طی ماههای اخیر و با فروکش کردن اعتراضات در خیابانهای ایران، فشار نهادهای اطلاعاتی و قضایی بر خانوادههای جانباختگان اعتراضات سراسری اخیر افزایش یافته است.
بر اساس گزارش منابع حقوق بشری دستکم پانصد نفر شامل ۶۸کودک در اعتراضات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ در خیابانها و زندانهای ایران جان باختند.
خانوادههای این جانباختگان در مسیر دادخواهی عزیزانشان بر مزار آنان حاضر میشوند، مراسم یادبود یا تولد برگزار میکنند و یا یکدیگر را به واسطه شبکههای اجتماعی پیدا کرده و راه دادخواهی را در کنار یکدیگر طی میکنند.
این تحرکات خانوادههای کشتهشدگان، اما از سوی نهادهای اطلاعاتی و قضایی جمهوری اسلامی رصد شده و در موارد متعددی به بازداشت آنان منجر شده است. این در حالی است که این خانوادهها پیش از این نیز برای تحویل گرفتن پیکرهای عزیزانشان و یا برگزاری مراسم تشییع و یا حتی عزاداری برای آنان تحت فشار بوده و انواع ارعاب و تهدیدها را تحمل کردهاند. بعضی از این خانوادهها که در این مدت به جز داغ عزیزانشان، فشار و تهدید بازداشت و بازجویی را هم تحمل کردهاند عبارت است از:
فواد چوبین، دایی آرتین رحمانی از کشتهشدگان اعتراضات ایذه در روز سهشنبه ۲۲ فروردین بازداشت شد. هنگامه چوبین، مادر آرتین رحمانی از «ربوده شدن» برادرش توسط لباسشخصیها خبر داده است. به گفته او فواد «در شهرستان ایذه، خیابان خرمشهر، پشت پاساژ پل، بدون دلیل و مدرک یا حکم بازداشتی با تهدید اسلحه توسط لباس شخصیها و با ضرب و شتم شدید ربوده شده است.» خانم چوبین همچنین خبر دارد که روز چهارم اردیبهشت فواد با مادرش تماس گرفته و «با صدایی ضعیف و بیحال گفت که بینی و دندانهایش را شکستهاند و زیر شکنجه از او اعتراف اجباری گرفتهاند». آرتین رحمانی، نوجوان ۱۵ ساله ایذهای روز ۲۵ آبان، همزمان با کیان پیرفلک بر اثر اصابت گلوله در جریان اعتراضات در شهر ایذه کشته شد.
مهسا احمدی، (معصومه) نامزد حامد سلحشور، از معترضانی که در اهواز کشته شد، در روز ۲۵ فروردین در ایذه بازداشت شد. یک روز بعد از بازداشت، مهسا احمدی در تماس با خانوادهاش اعلام کرد که به زندان سپیدار اهواز منتقل شده است. این بازداشت پس آن اتفاق افتاد که خانم احمدی بر سر مزار نامزد خود برای او مراسم تولد برگزار کرد. حامد سلحشور در بازداشت و تحت شکنجه اطلاعات سپاه اهواز کشته شد و بدون اطلاع خانوادهش در روستایی خارج از شهر به خاک سپرده شد. خانواده حامد سلحشور بعد از اطلاع محل دفن فرزندشان پیکرش را از قبر خارج کردند و در ایذه به خاک سپردند.
کمال لطفی، پدر رضا لطفی جوان جانباخته شهر دهگلان روز یکشنبه ٢٧ فروردین ١٤٠٢، در یکی از خیابانهای شهر دهگلان بازداشت شد. آقای لطفی پس از یک هفته به زندان کامیاران منتقل شد. کمال لطفی در ماههای پس از کشته شدن فرزندش، تحت فشار نهادهای امنیتی قرار داشته است. او پیش از این با انتشار یک ویدئو توضیح داده بود که چطور هیئتی از سپاهیان به خانه او آمدند و به او گفتند که پسرش را گروهها و احزاب مخالف کرد کشتهاند و از او خواستند که این موضوع را اعلام کند. او در این ویدیو می گوید که صحبتهای او را در این دیدار تقطیع و از صدا و سیما منتشر کردند. او همچنین تکذیب کرد که گفته است پسرش توسط گروههای کرد مخالف حکومت کشته شده است. کمال لطفی تاکید کرده بود که پسرش را نیروهای حکومتی با گلوله جنگی به قتل رساندند. رضا لطفی ۱۹ ساله و اهل دهگلان در جریان اعتراضات سراسری این شهر، در شامگاه دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شد.
