جمهوری اسلامی برای بقای خودش در برابر مردمی که خواهان آزادی و عدالت هستند تا کنون دست به جنایتهای زیادی زده است: از آدمربایی و زندانی و شکنجه و اعدام کردن هزاران زندانی سیاسی و فعالان مدنی و دفن آنها در گورهای جمعی و سرکوب خشن و نهادی شدهٔ اعتراضهای برحق مردمی گرفته تا موشک زدن به هواپیمای مسافربری و انداختن دیو و ددهای گشت ارشاد و لباس شخصی به جان مردم و ترغیب نیروهای «آتش به اختیار» به حمله به جوانان و زنان و دختران و زحمتکشان معترض. بعد از یک دوره اسیدپاشی به دختران در سالهای گذشته و تعرض به دختران زندانی در بازداشتگاهها و شکنجهگاهها، این بار نیروهای تاریکاندیش و ارتجاعی با حملهٔ شیمیایی به جان دختران دانشآموزان افتادند.
پس از انتشار اولین خبرها در ماههای آبان و آذر دربارهٔ مسمومیت دختران دانشآموز در قم، و پس از انکارها و تکذیبها و دروغهای همیشگی نهادهای رژیم اسلامی، اکنون این ترور شیمیایی دختران دانشآموز به چند شهر و دهها مدرسهٔ کشور گسترش یافته است. بر اساس گزارش های موجود، حملهٔ شیمیایی به مدرسههای دخترانه در قم از نهم آذر ۱۴۰۱ آغاز شد. خبرها حاکی از آن است که در روز چهارشنبه ۱۰ اسفند، دانشآموزان ۲۶ مدرسه در شهرهای تهران، اردبیل، کرمانشاه، اصفهان، شاهینشهر، پردیس و فردیس مورد حملههای شیمیایی و بهتر است بگوییم «تروریسم شیمیایی» قرار گرفتند. شمار آسیبدیدگان این ترور وحشیانه بین ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ نفر برآورد شده است.
برخی از مقامهای وزارت بهداشت مسمومیت دانشآموزان دختر در شهرهای ایران را تأیید کردند، و دادستان کل کشور نیز به عمدی و سازمانیافته بودن این اقدام تروریستی اشاره کرد. آنچه سبب خشم مردم و بهویژه خانوادههای دانشآموزان آسیبدیده شده است این است که این ترور عمدی، بدون پیگرد قانونی نهادهای انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی، بیش از سه ماه است که ادامه دارد و گسترش یافته است. این در حالی است کوچهها و خیابانهای شهرها مجهز به دوربینهای حراستی هستند و نیروهای امنیتی به مدد آنها «مجرمان» شعارنویسی روی دیوارهای مدرسهها را در مدتی کوتاه شناسایی و بازداشت میکنند. همین بیعملی کارگزاران جمهوری اسلامی و تکذیبها و دروغبافیهای آنهاست که نشان میدهد مجموعهٔ حکومت اسلامی در این ترور جدید دست دارد و بیتردید مسئولیت چنین جنایتی به عهدهٔ حاکمان ارتجاعی ایران است.
موج این حملههای تروریستی عوامل مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی اکنون به دانشگاههای نیز رسیده است. بر اساس گزارش رسانهها، عدهای از دانشجویان دختر در چند دانشگاه در بروجرد، کرج، و تهران نیز بر اثر استنشاق گاز شیمیایی (احتمالاً گاز نیتروژن) مسموم و بهدلیل عوارضی مانند تنگی نفس، سرگیجه، استفراغ، درد، و… به بیمارستان منتقل شدند.
نهادهای مدنی کشور و شماری از شخصیتهای فرهنگی کشور صدای اعتراض خود را علیه این ترور خصمانه بلند کردهاند. کانون صنفی معلمان ایران (تهران) روز ۱۰اسفند ۱۴۰۱ بیانیهای در همین مورد منتشر کرد. در این بیانیه، هدف از این ترور شیمیایی بهدرستی انتقامگیری از جنبش «زن، زندگی، آزادی» و ایجاد ترس و وحشت بین دختران دانشآموز آزادهٔ ایران و خانوادههای آنها دانسته شده است. کانون صنفی معلمان ایران (تهران) بهدرستی کارگزاران جمهوری اسلامی ایران را مسئول این فاجعه و مسئول پیگیری قانونی و مجازات عاملان آن میداند. خانهٔ فرهنگیان ایران، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، مجمع دانشآموختگان دانشگاه شریف، کانون نویسندگان ایران، و همچنین صندوق کودکان سازمان ملل متحد «یونیسف» نگرانی خود را دربارهٔ مسمومیتهای گستردهٔ دختران دانشآموزان اعلام کردند. در اعلامیهٔ شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برای دعوت به تجمع سراسری معلمان در روز سهشنبه ۱۶ اسفند آمده است: «پایان دادن به جوّ ناامنی موجود در مدارس که نمونه بارز آن خشونت عریانی است که با روش ‘مسمومیت سریالی’ جان و سلامتی دانشآموزان و معلمان را مورد تهدید قرار داده و باعث گسترش نگرانی و اضطراب والدین شده است [خواست ماست]. آمران و عاملان این وقایع باید بدانند که دانشآموزان خط قرمز معلمان هستند و ما معلمان شاغل و بازنشسته در چنین شرایط دردناکی فرزندانمان را تنها نخواهیم گذاشت.» به گزارش کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، یونیسف در توییتی در واکنش به مسمومیت دانشآموزان در ایران اعلام کرد: «یونیسف اخبار مربوط به موارد مسمومیت دانشآموزان در مدارس را دنبال میکند. مدرسه پناهگاهی امن برای یادگیری کودکان و نوجوانان در محیطی ایمن و حمایتگر است. این گونه حوادث میتواند تأثیر منفی بر نرخ بالای آموزش کودکان، بهویژه دختران که در دهههای اخیر به دست آمده است، بگذارد.» خبرهای ترور شیمیایی دانشآموزان دختر در ایران در رسانههای خارجی نیز بازتاب گستردهای یافته است.
