روزنامه قانون، در گزارش خبری با عنوان،” آستانهای مقدس و قرارگاه های سازندگی موظف به پرداخت خراج شدند”، می نویسد:”نمايندگان در نشست علنی 14 اردیبهشت در جریان بررسی لایحه تنظیم برخی از احکام برنامههای توسعه کشور با ماده الحاقی 62 این لایحه موافقت کردند.براساس ماده الحاقی 62، بهمنظور تحقق سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی موضوع صرفهجویی در هزینههای عمومی، اصلاح نظام درآمدی دولت و همچنین قطع وابستگی بودجه به نفت، آستانهای مقدس و قرارگاههای سازندگی و شرکت ها و مؤسسات وابسته به اشخاص مذکور از سال اول برنامه ششم نسبت به تمامی فعالیتهای اقتصادی خود، مشمول پرداخت مالیات میشوند.” قانون در ادامه آورده است:” اين اولين قدم در راستاي حذف تبعيض ميان مردم ايران است.چرا كه يك مغازه دار با درآمد زير خط فقري مالياتهاي خود را به اجبار بايد پرداخت ميكند ولي ما شاهد آن بوديم كه برخي از نهادها كه مدعي ولايتمداري بودند، سخنان رهبرمعظم انقلاب را كه فرمودند:« مالیات یک فریضه است. ما امروز از ضعفا، کارمند،کارگر، کاسب جزء مالیات میگیریم؛ اما از فلان کلانسرمایهدار، فلان درآمددار بیحسابوکتاب مالیات نمیگیریم و فرار مالیاتی دارند؛ اینها جرم است؛ فرار مالیاتی جرم است.» را فراموش كرده بودند و اين قانون شايد بتواند آنها را مكلف به پرداخت منظم ماليات كند.” لازم به تذکر است که نهادهای وابسته به بیت رهبری و سپاه حیطه ای وسیع از اقتصاد ایران را در اختیار دارند که بدون هیچ نظارتی فعالیت می کنند. تمکین این نهادها به پرداخت مالیات به دلیل وضعیت اقتصادی وخیمی است که گریبان رژیم را فراگرفته و آنها را مجبور به اتخاذ سیاست هایی کرده است که در طول بیش از سه دهه، خط قرمزی برای ورود به آنها بوده است.
روزنامه شهروند، سخنان حمید بعیدی نژاد، عضو تیم مذاکره کننده با 5+1 را آورده که در رابطه با این مذاکرات می گوید:” اگر مذاکرات مفید نبود مقام معظم ر هبری با آن مخالفت میکردند
مذاکرهکننده تیم هستهای کشورمان ضمن تأکید بر اینکه «هیچ دستورالعملی ازسوی دولت مبنی بر اینکه به هر نحوی مذاکره باید ادامه پیدا کند، به ما داده نشد و این مذاکرات، مذاکرات نظام بود».
بعیدی نژاد در ادامه اظهار داشت:” ما برای خود از ابتدا اصول و خطوط قرمزی تعریف کرده بودیم و بهعنوان نماینده نظام وارد این مذاکرات شدیم.” او ادامه داد:” ما همه جزییات و مطالب را در روند مذاکرات به سطوح عالی کشور و رهبری گزارش دادهایم. ما باید شأن رهبری را حفظ کنیم چراکه خود مقام معظم رهبری اجازه ورود را به مذاکرات دادند و اگر این مذاکرات برای کشور مفید نبود، قطعا با آن مخالفت میکردند.” بعیدینژاد افزود:” همانطور که میبینید امروز نظام از این توافق حمایت میکند چراکه مسیری بسیار دشوار برای رسیدن به برجام طی شده است و نظام آن را در راستای منافع جمهوری اسلامی ایران میداند. او گفت: ما تا لحظه آخر نمیدانستیم که به این توافق دست خواهیم یافت. اکنون هم موضع ما تداوم برجام در قبال پایبندی طرف مقابل به وعدههای خود است. باید توجه داشت که آیا طرف آمریکایی نسبت به گذشته رفتار خود را در قبال ایران اصلاح کرده است.”
