پس از اعدام #محسن_شکاری و #مجید_رضا_رهنورد و ابعاد گسترده این اعتراض در سطح داخلی و خارجی و اشکالات حقوقی و فقهی وارده به نحوه دادرسی آنها از عدم دسترسی به وکیل تعیینی و عدم تناسب جرم و مجازات از سوی برخی از حقوقدانان و پاره ای از فقهای برجسته، این تصور تقویت شده بود چرخه اعدام فعلا به بایگانی جمهوری اسلامی سپرده شود.سحرگاه شنبه ۱۷ دی اعدام ناگهانی و بهت آور #محمد_مهدی_کرمی و #سید_محمد_حسینی بار دیگر نشان داد برای مدافعان اعدام، در پیش گرفتن ساز و کار حقوقی برای کشف حقیقت و اجرای عدالت منطبق بر منطق قانون و شرع، نه تنها کمترین اهمیتی ندارد،بلکه حتی نفع و بقای سیستم هم در تحلیل نهایی آنها با محاسبه ای کاملا غلط،در استمرار این اعدام ها لحاظ شده است.آنها تصور می کنند این شتاب در اعدام و ابهام در تناسب میان جرم و مجازات می تواند معترضان را در محاق ببرد و آنها با دیدن و خواندن سرنوشت اعدام شدگان، عقب نشینی کنند. برای قتل یک مامور حکومتی بیش از آنکه کشف حقیقت برای پیدا کردن ضارب برای حاکمیت اولویت باشد،اعدام سریع و پرشتاب دستگیر شدگان در اولویت است.برای این مدعا چهار دلیل بارز وجود دارد: اولا زندانیانی از این دست هیچ گاه وکیل تعیینی ندارند و وکیل تسخیری نقش یک بازجو را برای سرعت بخشی به پروسه اعدام و یا احکام سنگین افراد بازی می کند.دوم:دادگاه آنها مطابق اصل ۱۶۵ قانون اساسی علنی برگزار نمی شود.سوم: رسانه های مستقل و مدنی اجازه ورود برای کشف حقیقت در اینگونه پرونده ها را هرگز نیافته اند.چهارم علی رغم اصرار متهمان به محاربه به اقرار زیر شکنجه و تقاضای داشتن وکیل انتخابی و دادگاه عادلانه پس از انتقال آنها از بازداشتگاه ها به زندان و تماس با بیرون،تا کنون هیچ عزمی برای بررسی حتی یک مورد از این بی شمار ادعاهای گفته شده دیده نشده است.چرا حاکمیت برای رفع شبهه ها و اساسا دفاع از خود و احکامش شرایط دادگاه را به گونه ای برگزار نمی کند تا در نهایت مشروعیت تصمیماتش را بالاتر ببرد و کماکان اصرار به تداوم این خطای استراتژیکیش می ورزد؟حاکمیت گمان می برد با افزایش این اعدام ها به جای تکثیر شجاعت، با تکثیر ترس مواجه خواهیم بود و این امر به زعم آنان مهم ترین فاکتوری است که مانع از اعتراض های بعدی می گردد. اما یک بار از خود نپرسیده اند که اگر سرکوب و شکنجه و اعدام می توانست مانع گسترش اعتراض شود،چرا اعتراض دی ماه ۹۶ اعتراض گسترده تر آبان ۹۸ و اعتراض بسیار گسترده تر پس از قتل #مهسا_امینی تا به امروز را رقم زده است؟ محمد مهدی کرمی و سید محمد حسینی دو جوانی که امروز اعدام شدند،هر دو ورزشکار و از فرودستان جامعه بودند.هر انسانی با هر آیینی تنها اگر ذره ای وجدان در وجودش باقی مانده باشد،با گوش سپردن به ویدئوی سخنان پدر محمد مهدی کرمی در گفتگو با خبرنگار روزنامه اعتماد،تردیدی نخواهد کرد که برای کارگردانان پشت صحنه، هرگز شناسایی قاتل عجمیان بسیجی کشته شده در این پرونده در دستور کار نبوده که اگر این موضوع اهمیت داشت،حداقل می بایست پس از نشر صحبت های پدر محمد مهدی کرمی روند دادرسی این پرونده اینقدر عجولانه با اعدام این دو جوان منتهی نمی شد.از سوی دیگر مهدی بیک، روزنامهنگاری که گفتگو با پدر محمد مهدی کرمی را در روزنامه اعتماد منتشر کرد و صحبت های دردمندانه پدر محمد مهدی کرمی را در فضای مجازی نشر داد،خود اکنون در بازداشت و اعتصاب غذا به سر می برد.به گزارش اعتماد آنلاین زهرا سلیمانی، همسر مهدی بیکاوغلی روزنامهنگار بازداشتی روزنامه اعتماد در توییتر خود نوشته است: «طی تماس کوتاهی که با همسرم داشتم، اعتصاب غذا کرده، نمیدونم خبر دردناک مهدی کرمی رو به گوشش رسوندن یا خیر؟
نالههای مادرش در ذهنم است:آقا مهدی تو رو خدا تا دیر نشده کمکمون کنید…» محمد مهدی کرمی که یک سال عضو تیم ملی کاراته و دارای مدال های کشوری و جهانی بود بدون رسیدن به آرزویش که المپیک بود،در هفدهم دی ماه اعدام شد #سید_محمد_حسینی که پدر و مادرش را در کودکی از دست داده و تنها برادرش نیز چند سال پیش ناپدید شده،متهم به قتل عجمیان بسیجی کشته شده در چهلم حدیث نجفی بود.علی شریف زاده اردکانی وکیل دادگستری پس از آنکه با تلاش بسیار توانسته بود وکالت سید محمد حسینی را برای اعاده دادرسی بگیرد،پس از ملاقات با #سید_محمد_حسینی در توییتی از قول او «ضرب و شتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمتهای مختلف بدن» را برای گرفتن اعتراف عنوان کرد.
و غم مخور،
که چون ظلمتِ فراقِ آن روشنی
دراز شد،
نور نیز دراز شد:
ظلمتِ کوتاه، روشنیِ کوتاه؛ ظلمتِ دراز، روشنیِ دراز…