روحالله حیدری، برادر جواد حیدری از کشتهشدگان اعتراضات اخیر، در روز ۱۴ فروردین به دست نیروهای امنیتی بازداشت شد. پیشتر پدر، مادر و سه برادر جواد حیدری به نامهای حجت، مصطفی و محمد به همراه کودک دو ساله خانواده نیز بازداشت شده بودند. اعضای خانواده حیدری به مرور تا روز ۲۰ فروردین با قرار وثیقه و کفالت آزاد شدند. پیش از این هم فاطمه حیدری خواهر این جانباخته اعتراضات در توییتر خود از اخراجش از کار خبر داده و نوشته بود: «کارمند دولت بودم؛ چند روز پیش نامهای بهدستم رسید که اخراجم کردهاند همینقدر حقیر و بدبختید. کارم روکه هیچ، زندگیم روم یدم تا انتقام خون برادرم رو بگیرم و دادخواهش باشم». جواد حیدری، در تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۱۴۰۱، در جریان اعتراضات سراسری در شهر قزوین با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جان باخت.
علی روحی، پدر حمیدرضا روحی از کشتهشدگان اعتراضات اخیر در روز پنجشنبه ۱۷ فروردین بازداشت به زندان اوین منتقل شد. بازداشت او یک روز پس از تجمعات اعتراضی روز چهارشنبه ۱۶ فرودین در منطقه شهر زیبای تهران که به مناسبت تولد حمیدرضا برگزار شده بود، اتفاق افتاد. آقای روحی روز ۲۰ فروردین به قید وثیقه از زندان آزاد شد. ۱۶ فرودین تولد ۲۰ سالگی حمید رضا روحی بود. حمیدرضا روحی بنفشهورق در شامگاه جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱، در منطقه شهر زیبا، تهران با شلیک مستقیم نیروهای نظامی به قتل رسید.
چهارتن از اعضای خانواده جانباخته اعتراضات، میلاد سعیدیانجو، روز چهارشنبه ١٠ اسفند ۱۴۰۱ در میانه مراسم جشن تولد نمادین بر مزار او، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. نرجس سعیدیانجو ۱۷ ساله، زهرا سعیدیانجو، امید سعیدیان جو و طوبی بیگدلی، مادر، دو خواهر و برادر میلاد سعیدیان جو بودند که بر سر مزار او بازداشت شدند. مادر و خواهر کوچکتر بعد از چند ساعت آزاد شدند و زهرا سعیدیانجو، امید سعیدیانجو بعد از ۱۰ روز با قرار وثیقه یک میلیاردی آزاد شدند. میلاد سعیدیانجو، کارگر و متولد اسفند ۱۳۷۵، روز ۲۵ آبان ١٤٠١ و در جریان انقلاب ژینا، در خیابان حافظ جنوبی مقابل مسجد “صاحب الزمان” ایذه مورد اصابت گلوله نیروهای حکومتی قرار گرفت و کشته شد.
غزل قاسمی، نامزد بهنام لایقپور از کشتهشدگان اعتراضات سراسری در شهر رشت، روز چهارشنبه ۲۵ آبان در حالی داشت مانند هر روز بر سر مزار بهنام میرفت، بازداشت و به بیمارستان اعصاب و روان شفا در شهر رشت منتقل شد. به گزارش رادیو زمانه بازداشت او با مجموعهای از شکنجههای روحی و جسمی همراه بود. در زمان بازداشت به غزل دستبند، پابند و چشمبند زدنند. بعد او سوار ماشینش کردند و به جایی بردند که غزل نمیدانست کجاست. او از ۲۵ آبان تا ۱۰ آذر در بیمارستان اعصاب و روان شفا به اجبار بستری بود، اما حدود یک هفته تا ۱۰ از این مدت را به دلیل داروهایی که به او میدادند اصلا چیزی به یاد ندارد. خانواده غزل قاسمی در مدت زمانی که او در بیمارستان اعصاب و روان شفا به اجبار بستری بود، هیچ اطلاعی از وضعیتاش نداشتند و امکان ملاقات و تماس نیز به آنها داده نمیشد. نیروهای امنیتی در ازای موافقت با آزادی غزل قاسمی از او تعهد خواسته بودند که باید «سکوت کند» و در «فضای مجازی» فعالیت نکند. بهنام لایقپور، از جان باختههای اعتراضات سراسریِ «زن، زندگی، آزادی» در شهر رشت بود که چهارشنبه ۳۰ شهریور با شلیک نیروهای یگان ویژه از فاصله نزدیک و مقابل چشمان نامزدش، کشته شد.
این نمونهها تنها بخش کوچکی از فشارها و بازداشتهای خانوادههای این کشتهشدهگان است. وضعیت درصد بزرگی از این خانوادهها، تحت فشار حکومت و همچنین عدم دسترسی آنان به رسانهها، خبری نمیشود و اطلاعی از ظلمی که بر آنان رفته و میرود در دست نیست.