روزنامه کیهان، همچنان حمله خود را متوجه دولت و نتایج حاصل از توافق برجام کرده است. در قسمتی از سرمقاله این روزنامه آمده است:” جناب آقای ظریف از آمریکا درخواست میکند که در مراودات ایران و اروپا دخالت نکند تا مشکلات رفع شود (نقل به مضمون) و اشاره نمیکند که مگر راهبرد برخی از آقایان این نبود که باید کدخدا را دید تا مشکلات ما با اروپا خاتمه یابد؟ مگر با جان کری قدم زده نشد و مگر به بهانه رعایت ادب و نزاکت با اوباما دست داده نشد؟ چرا مشکلات حل نشده است؟ تاکنون چندین بار دیوار تحریمها فرو ریخته است و همه تحریمها رفع شده است؟ بعد از هر دیدار و توافقی این سخن اصلیترین سخن برخی آقایان بود که دیوار تحریمها فرو ریخت و تمام تحریمها لغو شده و… و اکنون با گذشت چندین ماه از این سخنان، همچنان اظهار میشود که مگر چقدر از برجام گذشته که ملت توقع دارد نتایج برجام را مشاهده کند؟” کیهان در ادامه می نویسد:”این چه تجارتی است که هر چه هزینه پرداخت میکنیم، سودی عاید نمیشود؟ تجارت برد- برد تبدیل به «خسارت محض» شده است. آمریکا در مقابل خواهش برخی آقایان برای انجام تعهدات، اعلام میدارد که وظیفه ما همین مقدار بوده است و برجام تعهد بیشتر از این را به آمریکا تحمیل نکرده است! تمام این موارد بیانگر این واقعیت آشکار است که راهبرد برخی آقایان اشتباه بوده است. اگر تصور شود که عقبنشینی و تعامل با آمریکا کلید حل مشکل است، باید گفت که اتفاقاً اینجا شروع ویرانی است و نقطه عقبگرد از عزت و اعتباری است که اکنون داریم. کیهان در نتیجه گیری ادامه می دهد:”بنابراین باید از این اشتباه محاسباتی عبور کرده، واقعیات موجود را به دقت ملاحظه کنیم. متأسفانه دشمن و به طور خاص آمریکا، آن قدر در ذهن و محاسبه برخی مسئولین کشور قوی و مقتدر جلوه کرده که میتواند با یک بمب تمام زیرساختهای کشور را نابود کند و با اقدامات تحریمی، ما را به قرن نوزدهم باز گرداند. باید با این طرز تفکر مبارزه جدی نمود و دانست که این فرمان ما را به پیش نخواهد برد.”
روزنامه رسالت، نیز سرمقاله خویش را به برجام و سخنان روحانی در سمنان اختصاص داده است. انبارلویی، در این مقاله می نویسد:” هيچ كس در ايران مخالف مذاكره با قدرتهاي جهاني براي حل مناقشات هستهاي نبوده و نيست. به همين دليل در دولتهاي هشتم، نهم و دهم نيز مذاكرات با 1+5 در بحراني ترين روزها ادامه داشت و هيچگاه قطع نشد. پس اين نسبت به منتقدين كه اينها مخالف مذاكره هستند انصاف نيست.
نكته دوم كسي با اصل موضوع برجام نيز كه محصول ماهها مذاكره با طرفهاي درگير به ويژه آمريكا بود نيز مخالف نيست. اين مذاكرات با اشراف مقام معظم رهبري و تعيين چارچوبهاي دقيق پيش رفت و به سرانجام رسيد و نهايتا طي نامهاي از سوي معظم له به رئيس جمهور درباره اجراي برجام عملياتي شد، بنابر اين هيچ كس هم با اين معاهده، تفاهمنامه، قرارداد و هر نامي كه ميتوان برآن نهاد مخالف نيست.
حتي كسي هم با مذاكرات با غرب در حوزه هاي گوناگون با اذن رهبري در شرايط خاص خود مخالف نيست. آنچه مورد نقد منتقدان است نحوه عمل، نوع برخورد و عدم رعايت قواعد علمي مذاكرات ديپلماتيك و نوعي خودشيفتگي توام با وادادگي در برابر دشمن يعني آمريكا است.”
انبار لویی در اشاره به سخنان رئیس بانک مرکزی در آمریکا ادامه می دهد:”وقتي رئيس كل بانك مركزي ايران در شوراي روابط خارجي آمريكا در مصاحبه با بلومبرگ و المانيتور تصريح ميكند؛ «برجام هيچ دستاوردي براي ما نداشته است» چرا عدهاي اصرار دارند با كوچك كردن كارهاي بزرگ دولت قبل در زمينه هستهاي و توفيق نسبي در دورزدن تحريمها و بزرگ كردن هيچ، بدعهدي آمريكا را پنهان و ضعفهاي كاركرد ديپلماسي دولت را مخفي كنند. با مخفي كردن ضعفهاي ديپلماسي خارجي و بزك كردن آمريكا مسئلهاي حل نميشود فقط صورت مسئله را پاك ميكند و حل آن را پيچيدهتر مي كند. ”
مقاله در اشاره به سخنان روحانی، آورده است:”آقاي رئيس جمهور در سفر به سمنان هيچ گله و شكايتي از نقض برجام ندارد و لبه تيغ تيز حمله خود را به سمت منتقدين گرفته است. اولا ميگويد زمان انتقاد از برجام قبل از تصويب آن بود. ثانيا ميگويد: امروز زمان برخي نقدها و بيانها نيست. قبل از برجام هم نقد ميكرديم، منتقدين مورد بيمهري بودند و با عباراتي موهن چون بيسواد، كاسب تحريم، برو به جهنم و… نواخته ميشدند! ”
رسالت در خاتمه می نویسد:”رئيس جمهور به جاي مذمت منتقدين فكر اجراي دقيق برجام و مطالبات رهبري و مجلس در اين باره باشد. همانطور كه وزير محترم خارجه گفت؛ برجام يك سند “خالي” نيست مكانيسمهاي قانوني در آن براي اجرا وجود دارد، بايد از آن طريق آمريكا را مجبور به اجراي تعهدات خود كرد و اگر نكرد برگرديم به ما قبل برجام. شرط برگشت به ماقبل برجام جدي گرفتن اقتصاد مقاومتي و تغيير ادبيات ديپلماسي خارجي دولت در مواجهه با دشمن ترين دشمنان ملت يعني استكبار جهاني و شيطان بزرگ آمريكا است و ملت در آن صورت يكپارچه پشتيبان دولت خواهد بود و منتقدين در صف مقدم اين حمايت قرار دارند.”