روزنامه شرق، به قلم جاوید قربان اوغلو، مدیر کل وزارت خارجه دولت اصلاحات را با عنوان،”منافع ایران و دموکراتهای آمریکا”، را آورده که در آن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و رابطه آن با سرنوشت برجام می پردازد. مطلب با اشاره به اینکه ایران پس از انقلاب حضور پررنگی در انتخابات آمریکا داشته است، معتقد است توافق هسته ای برجام موضوعی تعیین کننده در انتخابات آتی آمریکا می باشد.
مقاله در ادامه با طرح این سوال که، ” موضع ایران در قبال تحولات منجر به انتخابات پیشروی آمریکا چیست”، می نویسد:”بر کسی پوشیده نیست که رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی با صراحت، مخالف توافق ایران با غرب و حلوفصل مسئله هستهای بودند و برای جلوگیری از آن از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. در میان کاندیداهای مطرح، هیلاری کلینتون و برنی سندرز، کاندیداهای مطرح دموکرات، با تفاوتهایی از توافق اوباما با ایران حمایت میکنند. در جناح جمهوریخواه، هر دو کاندیدای این حزب، ترامپ و تد کروز، بیهیچ ملاحظهای مخالفت خود با برجام را فریاد میزنند.” نویسنده در ادامه با اشاره به تفاوت کاندیداهای دمکرات و جمهوری خواه ، ادامه می دهد:” اجمالا میتوان گفت ایران اسلامی، استراتژی مشخص یا مدونی مبتنی بر تحلیل شرایط جهان بر اساس منافع ملی در قبال آمریکا و انتخابات این کشور نداشته است. اکنون نیز در شرایط متغیر جهان و اوضاع پرتلاطم منطقه، موضع رسمی ایران در قبال انتخابات آمریکا همچون گذشته در هالهای از ابهام قرار دارد.” مقاله با ذکر این نکته که تفاوت حضور این دو حزب در کاخ سفید نباید نادیده گرفته شود، به موضوع توافق اتمی می پردازد و آورده است:” درباره توافق تاریخی برجام نیز همانطور که پیشتر گفته شد ممکن است جمهوریخواهان نتوانند رسما تعهدات اوباما و توافق را لغو کنند، اما مطمئنا روش اجرا و پیگیری توافقات به گونهای کاملا متفاوت و با موانع و دستاندازهای جدی مواجه خواهد شد. بهیقین کاخ سفید، رئیسجمهوری با منش و مشی اوباما را به خود نخواهد دید و حتی در صورت حضور افرادی از حزب او در کاخ سفید (هیلاری یا سندرز) شرایط برای ایران بسیار متفاوت با دوران اوباما خواهد بود. هنر ما در ماههای باقیمانده تا انتخابات در دو محور باید متمرکز شود؛ اول استفاده حداکثری از ماههای باقیمانده اوباما و دیگر درپیشگرفتن دیپلماسی فعال و تأثیرگذار در حد مقدورات انتخابات. در هر دو مورد هدف، کاهش هزینههایی است که در پرتو فشار لابیهای قدرتمند صهیونیستی و عربی که از مدتها قبل آغاز کردهاند، در دوران ریاستجمهوری بعدی بر ایران تحمیل خواهد شد. …قرارگرفتن منافع ملی در شرایط نوین جهان و دوران پسابرجام به عنوان شاغول روابط با قدرتهای جهان، موضوعی است که باید بهجد در دستور کار قرار گیرد.”
