دکتر میثمی عزیز،
خبر وضعیت بحرانی سلامتتان را شنیدم. گرچه میدانم این درخواست شکستن اعتصاب غذا لابهلای انبوه درخواستها و اظهار نگرانیها نسبت به وضعیت سلامتیتان ناچیز و ناپیداست، و در نهایت عزمتان به استفاده از ابزار اعتصاب برای عقب راندن حکومت دوباره تجدید خواهد شد، اما از آنجایی که بین مطالباتتان از آزادی من هم نام بردهاید، وظیفه اخلاقی خودم میدانم که چنین درخواستی را مطرح کنم. امیدوارم زودتر از زمان انتشار این متن، خبر شکستن اعتصابتان به گوشمان برسد و بهبودتان به سرعت حاصل شود.
و نیز از آنجایی که در میان مطالباتتان دوباره خواهان رفع قانون حجاب هم شدهاید، دلم نمیآید این را به شما نگویم که: آمدیم و جمهوری اسلامی قانون حجاب را برداشت، با منازعه پرهزینهاش با جهان چه کنیم؟ آمدیم و دوباره با غرب به توافق موقتی رسید، با فساد سازمانیافتهاش چه کنیم؟ با ولایتفقیهاش چه کنیم؟ با جنون و خودکامگیاش، و با ناکارآمدی و غارتهایش چه کنیم؟ …. میخواهم بگویم جمهوری اسلامی چه با قانون حجاب و چه بی قانون حجاب، باید برود؛ چرا که ما با منطق این حکومت که یک نوع فاشیسم اسلامیست مساله داریم، با اساس تاسیساش مساله داریم، با تکوین و بقا و تداومش مساله داریم. براندازی جمهوری اسلامی، ارادهی اکثریت ملت است و ضرورت وضعیت.
ای کاش که آزادی من یا زندان بودنام یا حتی بذل جانم، هر کدام که به تحقق این اراده ذرهای کمک میکند، همان رقم بخورد. باشد که ایرانمان بماند و مردمانش از این ورطهی هولناک نجات پیدا کنند.
بهاره هدایت
زندان اوین- ۱۵بهمن۱۴۰۱