سابق فرانسه٬ ژاک شیراک،گفته است: بیشتر پول های بانک های فرانسه دقیقا از شیره کشی آفریقا بدست آمده است٬ و فرانسه بدون این کشورهای آفریقایی جایگاه جهانی خود را از دست خواهد داد. فرانسه برای حفظ هژمونی خود از دهه ی ۱۹۶۰ چهل بار به قاره ی آفریقا حمله ی نظامی کرده است. از حاکم کردن دیکتاتورهای فاسد تا رهبری عملیات نظامی در ساحل عاج.
علاوه بر این، شکل دادن به فرانک سی اف ای به فرانسه اجازه داد که سرمایه و سودها به آسانی به کشور فرانسه بازگردند. بین ۱۹۷۰ و ۲۰۱۰ ساحل عاج ۴۰ میلیارد دلار از طریق خروج سرمایه از دست داد٬ که این میزان میتوانست سالانه ۱۰ درصد از فقر را کاهش دهد٬ و در داخل سرمایه گذاری کند. در ضمن، گینه ی استوایی و کنگو یعنی تولید کننده گان اصلی نفت، پولی معادل ۴۳ درصد و ۳۰ درصد از درآمد ناخالص ملی خود را بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ به خارج منتقل کردند. مشابه آن نیز در گابن و کامرون صورت گرفته است. ثروت و دارائی در بالا متمرکز شده و مصیبت در پایین. هرچند مدافعان این نظام پولی به ثبات فرانك سی اف اِی٬ اشاره می کنند، اما فقدان حاکمیت پولی، استفاده ی کشورهای عضو فرانك سی اف اِی از ابزارهای موجود را محدود می سازد. برای مثال تورم ساحل عاج زیر شش درصد است و در همسایه ی آن غنا ۲۹ درصد است و نرخ فقر شدید در این کشور ۱۳ درصد است٬ اما در ساحل عاج ۳۰ درصد است. همچنین نرخ رشد کشورهای عضو سی اف ای از نرخ رشد سایر کشورهای آفریقایی عقب تراست. و بعضی از آن ها دارند عقبگرد می کنند. درآمد سرانه ی ناخالص ساحل عاج یک سوم کمتر از سال ۱۹۷۸ است. در سنگال درآمد سال ۲۰۱۶ در حد سال ۱۹۶۰ بود. در همین حال کامرون و کنگو و گابون به ترتیب به نقطه ی اوج خود در سال ۱۹۸۶ و ۱۹۸۴ و ۱۹۷۶نرسیدند. این بدین معنا است که این کشورها طی دهها سال رشد اقتصادی کم داشتند و یا اصلا نداشتند.
تغییر مداوم سطح زندگی در سال های اخیر در جامعه ی کشورهای عضو سی اف اِی باعث شده که صحبت در مورد بدیل ها صورت عمومی پیدا کند. این روندی است که بطور فزاینده صدای آن بلندتر و بلندتر می شود. ملموس ترین پیشنهاد، تشکیل یک بلوک منطقه ای پولی است که پیوندی با کنترل از سوی فرانسه نداشته باشد. بعضی از طرفداران این برنامه از اتحادیه ی اقتصادی ای سی ا دبلیو ا اس9 (جامعه ی اقتصادی کشورهای غرب آفریقا- اکواس)٬ به عنوان تخته پرش استفاده کنند . این حرکت اعضای سی اف ای را به دور نیجریه جمع می کند که روی بیش از دو سوم درآمد ناخالص منطقه حساب می کند. علاوه بر آن، نیجریه صادر کننده ی نفت است، در حالی که بیشتر کشورهای منطقه آفریقای غربی وارد کننده ی نفت هستند. بنابراین یک همکاری طبیعی در منطقه ی اکواس وجود دارد. البته هیچ چیز ارزشمندی به آسانی بدست نمی آید. پاریس در جستجوی راهی است که این کوشش ها را متوقف کند.
تلاش های زیادی در سنای فرانسه به تصویب رسیده است. در ژانویه ۲۰۲۱ به نظر می رسید که فرانک سی اف اِی آفریقای غربی را به اکو10 تغییر دهند٬ و سپس حساب های عملیاتی را لغو کنند و پرسنل فرانسوی را از بانک های مرکزی بردارند. قرار است تمام این ها تا سال ۲۰۲۷ انجام شود٬ اما پاریس کماکان کنترل موثر را حفظ کند در جایی ذخیره پولی آفریقایی نگهداری شود و محل نگهداری گفته نشود. می شود گفت که اصلاحات فرانسه چیزی نیست بجز یک نیرنگ. نهایتا شاید بهترین راه حل برای هر کشور داشتن بانک مرکزی و واحد پولی خود است که با یک واحد منطقه ای با نرخ قابل تنظیم تثبیت شود. این به ۱۴ کشور و یا نزدیک به ۲۰۰ میلیون نفر حق مالکیت پولی می دهد. اما بسیاری از کشورها هنوز از شمشیر کشیدن بر روی فرانسه می ترسند و دلایل خوبی هم برای این ترس دارند. بنابراین هر تلاشی برای برهم زدن هژمونی فرانسه نیاز به تلاش متحد در سراسر حوزه ی فرانك سی اف اِی دارد. بالاتر از همه، همکاری نخبگان آفریقایی که از سیستم منتفع می شوند باید کنار گذاشته شود و توسط قانون گزارانی جایگزین شوند که آماده ورود به مسیر توسعه ی کشور خود باشند. این شاید بزرگترین بلوک اقتصادی بی ثبات باشد و باید از درون خود تغییر کند؛ هیچ چیز در زندگی قابل قبول تر از سازش با وضعیت موجود نیست و در ضمن، هیچ چیز هم فاسد کننده تر از آن نیست.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.
2. فرانک سی اف اِی CFA Franc نام دو واحد پول است که در قارهٔ آفریقا کاربرد دارند و توسط بانک مرکزی فرانسه ضمانت میشوند.
4. https://en.wikipedia.org/wiki/Ahmed_S%C3%A9kou_Tour%C3%A9