روزنامه کیهان،در سرمقاله خویش به موضوع نوع برخورد با “یک قلدر مستکبر”، می پردازد و می نویسد:”اینکه کدام روش را باید برگزید نیز بستگی به حریف و بازخورد برخورد اول، یعنی نرمش ما دارد. قطعا وقتی بازخورد نرمش – به تعبیر حضرت آقا- به پُر رو شدن طرف منجر شود، میبایست روش را تغییر داد و این بار لااقل، در حد و اندازه همان حریف، با قاطعیت برخورد کرد و مثل خودِ طرف با او رو در رو شد. این عینِ عقل، عینِ عدالت و حتی عینِ شرع مقدس است. ادامه نرمش در برابر مستکبرِ قلدر، وی را دچار توهم کرده و به طمع خواهد انداخت تا برای دریافت امتیازات بیشتر باز هم قلدری کند.” مقاله کیهان با ذکر اقدامات قبلی و اخیر آمریکا از جمله، طرح جلوگیری از برگزاری مانور نظامی ایران در خلیج فارس و یا مصادره اموال بلوکه شده ایران،خطاب به کسانی که سیاست های “التماسی” را پیشه ساخته اند، می نویسد:” رویکرد تهاجمی آمریکا در برابر دیپلماسی التماسی برخی دوستان، کاملا طبیعی است. برخوردِ از موضع بالای آمریکا، نتیجه پالسهایی است که-عمدا یا سهواً-برای ضعیف دیده شدن ما فرستاده شده است، نتیجه مواضع انفعالی ما در برابر مواضع تهاجمی آمریکاست. عدهای در داخل در برابر بدعهدیها و دشمنیهایی که گویا تمامی نخواهند داشت، طوری برخورد کرده و موضع میگیرند که حریف به اشتباه ما را در موضع ضعف ببیند. هرچه این نوع از دیپلماسی بیشتر ادامه یابد، بر شدت و تعداد تحریمها نیز بیشتر افزوده خواهد شد.”.. کیهان در ادامه می نویسد:”اینکه آمریکا با گسیل داشتن کشتیهای جنگی خود به 13 هزار کیلومتر این طرفتر (خلیج فارس) خطاب به ایران بگوید در خلیج فارس، وطن خودمان اجازه حضور نظامی ندارد! نتیجه کدام سیاست غلط ماست؟ کدام رفتار ما باعث شده آمریکا برای جمعیتی بالغ بر 80 میلیون شیعه سبک زندگی تعریف کند؟ کدام کوتاهی ما باعث شده شیطان بزرگ به ما امر و نهی کند که در آبهای وطنی خودمان حضور نظامی داشته باشیم یا نداشته باشیم؟ چه شده که کشورهای میکروسکوپی اطرافمان علیه کشورمان به طور بیسابقهای در اجلاسهای منطقهای قمپز در میکنند؟ این سیاست و دیپلماسی کمترین تردیدی باقی نگذاشته است که راه به بیراهه میبرد و زیانهای جبرانناپذیری در پی دارد.”
کیهان در خاتمه نتیجه می گیرد و می نویسد:”امروز برای دولتمردان کشورمان نیز محرز شده، مسئله آمریکا با ایران، مسئله هستهای نیست و اختلافات بین دو طرف بنیادین، ریشهای و ایدئولوژیک است. بالاترین مقامات رسمی آمریکا امروز صراحتا به این مسئله اشاره میکنند که مشکلشان با ایران جدیتر از این حرفهاست. آنها میگویند، ما به دنبال تغییر رفتار ایران هستیم و تغییر رفتار مد نظر آنها نیز یعنی تغییر نظام مقدس ایران اسلامی.”
روزنامه رسالت، در مطلبی به نقد سخنان علی مطهری در سال 79 پرداخته که نسبت به هاشمی رفسنجانی و خانواده اش ایراد کرده است. رسالت می نویسد:” شايد باور اينکه کسي با ادعاي اصولگرايي، مواضعش اينچنين تغيير کند، دشوار باشد که قطعا هم چنين است. يا بايد اصول و واقعيات تاريخي تغيير کرده باشد يا علي مطهري؛ و گرنه چگونه مي توان مواضعي چنين متناقض را مطابق با اصولي ثابت دانست؟! علي مطهري، نماينده مردم تهران در مجلس در مصاحبه 15 سال پيش خود با كيهان (چهارم دي ماه سال 79)، به انتقاد صريح از خانواده آقاي هاشمي رفسنجاني پرداخته و درباره رفتارهاي مالي و سياسي – رسانه اي فرزندان او شبهات كم سابقه اي مطرح كرده بود. او در انتقاد از فضاي بسته دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني به كيهان گفت كه “بعد از جنگ و در دوران سازندگي واقعا اشكالات غير قابل توجيهي به وجود