خصوصیسازی کمر کیان تایر را شکست. متاسفانه مالکانی که آمدند، سابقه کار تولیدی نداشتند، مدیران اجرایی بودند که فقط به فکر گذران امور روزمره بودند؛ کار را زمین زدند، پشت کیان تایر عاقبت به خاک مالیده شد…
به گزارش خبرنگار ایلنا، «هجده سالِ تمام است که بلاتکلیفیم، روزهای اوجمان کجا بودیم و امروز کجا ایستادهایم….»
کارگران کیان تایر این پدر صنعت تایرسازی ایران، به مقامات و مسئولان زیادی مراجعه کردهاند، به هر نهادی که فکرش را بکنید؛ تعیین تکلیف مالکیت کارخانه و خارج شدن از این بلاتکلیفی، مهمترین مساله در تعیین سرنوشت جمعی این کارگران است؛ کارگرانی که میگویند: «از وعدهها خیری ندیدیم؛ دولتها آمدند و رفتند و هرکدام وعدهی احیا دادند….»
سوم آذرماه ۱۴۰۱، ابراهیم رئیسی (رئیس جمهور) در جمع کارگران شرکت کیان تایر گفت: به هیچ عنوان چرخ تولید در این کارخانه نباید کُند یا متوقف شود. بالاترین مقام اجرایی کشور در آن سفرِ یکروزه به اسلامشهر، بر لزوم تخصیص و ارائه تسهیلات به شرکت برای ادامه روند فعالیت آن تا زمان تعیین تکلیف مالکیت و واگذاری آن تاکید کرد.
کارگران میگویند: در آن روز پاییزی، تلاش کردیم همه دغدغهها را مستقیم به گوش رئیسجمهور برسانیم و بگوییم که قطب تایرسازی کشور در آستانهی تعطیلی و اضمحلال کامل است؛ اما دو ماه گذشت و نشانی از «تعیین تکلیف کارخانه» ندیدیم.
پیش از آن دیدارِ رئیس دولت، محسن منصوری (استاندار سابق تهران) از آمادگی برای واگذاری شرکت کیان تایر به مجموعههای بخش خصوصی یا سازمانها و شرکتهای اقتصادی وابسته به دولت خبر داده و گفته بود: مذاکرههایی در این زمینه انجام شده است تا با اقدامات و سیاستهای دولت شاهد بازگشت این شرکت به چرخه رونق تولید باشیم.
اما چرا این مذاکرات و آن وعدهها «هنوز» به جایی نرسیده است؛ چرا مالکیت کارخانه همچنان نامشخص است و هشتصد کارگرِ باقیماندهی آن، در هول و ولای آیندهای نامعلوم آرامش ندارند؟
خصوصیسازی کمر کیان تایر را شکست
از بهار شکوه تا زمستانِ شکست
«خصوصیسازی کمر کیان تایر را شکسته است»؛ در این شکی نیست که تمام مشکلات امروز یک کارخانهی قدیمی که زمانی مدالهای افتخار بسیار بر گردن داشت و محصولاتش به کشورهای دور و نزدیک صادر میشد، به خصوصیسازیهای نادرست دهه ۷۰ بازمیگردد؛ بعد از واگذاری اولیه، مشکلِ «اهلیت مالک» و پیدا کردن مالکی که بتواند با تامین سرمایه در گردش و بازارهای فروش، کارخانه را سر پا نگه دارد، به مساله اصلی کیان تایر تبدیل شد. این مساله هیچ زمان به صورت قطعی و کامل حل نشد و شعارهای ریز و درشت برای حمایت از تولید هم راه به جایی نبرد!
خرداد ماه سال ۱۳۳۷ خورشیدی بود که اولین کارخانه تایرسازی ایران با سرمایهگذاری مشترک ایران و شرکت بی.اف.گودریج آمریکا تاسیس و در اسفند ۱۳۳۹ بهرهبرداری از آن آغاز شد. کیان تایر در سالها و دهههای اولیه یک شعار تبلیغاتی داشت: «لاستیکی که معجزه میکند….»
