Skip to content
ژوئن 2, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • دیدگاه‌ها
  • Home
  • در حنجره ام خشمی گره خورده… رحمان- ا 
  • خبرها
  • فرهنگی – ادبی

در حنجره ام خشمی گره خورده… رحمان- ا 

آتشی فروزان شعله می کشد

ققنوس با بالهای خونین

از آتش و خاکستر برمی خیزد

چشمانم خیره به پرواز است

همه دیوارهای جهان

در نگاهم فرور می ریزد

گونه هایم خیس از باران است

حلقه هایِ طناب

بر گردن کبوترانِ دی ماه،

کدام قلب آکنده از سنگ و آهن 

زیر پایشان را خالی میکند..؟

دستانم قفل است،

خیره از شب می روم 

در حنجره من فریادها

صف به صف ایستادند

خشمی گره خورده در گلویم

راه نفسم بسته است

هر روز حلاج را پای دار می برند

و هر روز مادری گِل می کشد و…

هوره می خواند

دستانم قفل است

در رگهایِ من

نامِ جوانی فریاد می زند

و کشته‌اش از پایِ چوبهِ دار

به خانه باز می گردد

در پشتِ میله ها

آتشِ کینه زبانه می کشد

تو مگر نمی دانستی؟

مرگ را میان ما قسمت کردند!

گونه هایم خیس از بارانِ

دی ماه است

تو چه می دانی

فردا چه کسی سر بدار است!

رحمان- ا   ۱۸ / ۱۰ / ۱۴۰۱

Continue Reading

Previous: آشوب در برزیل؛ رئیس‌جمهوری نیکاراگوئه نسبت به احیای فاشیسم در جهان هشدار داد
Next: روایتی از روز ۲۱ دی در دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved