بهنظر میرسد این «برونسپاری نظارت بر پوشش زنان»، درسی است که دولت از سیاستهای نئولیبرالیستی در حوزه اقتصادی گرفته، و آن را به حوزه ایدئولوژی و فرهنگ بسط داده است. بههرحال حکومت با برونسپاری نظارت، هم کسب و کارها را ناراضی و خشمگین میکند و هم چوب حراج به سرمایه معنوی نیروهای مذهبی حامی حجاب میزند و بهخشونت و ستیز اجتماعی نیز دامن میزند و مقاومت و اعتراضهات اجتماعی را هم شدیدتر میکند.
♦️ نظام سیاسی فعلی، هویت و هستی خود را به حجاب زنان پیوند زده است و می خواهد هویت اسلامی خود را با ویترینی که با حجاب زنان تزیین شده، برای جهان به نمایش بگذارد. این امر مستلزم نادیده گرفتن حق زنان در اختیار بر پوشش شان است و فی النفسه دربردارنده پتانسیل تعارض و تنش بین حکومت و جامعه است.
♦️ اکنون در مورد مساله حجاب بین سیاستمداران و جامعه اختلاف نظر وجود دارد، به این شکل که بخش بزرگی از جامعه و بویژه زنان پوشش را یک امر شخصی می دانند و آنرا مصون از مداخله دولتی می خواهند. خواست جامعه این است که حق اختیار بر پوشش به خود زنان واگذار شود. در هیچ جای جهان هم غیر از ایران و افغانستانِ بعد از استیلای طالبان حجاب بر زنان تحمیل نمی شود و جامعه کنونی ایران با دسترسی به اطلاعات و مقایسه وضعیت ایران با سایر کشورهای اسلامی به خوبی از این تفاوت مواجهه در موضوع حجاب مطلع است و برای همین قانون حجاب اجباری از نظر جامعه محل چالش و نیازمند تغییر است.
♦️ بعد از اعتراضات سال ۱۴۰۱، هر چند قانون حجاب اجباری تغییر نکرد، اما حکومت در مواجهه با حجاب عملاً تغییر رویکرد داده و از مواجهه پلیسی و نظامی با حجاب به عنوان امر فرهنگی صرفنظر کرده است، اما همچنان می خواهد با ابزارهای دیگری حجاب را حفظ کند.
♦️ در واقع دولت برای پیشبرد حفظ حجاب، راه حل “برونسپاری نظارت” را برگزیده و آنچه که به مدت چهل سال به عنوان وظیفه دولتی تلقی می شده را به نیروهای اجتماعی دیگری واگذار می کند که به اجبار یا اختیار زنان را به رعایت حجاب وادار کنند. “برونسپاری نظارت بر پوشش زنان”، از یک طرف به اجبار، به کسب و کارها محول شده است که در قلمرو کسب و کارشان، زنان بی حجاب را محدود یا محروم کنند، و از طرف دیگر به نیروهای تندرو حامی حجاب اجباری سپرده شده که تحت عنوان امر به معروف، زنان را به حجاب وادار نمایند.
♦️ به نظر می رسد این برونسپاری نظارت بر حجاب، درسی است که دولت از سیاستهای نئولیبرالیستی در حوزه اقتصادی گرفته، و آن را به حوزه ی ایدئولوژی و فرهنگ بسط داده است. در واقع به نظر می رسد بعد از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون حجاب از زمره وظایف حاکمیتی خارج و به حوزه تصدی گری منتقل شده است و به این ترتیب راه حل مدیریت آن کاهش تصدی گری دولت در این امر و سپردن آن به حامیان غیردولتی حجاب و کسب و کارهای خصوصی است.
♦️ این راه حل برونسپاری نظارت بر پوشش زنان، منافع متعددی برای دولت دارد: یکی اینکه به کانون های تندرو حامی حجاب اطمینان می دهد که موضوع حجاب به حال خود رها نشده است. دیگر اینکه چهره اقتدارگرای دولت در مساله حجاب در چشم عموم خدشه دار نمی شود، چون قانون حجاب همچنان سرجایش هست، در عین حال از احتمال درگیری مستقیم بین دولت و زنان مانند آنچه که در زمان حضور گشت ارشاد در خیابان می دبدیم پیشگیری می شود. علاوه بر این در هزینه های مالی اجبار حجاب صرفهجویی می شود. اما از طرف دیگر پیامدهای منفی دارد که با وجود هشدارهای کارشناسان و فعالان اجتماعی، تاکنون نادیده گرفته شده اند.
♦️ برونسپاری نظارت به تعارض و کشمکش بین نیروهای حامی حجاب و مخالفان آن منجر می شود و به تولید فضای خشونت و ستیز می انجامد. با وجود شرایط اقتصادی نامطلوب و بیکاری گسترده، کسب و کارهای خصوصی را ناامن و کاسبان را ناراضی و خشمگین می کند. در واقع کسب و کارها و محیطهای تجاری از اینکه یک وظیفه سابقا حاکمیتی به جبر به دوش آنها گذاشته شده ناراضی و ناخرسندند و این وضعیت را نوعی اجحاف در حق خودشان می دانند و بعید است به آن تمکین کنند. صاحبان کسب و کارها برای داشتن مشتری و درآمد نمی توانند بین مشتریان شان دست به انتخاب بزنند و مثلاً بی حجاب ها را رد کنند یا اینکه زنان بیحجاب را وادار به رعایت حجاب کنند. این قرار گرفتن اجباری بین دولت و زنان برای کسب و کارخصوصی نقشی غیرقابل اجرا و بی سرانجام است.
♦️ در موردهای نیروهای حامی حجاب اجباری، به دلیل تفاوت ارزش ها و هنجارها، عملا با روش های مسالمت جویانه مثل گفتگو و تذکر راه به جایی نمی برند و با مقاومت زنان روبه رو می شوند، در نتیجه این نیروها ممکن است از حدود وظیفه امر به معروف و تذکر فراتر بروند و مرتکب خشونت شوند که ارتکاب خشونت، خود به شکل گیری چرخه خشونت منجر می شود. به هر حال حکومت با برونسپاری نظارت، هم کسب و کارها را ناراضی و خشمگین می کند و هم چوب حراج به سرمایه معنوی نیروهای مذهبی حامی حجاب می زند و هم به خشونت و ستیز اجتماعی دامن می زند. از طرف دیگر مواجهه مستقیم با بی حجابی هم ممکن است به مقاومت و اعتراضات اجتماعی شدیدتر از قبل منجر شود. [بنابراین کنش معقول در این شرایط، واگذار کردن حق اختیار بر پوشش به زنان و عدم مداخله در این موضوع است.]
hammihanonline.ir
سیمین کاظمی/ گفتگو با هممیهن
@drsiminkazemi