نیروهای افراطی مذهبی «آتش به اختیار» وابسته به حکومت اسلامی، که علی خامنهای دست آنها در ارتکاب هر جنایتی علیه زنان و مردان آزادهٔ ایران باز گذاشته است، مظنون اصلی در حملهٔ شیمیایی به دانشآموزان دختر هستند. آنها با این اقدام غیرانسانی هم چنگ و دندان به دختران آزادیخواه ایران نشان میدهند تا از آنها و مبارزهٔ حقطلبانهشان انتقام بگیرند، و هم تلاش میکنند مانند «برادران طالبانی» خود مانع تحصیل دختران شوند. تحصیل حق مسلّم دختران ایران است و نباید گذاشت این حق آنها پایمال شود. نباید گذاشت ذهن مسموم تاریکاندیشان حاکم جان و زندگی دختران ایران را تباه کند.
همانطور که موشک زدن عمدی سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی یا مرگ ژینا (مهسا) امینی در بازداشت گشت ارشاد خشم مردم و اعتراضهای گستردهٔ آنها را به دنبال داشت که لرزه بر اندام رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی انداخت، این جنایت تازهٔ نیروهای ارتجاع بیشک به تشدید خشم و اعتراض مردم، و مصمّم شدن هرچه بیشتر مردم به مقابله با این رژیم سرکوبگر منجر خواهد شد. خوشبختانه نهفقط نیروهای مدنی و سیاسی و خانوادههای دختران آسیبدیده زبان به اعتراض گشودند، پسران دانشآموز نیز امروز با شعارهای خود از دختران دانشآموز و حق آنها حمایت کردند.
همهٔ جنایتهای جمهوری اسلامی و عاملان سرکوبگر آن در سالهای گذشته نشان میدهد که آن امنیتی که کارگزاران رژیم همیشه از آن سخن میگویند، هرگز در ایران و برای مردم ایران وجود نداشته است. ماهیت این رژیم ارتجاعی و دیکتاتوری همین است که در همهٔ این سالها دیدهایم. سرشت این رژیم تأمین امنیت و معیشت و زندگی انسانی برای عموم مردم ایران نیست. برای این رژیم، هر «وسیله»ای که بتواند آن را به «هدف» بقای خود برساند، مُجاز است، حتی اگر کشتار انسانهای بیگناه باشد. در رژیمی که مداحان و لباس شخصیها و پاسداران و گشت ارشاد و نیروهای حراست و وزارت اطلاعات و امنیتیها و حجتیهایها و… دیگر بازوهای ارتجاعی و غارتگر و سرکوبگر حاکم باشند و دست باز داشته باشند، امنیت عمومی معنا ندارد. امنیت فقط خاص همین نیروهای واپسگرا و سرکوبگر و بلندگوهای رسانهیی و تبلیغاتی آنهاست. چنین است که معلمان و دانشآموزان و دانشجویان و پدران و مادرانی که خواستار حق آموزش مطلوب و دیگر حقوق مدنی و اجتماعی خود هستند در طرفةالعینی بازداشت و زندانی میشوند، ولی عاملان شکنجه در زندانها یا اسیدپاشی یا موشک زدن به هواپیمای مسافربری یا ترور شیمیایی دختران ایران زمین مصون میمانند و در امن و امان به جنایتهای خود ادامه میدهند؛ جنایتهایی که رژیم اسلامی حاکم آنها را برای بقای خود لازم میبیند. حتی باید گفت که تلاش حاکمان ضدمردمی جمهوری اسلامی برای دستیابی به حد بالای غنیسازی اورانیوم و احتمالاً ساختن بمب هستهیی را نیز میتوان «وسیله» دیگری برای رسیدن به «هدف» بقای «نظام» دانست. تاریکاندیشان حاکم برای این هدف خود دست به هر جنایتی خواهند زد و وقتی لازم باشد، ریاکارانه آیه و حدیث هم برای توجیه آن خواهند یافت.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.