بعد از انقلاب، در سال ۱۳۵۸ این شرکت زیر نظر کارشناسان و مدیران ایرانی به فعالیت خود ادامه داد و به طور کامل تحت پوشش سازمان صنایع ملی ایران درآمد. در سالهای دولتی بودن، تولید در این کارخانه با بالاترین ظرفیت ادامه داشت و کارگران بهترین حقوق و مزایا را داشتند.
در سال۱۳۷۴ ظرفیت اسمی خطوط تولید آن با احتساب محصولات روکش به حدود ۳۰ هزار تن در سال رسید. آن سالها، دوران شکوه کیان تایر بود؛ این شرکت در سال۱۳۷۶ موفق به دریافت یازدهمین جایزه بینالمللی کیفیت اروپا شد؛ اما بهار شکوه خیلی زود به زمستان شکست تبدیل شد. نیمه دوم دهه هفتاد، واگذاریها آغاز شد و مسیر سقوط سرعت گرفت؛ کار به جایی رسید که فروردین امسال، کارگران درب کارخانه را برای مدتی بستند و به وضعیت نامعلوم مالکیت و تولید بسیار پایین معترض شدند.
وضعیت بغرنجِ امروز
این شرکت امروز زیر نظر قوه قضاییه است و چندین مزایده برای تعیین تکلیف مالکیت آن برگزار شده اما قیمتهای بالا و سرمایه در گردش سنگینی که برای احیای آن نیاز است، خریداران بالقوه را تارانده است؛ هیچ خریداری برای کیان تایر در بازار نیست.
در این شرایط، آیا بهتر نیست کارخانهای با این حجم نیاز به نقدینگی و با این ارزش و اعتباری که در تاریخ صنایع ملی ما دارد، به دولت بازگردانده شود تا از خزانه بیتالمال برای احیای آن بودجه بگذارند؛ در کجای دنیا کارخانهی مشکلدار و در آستانهی ورشکستگی را به بخش خصوصی واگذار میکنند؟ مگر اینکه بخواهند کیان تایر را به سرنوشت کارخانه ارج، چیتسازی ری و دیگران دچار کنند: ماشینآلات تکه تکه شود و به عنوان آهن آلات دست دوم در بازار آزاد به فروش برسد و زمین را هم بدهند برود تا در آن برجسازی و مجتمعسازی شود!
کارگران کیان تایر به خصوص قدیمیها که روزهای اوج و آن بهار شکوه را به چشم دیدهاند، هرگز نمیخواهند این اتفاق بیفتد؛ پای صحبتهای رضا بهرامی (عضو شورای اسلامی کار کیان تایر نشستیم)؛ او اصلیترین گلایههای کارگران از دولتمردان و مسئولان را مطرح کرد.
بهرامی گفت: فروردین امسال رئیس قوه قضاییه را در سفر استانی دیدیم؛ قول پیگیری دادند اما هنوز هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده؛ کارخانه ما ورشکسته اعلام شده و زیر نظر هیات تسویه قوه قضاییه هستیم؛ قوه قضاییه میگوید من کار خودم را انجام دادم و چهار بار مزایده گذاشتم اما مشتری برای کارخانه پیدا نشده؛ حالا حرف ما این است، شما چهار بار مزایده گذاشتید، دستتان هم درد نکند، خب کسی نیامده کارخانه را بخواهد! اما برای حفظ اشتغال چه کردهاید؟! قبلاً هزار و چهارصد نفر در کارخانه کار میکردند الان رسیدیم به هشتصد کارگر؛ حفظ اشتغال وظیفهی کیست؛ مگر مدعی «ایجاد سالی یک میلیون شغل در کشور» نیستید، همین اشتغال موجود را حفظ کنید!
این فعال کارگری اضافه میکند: در آذرماه امسال هم رئیس جمهور را ملاقات کردیم؛ ایشان هم قول دادند که نمیگذاریم تولید متوقف و یا حتی کند شود؛ اما متاسفانه تا الان این وعدهها برآورده نشده.
