«هیچ چیز طبیعی در بلایای طبیعی وجود ندارد.»
حوادث طبیعی رویدادهایی اجتماعی و طبقاتیند. این حقیقت وقتی آشکارتر میشود که اثرات یک طوفان یا زلزله را بر طبقات مختلف، زیر ذرهبین ببریم. در طوفان «کاترینا» این فقرا و به حاشیهراندهشدگانِ «نیواورلئان» بودند (عمدتاً آفریقایی-آمریکاییها) که مُردند یا مفلس رها شدند.
چنین اجتماعات بهحاشیهراندهشدهای معمولاً در نواحی آسیبپذیرتر با قیمت املاک پایینتر، اطلاعات کمتر، زیرساختهای غیرقابل اطمینان و حمایتهای اجتماعی ضعیفتر (مانند بیمه) زندگی میکنند. عملیات نجات و خدمات اضطراری و حمایتهای مالی معمولاً آخر از همه به این افراد تعلق میگیرد (اگر اصلاً تعلق بگیرد).
طوفانی که در بازار املاک آمریکا در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اتفاق افتاد؛ هم بهطور مشابه افراد کمدرآمد سیاهپوست و اسپانیاییتبار را بیشتر تحت تأثیر قرار داد و ارزش دارایی آنها را تا دوسوم کاهش داد؛ درحالیکه سفیدپوستان ثروتمند کمتر آسیب دیدند. دیدن اثرات متفاوتی که با مرور زمان در «هیوستون» براثر طوفان «هاروی» رخ خواهد داد، جالب خواهد بود.
بسازبفروشها و همپالگیهایشان در دولت و سیستم مالی، معمولاً برای هجوم به شهرهایی مثل «هیوستون» همراه با پروژههای (قراردادها) پیشنهادی که کمترین میزان دغدغه را نسبت به اثرات زیستمحیطی و آسیبپذیری دارند، مسابقه خواهند داشت. بازسازی سطح فضای شهر با آسفالت و بتن، شرایط روانآبها و زهکشیها را تغییر میدهد. این کار وقتِ طوفان اثرات بسیار مهم خود را نشان خواهد داد (همانطور که نیویورکیها در طوفان «سندی» فهمیدند).
اما صبر کنید، راهحلی وجود دارد. آپارتمانهای لوکسی که بعد از طوفان سندی در ساحل شرقی در «منهتن» ساختهشدهاند، تجهیزات اضطراریای برای مواقع بحرانی در طبقهی چهلوهشتم شان دارند. این طبقه طوری طراحیشده است تا در مواقع طوفانی به مدت حداقل یک هفته بتواند نیازهای ساکنین را مرتفع کند و برق یخچالها و شارژ تلفنها را بدون محدودیت تأمین کند. چشمپوشی از درآمد آن پنتهاوس طبقهی ۴۸ام برای بسازبفروش توجیه اقتصادی دارد، چراکه میتواند به بهانهی اینکه ساختمانش در مقابل هرگونه طوفانی ایمن است، سایر آپارتمانها را گرانتر بفروشد.
بازسازیها نهتنها به جبران نابرابریها کمکی نمیکند بلکه اوضاع را بدتر هم میکند. اگر طوفان موجب تخریب مسکن و املاک ارزشمند شود، آنگاه بسازبفروشها میریزند و محلههای مسکونی کمدرآمد، اما مقرونبهصرفه یا کسبوکارهای کوچک و محلی در نواحی صنعتی را با پروژههای لوکس خود جایگزین میکنند. اگر پیوندهای اجتماعیای که زندگی اجتماعی را در شرایط فقر گسترده ممکن میسازد، به خاطر ازجاکندگی اقشار کمدرآمد [نیز] از بین برود (که اغلب همینطور است)، در آن صورت دیگر وضع خیلی بد خواهد شد.
برای ثروتمندانی که امکان جابجایی بیشتری دارند، این قضیه زیاد مطرح نیست، چراکه ارتباطات اجتماعی آنها بستگی به محله و مکان ندارد. همانطور که «نائومی کلاین» اشاره میکند، اقتصادِ کاپیتالیسمِ فاجعه بهخوبی در اقتصاد سیاسی ما تثبیتشده است. «هیچوقت نگذارید یک بحران خوب به هدر برود»، شعاری است که سرمایه در مورد طوفانها و زلزلهها به آن عمل میکند، درست همانطور که در بحرانهای اقتصادی به آن عمل میکند.
تجربه نوشتن – کانال تلگرامی