الزام و اجبار زنان به رعایت پوشش به اصطلاح شرعی با توسل به زور،در جهان اسلام رویه ای است متروک و فقیهان شیعی و غیر شیعی در پی به کار بستن آن نبوده اند. جمهوری اسلامی ایران و حکومت طالبان در افعانستان که این رویه ی غیر معمول را به کار بسته اند هر دو، کشورهای خود را با چالشهای بزرگ و مستمری مواجه ساخته اند که خود گویای رجحان ترک این رویه است. زنان در سراسر جهان اسلام در انتخاب پوشش خود آزادند و هیچ فسادی بر این آزادی انتخاب مترتب نبوده است. شما چه رجحانی برای اعمال رویه ی شاذ و پرهزینه جمهوری اسلامی قائلید و آیا اعمال این رویه فوایدی برای اعتلای دین و کشور در برداشته است؟
حضرت آیت الله خامنه ای
احتراما، مواضع اخیر جنابعالی درباره ی حجاب مبنی بر قانونی و شرعی بودن حجاب و حرام شرعی و سیاسی بودن کشف آن، که علیرغم مناقشات فراوان نظری و اجتماعی در این باب، دور تازه ای از فشارها و تهدیدها را علیه زنان کلید زده است، برای اینجانب و لابد بسیاری همچون من پرسش های جدی و مهمی را برانگیخته است که به نظر می رسد پاسخ دادن شما به آنها از موضع دینی به ویژه از آن رو که بر جهاد تبیین تاکید دارید، ضروری است.تبیین موضوع بر پایه دانش دینی توسط شما ضرورت دارد چرا که اولا: شما مجهز به قدرت سیاسی هستید و می توانید فرمان دهید که رای و دیدگاهتان اجرا شود، از همین رو بیش از دیگر علمای دینی نسبت به تبیین دقیق موضع دینی خود مسئولیت دارید، ثانیا: مسئولیت تمام پیامدهای مالی، جانی، اجتماعی، اخلاقی، روانی و سیاسی موضوع متوجه جنابعالی است، لذا مسئولیت شما در تبیین دقیق آن برای مردم بیشتر می شود.
پرسش های اینجانب به شرح زیر است:
۱- با توجه به این که در قرآن کریم بر لزوم پوشاندن موی سر برای زنان تصریح نشده و الگوی سخت گیرانه ی جمهوری اسلامی در رابطه با پوشش زنان از آیات قرآن به دست نمی آید، و آرای فقیهان در این باره بر تفسیر شخصی و سلیقه ای آنان از واژه هایی مانند جلباب و خمار استوار شده، و با توجه به تنوع و اختلاف روایات و حتی تناقض آنها با یکدیگر که از مجموع آنها نمی توان با قاطعیت و یا حتی توجیه مقبول، الگوی جمهوری اسلامی را الگوی شرعی معرفی نمود مگر با اعمال سلیقه ی شخصی، و نیز با توجه به اختلاف آرای فقیهان شیعه در این باب از گذشته تاکنون، که تماما حاکی از عدم وجود ادله ی قطعی در باب حجاب و حدود آن است و از همین روست که در این موضوع اتفاق نظر حاصل نشده است ، و با عنایت به این که موضوع پوشش زنان در سنت پیامبر به گونه ای که امروز مطرح می شود هرگز مطرح نبوده و شواهدی در دست نیست که نشان دهد در زمان پیامبر و پس از آن حضرت زنان به دلیل نپوشاندن موی سر و یا حتی بدن خود مورد آزار و اذیت و مجازات قرار گرفته باشند، لطفا تبیین فرمایید که الگوی جمهوری اسلامی برای پوشش زنان که مورد تایید و تاکید جنابعالی است بر کدام دلایل قطعی و خدشه ناپذیر دینی و با کدام استدلال استوار شده است؟
۲- با فرض اینکه فقیهی با استناد به شواهد موجود و بر اساس دانش و برداشت شخصی خود به این نتیجه برسد که پوشاندن موی سر و تمام بدن ـ مطابق الگوی جمهوری اسلامی ـ واجب شرعی است، با کدام دلیل و توجیه شرعی قطعی می تواند به تحمیل برداشت خود که تنها یکی از برداشتهای گوناگون در این باب است، بر همه ی زنان فرمان دهد، ولو با اعمال زور و قوه ی قهریه و تحمیل خسارات فراوان اجتماعی، سیاسی، روانی و هتک حرمت و کرامت انسانی زنان و ایجاد تنش های بزرگ اجتماعی با استفاده از اموال عمومی. آیا جنابعالی بر این عقیده اید که یک برداشت خاص از حجاب شرعی را با استفاده از قدرت سیاسی و اموال عمومی می توان بر مردمان، بدون رضایت آنان تحمیل نمود و آیا توسل به زور علیرغم پیامدهای ناگوار آن توجیه شرعی و حتی سیاسی دارد؟
الزام و اجبار زنان به رعایت پوشش به اصطلاح شرعی با توسل به زور،در جهان اسلام رویه ای است متروک و فقیهان شیعی و غیر شیعی در پی به کار بستن آن نبوده اند. جمهوری اسلامی ایران و حکومت طالبان در افعانستان که این رویه ی غیر معمول را به کار بسته اند هر دو، کشورهای خود را با چالشهای بزرگ و مستمری مواجه ساخته اند که خود گویای رجحان ترک این رویه است. زنان در سراسر جهان اسلام در انتخاب پوشش خود آزادند و هیچ فسادی بر این آزادی انتخاب مترتب نبوده است. شما چه رجحانی برای اعمال رویه ی شاذ و پرهزینه جمهوری اسلامی قائلید و آیا اعمال این رویه فوایدی برای اعتلای دین و کشور در برداشته است؟
