
زنزندگیآزادی یعنی:
فرهنگسازی در راستای برابری حقوق زن و مرد و تدوین قوانین ویژه که ضامن برابری جنسیتی باشد توسط دولت و نهادهای زیرمجموعه آن، حق زنان است.
اگر بخواهیم بگوییم اساس نظم اجتماعی بر پایه کدام شالوده ها بنا شده است ، بدون شک «خواست قدرت» محوری ترین آنها است؛ «خواست قدرت» در منشور زیست اجتماعی انسان به رنگ های متفاوتی در آمده است ؛ از قدرت در اختیار داشتن دارایی و ثروت خانوادگی و قدرت مهار و کنترل اطرافیان بر پایه منافع شخصی گرفته تا سطح کلان آن یعنی قدرت نظامی ، دیپلماسی، اقتصادی و سیاسی و ….
قدرت ابزار کنترل انسان بر جهان پیرامون خود است، تا بتواند در راستای امیال خود از مزایای آن استفاده کند. در اختیار داشتن قدرت بدون توجیه آن عموماً امکان پذیر نیست و یا اگر امکان پذیر باشد با سختی و دشواری زیاد و خشونت عملی خواهد شد ؛ زیرا همه انسان ها برای در اختیار داشتن ابزار « قدرت» با یکدیگر دچار تضاد منافع خواهند شد.
در طول تاریخ، ایدئولوژی ها عموماً منبع توجیه قدرت بوده اند ، مردسالاری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ بیشتر ادیان مذهبی در خدمت توجیه منافع مردان بوده اند ؛ بنیان های سیستم مردسالاری بر چند پایه استوار است :
۱_ زن موجودی ناقص العقل است.
۲_ «مادری» ماهیتاً نقش زنانه است.
۳_ کارکرد اصلی زن تولید مثل و ادامه حیات بشری است.
۴_ زن مساوی با تن است و تن برابرست با شی شهوت انگیز (در رویکرد مذهبی سنتی ، تن شهوت انگیز باید خود را کاملا بپوشاند تا جامعه منحرف نشود و در رویکرد سرمایه داری باید خودش را عریان کند برای اینکه در خدمت ارضای میل جنسی مردان باشد تا بیشترین سود به دست آید؛ رویکرد مذهبی سنتی و رویکرد سرمایه داری دو روی سکه ابژه انگاری زن است.)
۵_ میل جنسی مردان کنترل ناپذیر است ؛ بنابراین بار مسئولیت انحراف اخلاقی جامعه برعهده زنان است.
۶ _ زنان ضعیف هستند و توانایی هوش ریاضی ندارند.
۷_ میل جنسی تنها از آن مردان است که زنان از آن بی بهره اند.
و ….
سیستم مردسالاری و به طور خاص مردسالاری مذهبی با تهی کردن زن از ارزش و کرامت انسانی و تنزل دادن او به «ابزار تولید مثل» ، «ابژه جنسی» و «کنترل بدن زنانه» ، عاملیت را از آنان ستانده است تا درخدمت منافع مردان باشد.
اینکه چرا زنان در طول تاریخ نتوانسته اند در برابر تولید و بازتولید فرهنگ زن ستیزانه و هژمونی مردسالاری بایستند و آن را تغییر دهند، دلایل بسیاری وجود دارد ؛ اما یکی از مهم ترین دلایلش این است که زن همواره اسیر موقعیت بیولوژیک خود بوده است ؛ زیرا هر سال مجبور به زایمان بود و باید از فرزندان خودش نگه داری می کرد.
تولید قرص های ضد بارداری یکی از مهم ترین اختراعات بشر و بهترین هدیه بشریت به زن بود ؛ زیرا آنها را از چرخه تکراری زاد و ولد خارج کرد. زنان می توانستند با کنترل فرزندآوری به خودشان بپردازند ؛ چنانکه ملاحظه شده است رشد سریع و موفقیت آمیز زنان در دستیابی به جایگاه اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی در هفتاد سال اخیر ( زمان کشف قرص های ضد بارداری) بی نظیر بوده است.
مردسالاری به عنوان یک سیستم اجتماعی که به روابط زن و مرد نظم داده است، قدرت را در انحصار مردان قرار می دهد تا از مزایای آن بهره مند شوند ؛ آنها رئیس خانواده هستند ، ارث والدین را دو برابر دریافت می کنند، کنترل پول را در اختیار دارند، همسرشان باید از آنها فرمانبری کنند ، قیومیت فرزند از آن آنهاست، هر زمان که اراده کردند باید نیاز جنسی شان توسط همسر تامین شود ،کنترل همه ی امور شخصی زن را در اختیار دارند، حق تصمیم گیری درباره امور خانواده را انحصاراً در اختیار دارند ، هر وقت که بخواهند می توانند همسرانشان را طلاق دهند و هر چند زنی که بخواهند می توانند اختیار کنند ، از خدمات خانگی رایگان زن بهره می برند و در اجتماع نیز اولویت با آنهاست ؛ امکانات عمومی و رفاه اجتماعی عموما در اختیار آنها است، خیابان عرصه جولان و فضای انحصاری آنهاست ، قدرت سیاسی در اختیار آنهاست، قانونگذار آنها هستند ، مجریان قانون هم خودشان هستند ، نظارت بر اجرای قوانین نیز با آنهاست ، تقسیم بودجه عمومی کشور با آنهاست ، تصمیم گیری درباره همه امور جامعه با آنهاست تا هرچه بیشتر و بیشتر و به صورت سیستماتیک منافع مردان تامین شود.
*سایت خبری تحلیلی کلمه