آمد. به عقيده من در دوره سازندگي آزادي بيان به اندازه كافي وجود نداشت و در نتيجه بسياري از تخلفات مكتوم ميماند مثل قتلهاي سياسي كه بعدها معلوم شد كسي از آن خبر نداشت.” اين نماينده مجلس تاكيد كرده بود كه ” ورود و دخالت اقوام رئيسجمهور (هاشمي) در تمام شئون سياسي و اقتصادي واقعا درست نبود. اينكه اينها بيايند در اكثر مراكز حساس اقتصادي مسلط شوند، اين چه دليل موجهي دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجايي كه بايد معاملات مهم انجام شود حتما بايد از نزديكان ايشان باشد.” مطهري در ادامه گفته بود كه “تا يك حدي اين استدلال قابل قبول است. مثلا اينكه پسرشان رييس دفترشان باشد؛ ولي حالا حتما بايد “كيش” هم “دست اينها” باشد، وزارت نفت هم “زير نفوذ اينها” باشد، فلان كارخانه خودروسازي هم “مال اينها” باشد و انحصار صادرات فلان محصول “در اختيارشان” باشد؟ اينها هم توجيه امنيتي دارد؟ اينها را كه ديگر نميشود براساس مصالح ملي توجيه كرد.” او همچنين گفته بود كه باب حمله به مقدسات نيز از خانواده هاشمي و نقش آفريني هاي يكي از فرزندان او آغاز شده است: “خب، وقتي يك خانوادهاي اينقدر دستشان در امور اقتصادي و قدرت سياسي باز باشد، كمكم جسارت پيدا ميكنند و متعرض امور مقدس هم ميشوند. مثلا دختر ايشان به چه مجوزي بايد آزاد باشد كه احكام اسلام را به راحتي زير سوال ببرد؟ خب اين خانم در آن روزنامهاي كه داشت خيلي راحت نوشت چرا بايد ديه مرد دو برابر زن باشد يا چرا حكم اثر چنين و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اينها فسادهايي بود كه از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پيدا كرد.” علي مطهري گفت: “اگر مقامات قضائي ضروري بدانند طبعاً لازم است برخي فرزندان آقاي هاشمي نسبت به اتهاماتي كه درباره آنها مطرح شده است در محاكم قضايي حاضر شوند.”
روزنامه مردم سالاری، در مطلبی به مسایل عراق و مواضع مقتدی صدر پرداخته و با اشاره به تحرکات سیاسی اخیر عراق که توسط این روحانی برنامه ریزی و اجرا شد، می نویسد:” در اين مقال، مجال پرداختن به زمينهها و علل حرکت اخير جريان صدر بر عليه دولت العبادي و سناريوهاي پيش روي اين حرکت نيست. آنچه مختصرا ميتوان گفت آن است که سوداي حکومت تکنوکراتها در عراق، سوداي دوردست و ديريابي به نظر ميرسد و دستکم آنکه در راستاي تحقق اين سوداي مقتدا صدر، بيش از آن که جابجا کردن چهرههايي با پايگاه مذهبي و طايفهاي و تغيير بنياد طايفهاي قانون اساسي کنوني عراق با يک حکمراني بروکراتيک و پيشرفته موثر باشد؛ شکلگيري انگارهاي از امرملي ضرورت دارد که مانع اصلي براي هرگونه اصلاحات سياسي موثر و روبه جلو در عراق است.” مطلب در ادامه، معتقد است، “رسيدن به هدف تغيير بنيادين در حکومت عراق و تاسيس يک حکومت تکنوکرات، ترديدهاي بسياري وجود دارد.” نویسنده در ادامه با اشاره به شعارهای ضد ایرانی در جریان تظاهرات هواداران صدر و تکذیب آن از طرف جریان صدر، می نویسد:”تا جايي که به معترضين صدري باز ميگردد؛ سر دادن شعار عليه ايران، يعني تنها دولتي که در طول ساليان گذشته پس از سقوط صدام، همواره بر تماميت سرزميني و ملي عراق، تأکيد داشته است؛ حتي اگر هم بپذيريم که اين شعارها يک واکنش آني و هيجاني در ميان بخشي از معترضين بوده يا حتي تحريکات ديگر گروههاي عراقي در کار بوده است – که شواهد و قرائن موجود چنين نميگويد- هشداري است که نشان ميدهد هرگونه سهلانگاري سياسي، ميتواند انبار باروت عراق – که گوشهاي از آن توسط داعش به آتش کشيده شده است- را به نابودي کشاند. شايد جريان صدر، آغازگر حرکت باشد اما لزوما پاياندهنده آن نيست.”