۳- جمهوری اسلامی مجازات های موهن فراوانی برای زنانی که الگوی پوشش این نظام را رعایت نمی کنند وضع کرده که ناقض حقوق انسانی و شهروندی و کرامت آنان است و اخیرا بر این مجازات ها نیز افزوده است. این در حالی است که هیچ مجازاتی برای کشف موی سر و حتی بدن در زمان پیامبر و پس از آن وضع نشده ، حال آنکه کشف موی سر و بدن در آن زمان در جامعه ی مسلمانان بسیار رایج بوده است، پشتوانه ی شرعی مجازات های جمهوری اسلامی برای عدم رعایت حجاب چیست؟
۴- تمسک به قانونی بودن حجاب پاسخ مناسبی برای حل این معضل بزرگ اجتماعی نیست، به ویژه از آن رو که نمی توان ادعا کرد که الگوی پوشش جمهوری اسلامی مناقشه ناپذیر و واجب شرعی قطعی است؛ و به علاوه این قانون را نمی توان یک قانون عرفی دانست، چرا که چهل سال است بر سر این موضوع اختلاف وجود دارد و اقشار وسیعی از مردم حتی بسیاری از دین داران، مخالف قانون حجاب اجباری می باشند. قانون عرفی و حتی شرعی اگر مورد موافقت و احترام مردم نباشد ـ همچون قانون حجاب ـ قابل اجرا نبوده، بیش از آنکه فایده داشته باشد زیان بار خواهد بود و در نتیجه ضرورتا باید اصلاح و یا لغو شود. آیا شما معتقدید که یک قانون را ، علیرغم مخالفت اقشار وسیع مردم به ویژه جمعیت هدف آن قانون با آن و با وجود همه ی هزینه های ناگوار مترتب بر آن می توان با توسل به زور و تهدید اجرا نمود؟ و آیا این اقدام عادلانه است؟ توجیه شرعی و سیاسی شما برای این دیدگاه چیست؟ اگر دیدگاه جنابعالی غیر از آن است که بیان شد لطفا آن را تبیین فرمایید.
زنان ایرانی اعم از مسلمان و غیرمسلمان، دین دار و غیردین دار، که همه ی ابعاد زندگی شان در طول حیات جمهوری اسلامی به نام خدا و اسلام تحت تاثیر قانون حجاب بوده است، و همه ی ایرانیان که کشورشان طی بیش از چهار دهه ی گذشته، تحت تاثیر قانون حجاب با تنش ها و ناملایمات روبرو بوده، حق دارند بپرسند که تبیین شما از حجاب چیست. آنان حق دارند بدانند که شواهد و مدارک قطعی و مسلم فرمان خدا و اسلام برای اعمال چنین محدودیت ها و محرومیت ها بر زنان کدام است.
مادامی که پاسخ به پرسش های فوق الذکر برای همگان از جمله صاحب نظران و پژوهشگران حوزه ی دین و مردمانی که باید این قانون را محترم شمرده و آن را اجرا نمایند قانع کننده و موجه نباشد، نه تنها اصرار بر اجرای قانون حجاب خلاف عدل و انصاف خواهد بود بلکه عدل و انصاف اقتضا می کند که تمامی زنانی که به دلیل شکل پوشش خود مورد تعدی و آزار قرار گرفته و از حقوق حقه ی خود محروم شده و یا آسیب جسمی، روحی و مالی دیده اند، بتوانند علیه جمهوری اسلامی ادعای غرامت کنند و جمهوری اسلامی نیز مکلف به دلجویی از آنان است. بر اینها باید حق دادخواهی برای بازماندگان کشته شدگان را نیز افزود.
به تاریخ طولانی مبارزات زنان برای کسب استقلال، برابری و نفی سلطه بنگرید، هیچ حکومت و یا گروه سازمان یافته ای در طول تاریخ مانند جمهوری اسلامی این مبارزات آرام، مسالمت آمیز و صبورانه را خونبار نساخته و با تمام ابزارهای در اختیار به مقابله با آن برنخاسته است. جمهوری اسلامی یک میدان جنگ تمام عیار برای مخالفت با خواسته های انسانی و شریف زنان تعریف نموده و هر روز با نقشه ای جدید پا به این میدان می گذارد. تلاش زنان برای به دست آوردن حق انتخاب پوشش خود توسط خود و نه توسط مردان، بخشی از مبارزات انسانی و محترم آنان است که فهم آن برای مردان متعصب دشوار می نماید.
پیشنهاد من آن است که حاکمان جمهوری اسلامی و مردان متعصب به خواسته های زنان احترام بگذارند، آنان را متهم به فریب خوردگی و بی عفتی نسازند و با مداراجویی و شکیبایی در این موضوع تامل نمایند و بدانند همان گونه که مردان تحمیل و زورگویی را برنمی تابند، برتافتن آن برای زنان نیز دشوار است.
بردگان ، سیاهان و زنان در طول تاریخ بشری علیه سلطه مبارزه کرده اند و جهت حرکت تاریخ همواره به زیان سلطه جویان بوده است. توفیق جمعیت های بزرگ ستم دیده و مبارز بشری در شکستن یوغ سلطه، به زعم این جانب از سنتهای حتمی الهی است و از همین رو هیچ نیرویی نمی تواند این توفیق را از آنان سلب نموده و جهت حرکت تاریخ و نتیجه ی آن را معکوس سازد. تاریخ، جمهوری اسلامی رابه دلیل تلاش بی وقفه برای مقابله با حرکت حق طلبانه زنان محکوم خواهد ساخت.
به امید صلح و آشتی و پایان یافتن خشونت و خصومت در ایران.
صدیقه وسمقی ـ ۲۱ فروردین ۱۴۰۲