در هفته گذشته اتفاقات میدانی در کشور رویداد که نشان از تغییر روش ها و ترکیب اعتراضات است. اگر در دو ماه گذشته این خیزش تحت تاثیر احزاب مستقر در کردستان و زاهدان قرار داشت اما در حال حاضر با به میدان آمدن زحمتکشان در قالب تجمات سراسری بازنشستگان مخابرات که در هفته پیش رو نیز ادامه دارد، تجمع بازنشستگان مس سرچشمه و تجمع هر هفته ای بازنشستگان تهرانی در مقابل دفتر کانون بازنشستگان، سیر جنبش را به سمت مبارزات صنفی سیاسی می برد. هر چند زاهدان به دلیل وجود روحانی اهل سنت آقای عبدالحمید فعال کانون اعتراضات همه هفته شده است اما شعار نویسی در اتو بوس های تهران، پخش اعلامیه در دانشگاهها، سر دادن شعارهای شبانه در بعضی از نقاط تهران و کرج، نشان از سرزندگی خیزش دارد.
به نظر ما جنبش در حال تفکر و یافتن راههای جدید اعتراضی است و آماده می شود در ماههای پیش رو به ویژه در روزهای آینده از جمله 22 بهمن سالگرد انقالب، 8 مارس روز جهانی زن، چهارشنبه سوری، روزهای نوروز، سیزده بدر، و از همه مهمتر اول ماه مه روز جهانی کارگر آماده گردد و برای این روزها برنامه های ابتکاری را عملیاتی کند. پخش تراکت های زن زندگی آزادی که در آن خواسته های مدنی و معیشتی عنوان شده ، در تهران و قزوین فزونی گرفته است. در این تراکت ها از زن به معنای برابر حقوقی و زندگی به معنای بهبود معیشت و عدالت اجتماعی و آزادی های مدنی سخن گفته می شود و هدایت گری درستی را در قبال جنبش انجام می دهد تا سیر حوادث و دستکاری آنانی که به برابری، عدالت، و آزادی ایمان ندارند را آشکار کند. مردان و به ویژه زنان و دختران جوان از این تراکت ها استقبال کرده آن را در میان حامیان هم سال خود تو زیع و بازخوانی می کنند. بی تردید حامیان واقعی و اصیل خیزش زن زندگی آزادی باید مهر و نشان خود را در این حرکت اعتراضی بدرستی نشان دهند. شعارها چه در زاهدان و چه در دیگر نقاط ایران همچنان در راستای آماج های انقالب بهمن 57 سیر می کند. آزادی های فردی و مدنی و سیاسی نقش پر رنگ تری دارد و عدالت دومین خواسته این خیزش است.
هرچه جنبش طولانی تر می شود نقاب از چهره های افراد که خود را قیم خیزش می دانند برداشته می شود. حرکت «من وکالت می دهم» ارتجاعی و عقب افتاده ای که هنوز هم به دنبال دیکتاتوری به شکل دیگری است و خواهان چوپان برای رمه بی شکل و بی هویت و نادان پرور است، هر روز رسواتر می گردد.
ضعف اکثر احزاب و سازمان های سیاسی که مدعی مخالفت با نظام کنونی هستند اعلام نکردن برنامه خود برای ایران آینده است. این مخالفین نمی گویند برای صنعت، کشاورزی، دامداری، باغداری موضوع زمین و مسکن، بانکها و بورس و شرکت های دانش بنیان و … چه برنامه ای دارند؟ نقش سندیکاهای کارگری و کارمندی، پرستاران، فرهنگیان و دیگر اقشار در این فردای ایران چگونه خواهد بود؟ آیا آزادی برای همه تفکرات و احزاب و سازمان ها اجرا خواهد شد؟ متاسفانه هیچکدام از این نحله های فکری در مورد اتفاقات میدانی هیچ اعلام نظری نمی کنند و تنها حمایت از این اعتراضات کافی نیست و باید نظر خود را در پس این حمایت ها اعلام کنند. البته می دانیم که «تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد»
بیش از 200 هزار نفر زندانی، دستگیر، احضار، تهدید شده اند و شوربختانه تنی چند هم اعدام و ناپدید و در زیر شکنجه کشته شده اند تا جنبش بازایستد و یا منحرف گردد. در زندان جوانان ما همچنان بر سر خواست آزادی و رفتن دیکتاتوری از سپهر سیاسی ایران پای می فشرند. بر سر مزار جان باختگان هر پنجشنبه گل و شمع گذاشته می شود و مخالفت زیر پوستی خیزش همچنان ادامه دار است.
حکومت که با چالش بزرگ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی درگیر است و محدویت های سرمایه داری جهانی دستش را از معامالت برون مرزی کوتاه نموده است برای پر کردن خزانه دست به فروش هرچه بیشتر اموال مردم و ریختن آن به جیب مافیای رانتخوار را آغاز کرده و چون می داند این کار جز فساد و غارت و رانتخواری نتیجه ای نخواهد داشت نمایندگانش را مصون از هر اقدام قضایی کرده است. برجام بازی و دلخوش کردن به فروش اسلحه به روسیه و موشک هوا کردن، حماقت در مواجه با قرارداد 25 ساله با چین، اظهارات نابخردانه اتمی، واگذاری زمین بازی دیپلماسی به عناصر جنگ طلب و هواداران ناپیدای اسراییل در مجموعه دولت و عناصر امنیتی، برگذاری جلسات شبانه مافیا برای در دست گیری قدرت و شکاف هرچه بیشتر در حاکمیت، نشان از فرو رفتن در باتالقی است که امپریالیسم جهانی برای ما تدارک دیده است تا سود خود را از تحوالت ایران بیشتر از همیشه کند. امپریالیسم جهانی حتا برای ایران پروژه «بن سلمان سازی» را هم ندارد.
آمریکا و مجموعه اروپا هرگز خواهان سرنگونی جمهوری اسالمی نیستند و این را بارها ترامپ به زبان راند و رفتارهای کشورهای اروپایی در عدم محکومیت سپاه در روزهای اخیر هم تایید کننده این موضوع ست. آنان حکومت فعلی را ضعیف، دست و پا بسته و مجری منویات خود می خواهند. اروپا و آمریکا هرگز چه در زمان شاه و چه در حکومت فعلی نگران معیشت مردم و اعدام مخالفین نبوده و نیستند، چرا که اگر اینگونه نبود هیچگاه مردم ایران را تحریم دارویی و غذای ی نمی کردند و برای تربیت شکنجه گر آنان را آموزش و یاری نمی دادند. این حاکمیت لولوی خوبی برای ترساندن و دوشیدن کشورهای ثروتمند عربی است و مستمسک خوبی برای ضعیف کردن جنبش فلسطین و قدرتمندی اسراییل در منطقه است، پس برای چه باید تغییر کند؟
به نظر ما، همه آزادیخواهان ایرانی باید با ارایه برنامه برای ایران فردا و توسل به همدلی و ایجاد گفتگوهای دو جانبه در میان مردم و روشنگری برای فردایی انسانی، متحد شده و این خیزش را به جنبشی هدفمند و قدرتمند تبدیل نموده تا زن زندگی آزادی پیروز گردد.
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
پیشتازان عدالت و آزادی ایرانیان 16 بهمن