روزنامه جوان، در تیتری بزرگ سخنان سردار سلامی را آورده که به شدت آمریکا را مورد تهدید قرار داده است. جوان در رابطه با این اظهارات می نویسد:”سردار حسين سلامي، جانشين فرمانده كل سپاه پاسداران در سخنان مهمي كه در خبر 21 شبكه يك سيما ايراد شد با تأكيد بر اينكه ايران قاطعانه و قدرتمندانه به گسترش قدرت دريايي و موشكي ادامه خواهد داد، به امريكاييها هشدار داد: اگر امريكا بخواهد ما را در هر زمينهاي تهديد كند، نيروي دريايي ما براي آنها بسيار خطرناك است.
سردار سلامي گفت: ما براساس كنوانسيون 1982 درياها مجبوريم اگر از تنگه هرمز عبور ضررداري اتفاق بيفتد قاطعانه با آن برخورد كنيم و به امريكا هشدار ميدهيم اگر تهديد كنند ما از قانون عبور بيضرر استفاده ميكنيم و اجازه نخواهيم داد هيچ كشتي امريكايي كه براي منطقه خطرناك تشخيص دهيم از تنگه هرمز عبور كند. جانشين فرمانده سپاه گفت: اكنون اين اراده ما است كه اجازه ميدهد نفت به غرب و شرق عالم صادر شود. مطمئناً حضور امريكاييها به هر شكل و در هر نقطه از عالم، فزاينده ناامني است و اگر چه آنها ما را متهم به ناامني منطقه ميكنند اما اين امريكاييها هستند كه سوريه، ليبي، يمن و نقاط ديگر منطقه را به زير تلي از خاك مدفون كردهاند. ”
روزنامه ایران، مطلبی از وزیر بهداشت دارد که وی به ارزیابی “طرح تحول نظام سلامت”، پرداخته و با اشاره به موفقیت های این طرح به موضوع پرداخت یارانه های نقدی و مخالفت روحانی با آن پرداخته و می نویسد:” ایشان همانطور که در ایام انتخابات بیان کردند، این روش را که یارانه نقدی علیالسویه به دارا و ندار پرداخت شود، درست نمیدانستند؛ کاری که نه توجیه اقتصادی داشت و نه دلیل منطقی و سالانه 42 هزار میلیارد تومان از بودجه کشور، صرف آن میشد.” وزیر بهداشت با تشریح طرح تحول نظام سلامت به جای یارانه های نقدی و تصویب آن در هیئت دولت، می نویسد:” موضوع حذف یارانه افراد غیرنیازمند با همه فراز و نشیبها ادامه داشت تا در بهمن و اسفند سال 92، فشارهای مختلف سیاسی ـ اجتماعی و گاه از سوی برخی بزرگان و مسئولان، باعث تغییر دیدگاه رئیس جمهوری در مورد حذف یارانهها شد. از سوی دیگر چون دولت یازدهم به نوعی انصراف از دریافت یارانه را به رفراندوم گذاشت و بیش از 90درصد مردم برای دریافت آن ثبتنام کردند؛ راهی باقی نماند جز ادامه مسیر گذشته.” مطلب در ادامه با تشریح وضعیتی که علاوه بر پرداخت یارانه نقدی، یارانه درمان هم به تعهدات دولت افزوده شد، به کاهش قیمت نفت اشاره می کند و ادامه می دهد:” اتفاق مهم دیگری که بر فعالیتهای اجرایی کشور اثر گذاشت، کاهش قیمت نفت در سال 93 به یک سوم و به تبع آن کم شدن اعتبار اولیه طرح بود. با وجود همه این مسائل، ما طرح تحول را آغاز کرده و ادامه دادیم و با وجود خلف وعدههای فراوان، همکارانم در سراسر کشور با تلاشی در خور تحسین، بخشهایی از این زنجیره را به مرحله اجرا درآوردند و به اهداف ارزندهای نیز دست یافتیم. اینجانب در این مورد که آقای رئیس جمهوری از طرحی که خود پایهگذار آن بودهاند، حمایت خواهند کرد و این طرح بزرگ ملی استمرار خواهد یافت، تردیدی ندارم. اما برای ادامه این کار، نیازمند توجه جدی مجلس آینده به موضوع سلامت مردم هستیم؛ دستیابی به اهداف طرح تحول نیز تنها با تأمین و اختصاص منابع پایدار به این بخش و حل مشکل بیمهها میسر خواهد بود. ” لازم به تذکر است که اخیرا مجلس طرحی را به تصویب رساند که یارانه نقدی تعداد زیادی قطع خواهد شد اما مخالفت دولت را نیز به همراه داشت. چنانچه سخنان وزیر بهداشت که اعتراف می کند روحانی و دولت وی در صدد حذف یارانه های نقدی بوده اند اما این امر به دلایل متعدد صورت تحقق نگرفت، این سوال مطرح می شود که علت مخالفت دولت با مصوبه اخیر مجلس با چه توجیهی صورت گرفته است؟
روزنامه آرمان، در مطلبی به موضوع فروش خون به کسانی که نیازمند آن هستند، پرداخته و می نویسد:” برخی بیمارستانها برای تامین خون افراد با گروه خونی نادر قیمتهای عجیب و غریبی دارند، تا جایی که برخی گزارشها حاکی از آن است که یک کیسه خون نادر تا پنج میلیون تومان هم به فروش میرسد.
