وسیله شخصی من موتور است و توقع داشتن یک ماشین را ندارم اما نگرانیام این است که گاهیاوقات بهخاطر قرض و وامهایم مجبور شوم همین موتور را هم بفروشم. منظور ما از رفاه عمومی همین است؛ یعنی اینکه داشتههایمان از بین نرود…
روزنامه شرق،سعید برآبادی: در ضلع غربی میدان قزوین، یکی از اولین کمپهای ساماندهی کارگران فصلی قرار دارد؛ جایی که کارگران هرروز صبح از ساعت شش در آنجا منتظر کارفرماهایی میمانند که برای کار روزانه به آنها دستمزدی بین ٢٥ تا ٣٠ هزار تومان پرداخت میکنند. در محدوده پنجم اردیبهشت که روز کارگر است، به این مرکز کوچک و پررفتوآمد رفتهام و از آنها درباره امیدهایشان، ترسها و نگرانیهایشان و وضعیت اینروزهای فعالیتشان پرسیدهام، آنهم با این سؤال که بهترین هدیه روز کارگر چه میتواند باشد؟
مجید فکر میکند که بهترین هدیه، کادویی است که فرد به آن نیاز داشته باشد و میگوید: «بهترین راه پیداکردن مطالبات و نیازهای واقعی کارگران، پرسوجو در تمام مکانهایی است که کارگران در آن مکانها مشغول به کارند» و ادامه میدهد: «شغل ما بهگونهای تعریف شده که تقریبا در تمامی حوزهها فعالیت دارد؛ در بیمارستانها که با سلامت مردم در ارتباط است، در خانهسازی که با امنیت و آسایش و رفاه مردم در ارتباط است، در راه و جادهسازی، در شرکتهای برق و آب و فاضلاب و ازهمهمهمتر در تولید. هرکدام از کارگران این بخشها، نیازهایی دارند که باید به آنها توجه شود». رسول، ادامه حرف مجید را میگیرد و به این نکته اشاره میکند که رفاه عمومی، حداقل توقع کارگران و بهترین هدیه برای آنهاست: «اینکه یک زندگی عادی و با کمترین دغدغه اقتصادی داشته باشیم، فکر میکنم مهمترین درخواست ما باشد، بدون توجه به اینکه کجا و در چه بخشی مشغول به فعالیت هستیم».
رفاه عمومی اما از نظر این کارگران، سادهترین نوع زندگی است، آنچنانکه صادق میگوید: «وسیله شخصی من موتور است و توقع داشتن یک ماشین را ندارم اما نگرانیام این است که گاهیاوقات بهخاطر قرض و وامهایم مجبور شوم همین موتور را هم بفروشم. منظور ما از رفاه عمومی همین است؛ یعنی اینکه داشتههایمان از بین نرود». گرانی اجاره خانه که از اولین روزهای خرداد آغاز میشود هم یکی دیگر از نگرانیهای آنهاست. رضا که یک کارگر حرفهای ساختمان است، میگوید: «تا وقتی که مدرک مهارت ساختمانی نداشتیم، حقوقمان را نصف پرداخت میکردند اما از دو سال پیش که این مدرک را گرفتهام، اتفاق خاصی در حقوق و مزد روزانهام نیفتاده، برعکس اجارهام هرسال گرانوگرانتر شده. وقتی که درآمدم تغییری نکرده، چطور باید امیدوار باشم که یادگیری مهارت ساختمانسازی میتواند مشکلات مالیام را حل کند». رضا در همین کمپ با کارگران مختلفی آشنا شده که امروز دیگر برای پیداکردن کار به اینجا نمیآیند: «به نظرم راه درست برای هر کارگری، تبدیلشدن از یک کارگر روزمزد به یک کارگر ثابت است اما این موضوع خیلی راحت نیست چراکه قراردادهایی که برای کار دائم بسته میشود، حقوقش خیلی کم است و حقوق معنوی کارگر را هم رعایت نمیکنند.» در پاسخ حرف او، مجید به افزایش حقوق امسال اشاره میکند که براساس آن رقم بسیار کمی به دریافتی کارگران اضافه شده بیآنکه این رقم بتواند مشکلی از مشکلات آنها حل کند. آنها همگی به دو نکته مهم اعتراف میکنند؛ اول نیاز واقعی کارگران جامعه به حمایت بیشتر از طرف دولت و دوم پذیرش این واقعیت که حمایت از کارگران، حمایت از بخشهای مختلف جامعه است که به افزایش درآمد عمومی ختم میشود.