🔸در رشته آموزش ابتدایی، یا علوم تربیتی و روانشناسی تحصیل کردهاند. به آنان میگویند برای یافتن شغل باید ابتدا کارورزی کنند، و این شروع تن دادن به یک بیگاری طولانی است.
کاروَرزی؛ طرحی برای بیگاری
🔸طرحِ کارورزی دانشآموختگان دانشگاهی از سال ۱۳۹۵، در مجلس وقت تصویب شد و در دستور کار وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی قرار گرفت. ظاهرِ طرح چیزی بود و محتوایش چیزی دیگر. در هیچ سند و متنی رسمی از جانب دولت یا مجلس، به مضمون و پیآمد مصوبه اشارهای نشد. آن را در قالب جملهها و واژگانی گُنگ و فریبنده جا انداختند بدون این که به هدف واقعیاش اشاره کنند. برای مثال در متنهای رسمی «دوره کارورزی» را اینگونه تعریف کردند: «دوره زمانی معینی است که طی آن کارورز نسبت به تبادل دانش، کسب تجربه و ارتقا مهارت در واحد پذیرنده طبق استانداردهای آموزشی سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور اقدام مینماید.»
🔸اما واقعیت این است: طرح کارورزی ساز و کاری است برای کمک به همه نهادها و سازمانهای خصوصی و دولتی جهت دستیابی به نیروی کارِ ارزان و موقتی تحصیلکرده.
مسئله «زن بودن» و کارورزی
🔸زنان و دخترانِ دانشآموخته بیشتر درگیرِ چنین مسئلهای هستند. به این دلیل که اغلب پسران و مردهای دانشآموختههای این رشتهها، پس از تمام کردن دوره دانشگاهی، اگر در یک آزمون استخدامی رسمی و با حقوقی مشخص و به نسبت بالاتر پذیرش نشوند، پیگیرِ شغلهای اینچنینی نمیشوند. آنان شاید به دلیل مسئولیتهای سنگینتری که نظام ارزشی جامعه بر آنها گذاشته، نمیتوانند تن به برخی بیگاریهای معمول بدهند. به ناچار مسیرهای دیگری را امتحان میکنند و عطای دانشگاه و درس و استخدامی را به لقایش میبخشند و راهی دیگر در پیش میگیرند.
🔸کاروزها در بیشتر مدرسهها نه تنها هیچ آموزشی نمیبینند و اجازه حضور در کلاسها را ندارند، بلکه تنها به عنوان کارگر یا پیشخدمت به کار گرفته میشوند.
🔸زنان و دختران در رشتههای مرتبط با آموزش ابتدایی، مسیرها و انتخابهای بسیار کمتری پیش روی خود مییابند. به دلیل محدودیتهای تحمیلشده سیستمی، نمیتوانند منتظر امتحان کردنِ دیگر مسیرهای شغلی باشند. از طرفی هم به دلیل طی کردن دوره دانشگاهی و کسب مدرک، نمیتوانند همچون یک زنِ خانهدار و بدون تحصیلات دانشگاهی رفتار کنند و جایگاهشان را در همان مناسباتِ همسری و فرزندپروری بپذیرند. آنان نه شیوه تفکر و آگاهی و سبک زندگیشان با چنان موقعیتی سازگار است و نه انتظاراتشان. به همین دلیل هم تلاش میکنند به هر ترتیب جایی دست به کار شوند. در چنین موقعیتی است که دستِ دلالانِ مدرسهای و مدیرانشان برای بهکارگیری باز میشود.
🔸بهرهکشان با انبوهی از دانشآموختگان دانشگاهی مواجه میشوند که همه جویای کارند و برای بیشترشان هم کار نیست. در آن رقابت و کِشاکش بر سرِ کسب نمره آزمون استخدامی و میل به استخدام، مدیران مدرسههای خصوصی با پشتوانه «قانونی» طرح کارورزی، دامی برایشان پهن کردهاند. آنان را در مدتِ مشخصی به عنوان کارورز به کار میگیرند؛ اما در حقیقت کارِ یک آشپز یا یک خدمه را به صورت رایگان از آنها میکِشند. تجربه اغلب کارورزها در مدرسههای خصوصی نشان میدهد که آنها هیچ آموزشی نمیبینند و صرفا یک نیروی کارِ ارزان و رایگان برای مدرسههای خصوصیاند.
🔸مدرسههای خصوصی، برخلافِ رنگ و لعابِ ظاهریشان، بر مبنای استثمار نیروی کارِ ارزان، به ویژه زنان و دخترانِی میچرخند که دانشآموخته دانشگاه هستند، جویای کارند اما کاری درخورِ تحصیلشان نمییابند و نمیتوانند برای همیشه هم در «خانه» بمانند.
منبع: رادیو زمانه