آرمان ادامه می دهد:”همه ما در معرض تبلیغاتی از این دست بوده ایم که با اهدای خون خود میتوانید جان انسانهای دیگر را نجات دهید. سازمان انتقال خون به عنوان متولی این کار به مناسبتهای مختلف و در قالب طرحهای متعدد از مردم خیرخواه دعوت میکند خون اهدا کنند. با وجود این، نباید تصور کرد فروش خون در بیمارستانها متوقف شده است. خونی که برای تزریق در بیمارستانها به کار میرود فقط خون اهدایی نیست. بیمارستانها این خون را به انحای مختلف تهیه میکنند و چون برای تهیه آن هزینه پرداخت میکنند چارهای جز دریافت پول هم وجود ندارد. در این میان هر خونی قیمتی دارد و خونهایی که با عنوان خونهای نادر شناخته میشود اغلب قیمت میلیونی دارند. ”
آرمان در ادامه به تشریح قیمت ها اشاره می کند و می نویسد:”بر اساس گزارشی که روز گذشته منتشر شده است در تهران برای تزریق هر کیسه خون به نوزادان ۱۰۰هزار تومان هزینه دریافت میشود. به گزارش برنا، برای تزریق خون به بزرگسالان هم بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزارتومان پول میگیرند. اما اگر خون بیمارجزو چند خون نادر و نایاب در کشور باشد، هزینه خرید این خون برای هر کیسه به پنج میلیون تومان هم میرسد. … تحقیقات از ۱۰ بیمارستان تهران نشان داد، در صورتی که بیماران خاص دفترچه بیمه نداشته باشند، برای دریافت خون باید به بیمارستانهای خصوصی مراجعه و هزینههایی چون خرید خون، بستری شدن در بیمارستان و معالجه پزشک را به صورت جداگانه پرداخت کنند. ” آرمان با اشاره به بیمه شدگان، آورده است:” هرچند که تزریق خون در بیمارستانهای طرف قرار داد بیمه ها، با دفترچه رایگان میشود، با این وجود مگر چند نفر در ایران دفترچه بیمه دارند و میتوانند از این خدمات به صورت رایگان استفاده کنند. آمارها حاکی از آن است که در ایران حدود ۴۰ میلیون نفر تحت پوشش خدمات بیمهای هستند اما ۴۰ میلیون نفر باقیمانده باید برای دریافت خون هزینههای گزافی بپردازند. … باید توجه داشت در حال حاضر ۴۰ میلیون ایرانی بدون داشتن بیمه مجبور به پرداخت هزینههای درمانی خود هستند. بنابراین مسئولان باید ساز و کاری در پیش گیرند تا تزریق خون نیز به طور کامل رایگان یا اینکه با هزینه بسیار کمی انجام شود.
جهان صنعت، می نویسد:” حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در نخستین نشست تخصصی کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد با عنوان بررسی علل رشد اعتیاد در زنان عنوان کرد: وضعیت آسیبهای اجتماعی در ایران در آینده بسیار نگرانکننده است چون زنان به خاطر مصرف موادمخدر صنعتی، آسیبپذیرتر هستند و کانون خانواده هم به خاطر آسیبپذیری زنان بیشتر دچار تزلزل میشود.موسوی چلک ادامه داد: افزایش موادمخدر صنعتی در زنان و کودکانه شدن آسیبهای اجتماعی را در آینده شاهد خواهیم شد و اینها دو مولفه خطرناک دارد که باید بیشتر به آن توجه کرد؛ خانوادگی شدن آسیبهای اجتماعی و شادیهای آنی این دو مولفهای است که خطر این آسیبها را بیشتر میکند.
رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران افزود:” امروز در کشوری هستیم که 15 میلیون پرونده قضایی داریم و 300 هزار مورد آن مربوط به حوزه موادمخدر است. امروز در کشورمان آمار زنان معتاد به 10 درصد افزایش یافته است و کشورمان از نظر شاخص نشاط و شادابی رتبه 107 در جهان را دارد و طبق آمار وزارت بهداشت 23 درصد مردم یک نوع اختلال روانی دارند و این آمار در دروازه غار بالای 80 درصد است.وی خاطرنشان کرد: زندگی کردن 18 میلیون نفر در محلات ناکارآمد شهری، گذران زندگی 9 تا 10 میلیون نفر در سکونتگاههای غیررسمی، وجود دو میلیون و 553 هزار زن سرپرست خانوار و افزایش صددرصدی تنهایی زندگی کردن زنان و دختران به عنوان بزرگترین آسیبهای اجتماعی ماست.”
روزنامه اعتماد، در مقایسه کتاب فروش ها و مغازه های لوازم آرایشی، به نقل از قالیباف، شهردار تهران، می نویسد:”نميشود در شهري زندگي كنيم كه تعداد مغازههاي فروش لوازم آرايشي در آن هشت هزار باشد در حالي كه تعداد كتابفروشيهاي آن ۱۲۰۰ واحد است. نميشود در شهري زندگي كنيم كه درآمد لوازم آرايشفروشيهاي آن ۱۵ هزار ميليارد تومان باشد و درآمد كتابفروشيها هزار ميليارد تومان.»آرمان در ادامه، می نویسد:” عبدالرضا عزيزي، رييس كميسيون اجتماعي مجلس با اينكه معتقد است تعداد كتابفروشيها نميتواند ملاكي براي تعيين سرانه كتابخاني يك كشور باشد، ميگويد: امروز اكثر مردم و جوانان بيشتر وقت فراغتشان را به مرور مطالب، اخبار و حتي كتابهاي اينترنتي ميگذرانند يعني در واقع در حال مطالعه هستند، بنابراين اينكه بخواهيم سرانه مطالعه كتاب را با مطالعه كتابهاي فيزيكي و كاغذي بسنجيم، چندان درست نيست.”
گزارش در ادامه به نقل از امانالله قرايي مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه را آورده که از منظر ديگري به مقوله كتابخواني نگاه ميكند:” ويكتور هوگو جملهاي دارد كه ميگويد: اگر ميخواهيد جامعهاي را نابود كنيد، كاري كنيد كه ديگر كتاب نخوانند. حالا قرايي مقدم با استناد به همين جمله ميگويد: اين يك واقعيت است. جامعهاي كه مطالعه نداشته باشد، جامعهاي كور و كمسواد است و نميتواند درك درستي از مسائل و مشكلات اجتماعي و سياسي داشته باشد. اين مساله در برههاي در سالهاي قبل چنان حاد شده بود كه كانون پرورش فكري كودكان در هر محلهاي كتابخانههايي را ايجاد كرد تا فرهنگ كتابخواني را از پايه و از سنين نوجواني تقويت كند ولي متاسفانه اين رويه بعد از انقلاب متوقف شد.”
آرمان در پایان آورده است:” در اين بين اما هم عزيزي و هم قرايي مقدم بر اينباورند كه مقايسه فروش لوازم آرايش و مصرف آن در ايران با سرانه مطالعه، قياسي است معالفارق. دكتر عزيزي با تاييد اينكه سرانه مصرف مواد آرايشي در ايران بسيار بالاتر از كشورهاي اروپايي است ميگويد: اين مساله را بايد آسيبشناسي كرد. بايد رابطه مصرف لوازم آرايش را با فاكتورهايي چون ميزان سواد، سطح علمي، مذهبي يا غيرمذهبي بودن و حتي سن خانمها بررسي كرد و بعد از آن بايد در مورد اين مقوله كار علمي انجام داد. ولي اينكه بخواهيم بگوييم مصرف بالاي موادآرايشي به كمبودن سرانه كتابخواني ارتباط دارد، به نظرم اصلا منطقي و علمي نيست.”