به گفتهی وی، بحث اصلی کارگران، واگذاری و تعیین تکلیف مالکیت است؛ اگر قرار بر واگذاریست، بایستی از خریدار احتمالیِ کارخانه حمایت شود تا ترغیب شود و اشتغال را حفظ کند.
تولید کفاف هزینهها را نمیدهد
کارخانه را با چنگ و دندان حفظ کردهایم
«امروز تولید هست اما کفاف هزینهها را نمیدهد»، این مشکل اصلی کیان تایر است؛ بهرامی میگوید: به زور بتوانیم یک حقوق حداقلی بگیریم. اداره تسویه، یکی از مدیران خود مجموعه را بالای کار گذاشته، این مدیر با دست خالی کارخانه را میگرداند، از مشتریان چک میگیرد، تبدیل به مواد اولیه میکند و تایر تولید میکنیم. تهیه مواد اولیه یک دردسر بزرگ است. مشتریان بزرگ هم به ما بیاعتماد شدهاند؛ تولید ما نهایت بیست تُن است، در حالیکه ظرفیت اسمی ما ۷۵ تُن است!
عضو شورای اسلامی کیان تایر میگوید: با توجه به تورم و وضعیت اقتصادی، فشار روی کارگران ما زیاد است؛ با حقوق حداقلی زندگی نمیچرخد؛ نگاه کارگر به اضافه کار است، نگاه کارگر به پاداش است، نگاه کارگر به مزایا است؛ اینها قطع شده چون مواد اولیه و منابع نداریم؛ اگر مواد اولیه داشته باشیم و با تمام ظرفیت تولید بکنیم، میتوانیم حقوق عادلانه بگیریم؛ یکسری از همکاران ما از مرز بازنشستگی رد شدهاند؛ اما تکلیف ۴ درصدِ سخت و زیان آور برای بازنشستگی پیش از موعد آنها مشخص نیست.
بهرامی با قیاس دوران شکوه و سالهای بیرونقِ بعد از آن میگوید: هجده سال است کارخانه مالکیت درست و حسابی ندارد؛ کارگران هجده سال با چنگ و دندان کارخانه را نگه داشتند؛ حتی جای دستگاه کار کردهاند تا کار تعطیل نشود، جای ماشین بار حمل کردند تا تولید متوقف نشود. حادثه و فوتی بسیار داشتیم، در هر سال یکی دو تا فوتیِ حادثه کار داشتیم اما بازهم کارگران رشادت و از خودگذشتگی کردند. متاسفانه مالکانی که آمدند، سابقه کار تولیدی نداشتند، مدیران اجرایی بودند که فقط به فکر گذران امور روزمره بودند؛ کار را زمین زدند، پشت کیان تایر عاقبت به خاک مالیده شد.
بهرامی از دغدغههای مشترک کارگران برای زندگی میگوید: چشمانداز روشنی برای پرداخت عیدی پایان سال نداریم؛ اگر نتوانیم حق بیمه را به موقع به حساب تامین اجتماعی واریز کنیم، بیمه قطع میشود. هزینهها خیلی بالاست.
کارگران کیان تایر در این هجده سال بلاتکلیفی، سختیهای بسیار کشیدند؛ از مزایای مزدی خود گذشتند، با حادثه کار مصدوم شدند یا جان خود را از دست دادند و با دستهای خالی کارخانه را و خطوط تولید آن را حفظ کردند. در ماههای اخیر آنها به روسای هر سه قوه عارض شدهاند، هر بار پاسخ شنیدهاند نمیگذاریم چرخ کارخانه کند شود؛ امروز اما نه تنها چرخها کند شده بلکه در آستانهی توقف کامل است. کارگران می پرسند، حمایت از تولید واقعاً کجا قرار است رنگ واقعیت به خود ببیند؟!
گزارش: نسرین هزاره مقدم