با گزارشات داده شده توسط افراد، رویدادها در هفته ای که به پایان رسید شعله های خشم مردم همچنان تیزتر شده است و بخش های دیگری از مردم بی تفاوت به سمت جنبش آزادیخواهی کشیده می شوند و همچنان نقش زنان به ویژه دختران بسیار جوان در این جنبش پر رنگ است.
دانشگاهها همچنان به عنوان تنها مرجع قابل شناسایی و مورد وثوق مردم می توانند در این جنبش نقش اساسی تر و راهبردی تری را ایفا کنند. نقش دانشگاه شریف در این میان بسیار قابل ملاحظه است. که می بایست جنبش کارگری با این گردان از جنبش آزادیخواهی تماس گرفته و به آنان مدد دهد.
موفقیت های اعتصابات کارگری از جمله در شرکت نفتی فلات قاره خوزستان، سکوهای صدور نفت و اعتصاب دو روزه ذوب آهن در این هفته می تواند امیدبخش باشد که جنبش کارگری به بالندگی بیشتری برسد.
در اولین روز از اعتصابات ٣ روزه در تهران، باغ سپهسالار مرکز کارگران کفاش به درگیری انجامید و کارگران که از روزهای قبل به دپو کردن سنگ و پاره آجر در پشت بام ها مبادرت ورزیده بودند گارد ویژه و بسیج را از محوطه باغ سپهسالار بیرون کردند. در مدرسه دخترانه البرز در چهارراه کالج در ساعت نزدیک به ظهر تجمع شکل گرفت. در خیابان شانزه لیزه با تجمع چندنفره دکان ها بسته و کارکنان جوان این دکان ها به اعتراضات پیوستند. در مترو به ویژه در واگنهای زنان شعار دادن و شعار نویسی بر روی واگن ها به شکل فراگیری درآمده است. شعارهای شبانه محله جی در پشت بام ها، تحریم کلاسها بطور هماهنگ از سوی دانشجویان و استادان هم نقطه عطفی در دانشگاههای تهران، دانشگاه آزاد مرکز بود، حضور مردم در مجتمع مسکونی نگارستان شهرک اندیشه در جوار شهر شهریار برای اولین بار در بعدازظهر، افزایش دوربین ها در دانشگاه شریف و محله های دور آن، شعارنویسی بر روی دیوراهای شهر و محله ها، شعارهای یکپارچه در هفت حوض که باعث وحشت نیروی سرکوب شد، و پخش تراکت های: ایران برای ایرانیان نه عده ای دزد و غارتگر – استقلال آزادی عدالت اجتماعی – کار نان آزادی – برپا خیز از جا کن بنای بیت رهبر و سخنرانی های مرتب در واگن های مترو و استقبال مردم که از سوی اعضای یک سندیکای کارگری در این روز صورت گرفت، توقف مترو توسط زنان در خط فرهنگسرا به صادقیه تا با تاخیر مسافربری کند به خصوص در ایستگاههای توپخانه، شادمان، آزادی باعث گردید مردم بیشتری به شعاردهی بپیوندند. اینها گوشه کوچکی از اخبار اعضای پیشتازان عدالت است که نشان از فراگیر تر شدن اعتراضات دارد.
اما آنچه تحولات را کمی غامض تر می کند حمله های خونین در دو شهر کارگری ایذه و شاهین شهر اصفهان است. کارگران شهر ایذه در اعتصابات ٣ روزه پتروشیمی بوشهر و فاز ١٤ کنگان که ٥ هزار کارگر را به میدان آورد فعالانه شرکت داشته و در اعتراضات سال ٩٨ شهر را تسخیر کرده و نیروهای سرکوب را از شهر بیرون کرده بودند. شاهین شهر اصفهان خاستگاه کارگران ذوب آهنی است که روز قبل از این حادثه اعتصاب را آغاز و تولید را در دو روز به نصف رسانده بودند. شاهین شهر، زادگاه خواننده معروف اعتراضی توماج نیر هست که جوانانش از اولین روزهای اعتراضات فعالانه در آن شرکت داشتند.
ما در تحلیل قبلی هم گفته بودیم که عوامل سرکوب برای منحرف کردن جنبش آزادیخواهی تلاش دارند جنبش را به خشونت ربط دهند چادر از سر کشیدن زنان و تحریک احساسات مردم یکی از راهکارهای به انحراف بردن جنبش بود. اینکه عده ای موتور سوار آزادانه در شهر چرخ زده و با کلاشینکف به مردم تیراندازی کنند یعنی مرزهای ما آنقدر بی در و پیکر شده که عوامل طالبان به شیراز آمده و با تمام تمهیدات امنیتی به شاهچراغ حمله کنند و یا به مردم و پلیس در ایذه و شاهین شهر شلیک کنند می تواند دو وجه داشته باشد:
اول: مرزها بی در و پیکر شده و مرزداران و سپاه پاسداران و عوامل امنیتی به جای پاسداری از مرزها و مراقبت از امنیت مردم مشغول کشتار مردم شده و از این عوامل تروریست غافل گشته اند که عذر بدتر از گناه است و مقصرین این کشتار عوامل امنیتی و سپاه پاسداران است.
دوم: این افراد که در پوشش های اراذل و اوباش و طالبان و تروریست ها نقش آفرینی می کنند با گوشه چشم عوامل امنیتی و باز گذاشتن مرزها و هدایت غیرمستقیم آنها به شهرها رسیده و دست به این جنایت می زنند که بازهم مقصرین این عمل هم عوامل امنیتی و سپاه پاسداران هستند. ما هنوز یادمان نرفته چگونه زندانیان سازمان مجاهدین خلق را در زندان با عوامل نفوذی امنیتی هم بند کرده سپس آنان رها کردند و با تشکیل یک گروه تروریستی که عوامل امنیتی آنرا هدایت می کردند آدمکشی در حرم امام رضا، کشتن اسقف های مسیحی، بمب گذاری در مساجد اهل سنت را رقم زدند و بعدها مشخص شد این کار سازمان اطلاعات با هدایت سعید امامی جلاد بود.
البته کشتار در دو شهر ایذه و شاهین شهر انتقامی است که از مردم سلحشور این شهرها بابت اعتصابات کارگری گرفته شده است تا با مرعوب کردن خانواده های کارگری آنان را از اعتصابات و اعتراضات دور نگه دارند و جنبش را منحرف کرده خانواده های داغدار را بر علیه حق خواهان بشورانند که تاکنون موفق نبوده اند.
شهروندان گرامی از نظر ما شعار زن، زندگی، آزادی، به معنای زن یعنی رعایت شخصیت زنان جامعه که مادران، همسران، خواهران و دختران ما هستند و برابری حقوقی آنان با مردان می باشد. زندگی به معنای بهبود وضعیت معیشتی مردم و نه به سیاست های خانمان برانداز خصوصی سازی و نئولیبرالیسم که با یک فرمان گرانی ها را ٤ برابر می کند، دست آقازاده های دزد و اختلاس گران و دزدان از ثروت اجتماعی کوتاه و برقراری عدالت اجتماعی. آزادی به معنای آزادی های سیاسی، بیان، مطبوعات و لغو سانسور و آزادی فعالیت احزاب و سندیکاهاست و احترام به عقاید مختلف و رعایت حریم خصوصی مردم است. بیرون کردن مافیا از سیستم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی خواست ماست. برقراری جمهوری و آزادی های دموکراتیک و عدالت اجتماعی، ترسیم آینده جامعه ای آباد و آزاد ایران است.
پیشتازان عدالت و آزادی ایرانیان ٢٦ آبان ١٤٠١