روزنامه شهروند، با نزدیک شدن به روز جهانی کارگر، می نویسد:”از فردا (یکشنبه) هفته کارگر آغاز میشود؛ هفتهای که برای بخش بزرگی از جامعه تنها یک مناسبت ساده نیست؛ هفتهای است برای بیان مشکلاتشان. هفته کارگر در شرایطی آغاز میشود که هنوز در ایران کارگری یعنی انتظار برای حداقل مزد و به معناي محرومیت از بسیاری از داشتههاست. این حقیقت تلخی است که سالهاست بخش بزرگی از بدنه اصلی تولید ایران را درگیر خود کرده است؛ اما به واقع کسی به آن وقعی ننهاده است. حالا با وجود تلخیهای بسیار در یک دهه گذشته در کام کارگران (به دلیل سالها کنترل غیرواقعی حداقل حقوق و مزد) از دو سال پیش به این جماعت زحمتکش ایرانی وعده داده شده است تا تغییراتی را در مسیر خود حس کنند. دولت یازدهم از زمان روی کار آمدن خود بحث تغییر رویکرد در حوزه اقتصاد، تولید و معیشت جامعه و خاصه کارگران (بهعنوان موتورهای محرک تولید) را دنبال کرده است و حالا در روزهای پساتحریم باید دید که این تفاوت دیدگاه چگونه قرار است اجرایی شود. نخستين تفاوت نگاهها به حوزه کارگری، در آستانه همین هفته مهم برای جامعه کارگری بروز پیدا کرده است و وزیر کار دولت یازدهم در یک بیانیه رسمی به مناسبت روز پدر سعی کرده است تا این نگاه را تئوریزه کند.
او در نامهای متفاوت از گذشته، در آستانه روز کارگر، فرزندان این قشر مهم در تولید ایرانی را خطاب قرار داده و برای ضعفهای مالی کارگری از آنها دلجویی کرده است. هرچند که این نامه و بیانیه برای این جماعت اسکناس در جیب نمیشود، اما درنهایت خبری خوش از تغییر نگاه دولتی است که در گذشته حافظ منافع کارفرمایان بود و کمتر به جیب کمقوت قشر کارگری بها داده بود.”
شهروند در ادامه قسمتی از نامه علی ربیعی به فرزندان کارگران را انتشار داده که می گوید:”کارگری زندگی در سایه نگرانی از ناامنی شغلی و انتظار ناخوشایند برای اعلام حداقل دستمزدهاست و من برای هر کوتاهیای که کردهام، عذرخواهی میکنم. …برای هر کوتاهیای که در حق پدرانتان کردهام، عذرخواهی میکنم. … با شما چند کلامی از پدرانتان بگویم. شاید آنقدر دستانشان گرم کار و افکارشان مشغول دغدغههای زندگی بوده است که فرصت نکردهاند همه زحمت، صداقت و عطوفتی را که به پای شما ریختهاند برایتان بازگو كنند. … کارگری دغدغه حداقل دستمزد را داشتن و گاه کنار آمدن با قراردادهای موقت یا زندگی با دغدغه به تعویق افتادن حقوق ماهیانه است. کارگری دغدغه از دست رفتن شغلهایی است که بر اثر واردات از دست میروند. تلخ است؛ اما کارگری زندگی در سایه تجربه نگرانی از ناامنی شغلی نیز است. کارگری انتظار ناخوشایند برای اعلام حداقل دستمزدهاست”
شهروند، در رابطه با این نامه وزیر کار می نویسد:”اما تمام این احساسنوشتههای وزیر کار باید با اقدام و عمل همراه شود؛ چرا که گوش کارگران این سرزمین از وعدهها پر است و باید برای آنها کاری کرد. ”
روزنامه ابتکار، به نقش دلالان در اقتصاد ایران پرداخته و می نویسد:”شاید بارها و بارها شنیده ایم که واسطه ها نقش تعیین کننده در انحرافات اقتصادی و یا بالا رفتن قیمت ها می شوند به گونه ای که هر نوسان قیمتی به این بخش اقتصادی نسبت داده می شود.
بار منفی لفظ دلالی باعث شده تا نقش این گروه در اقتصاد نادیده گرفته شود، نقشی که البته هر کارشناس و مسئولی دیدگاه متفاوتی نسبت به آن دارد.
اما آیا به راستی چنین است و حرفه دلالی هیچ اثر مثبتی در داد و ستد ها و روان شدن بازار و گردش صحیح و راحت چرخ اقتصادی ندارد؟
ابتکار در ادامه به نقل از رئیس کمیسیون واردات اتاق ایران،مجید رضا حریری، می نویسد:” دلالی در قانون تجارت یک شغل به حساب می آید و در همه ی جای دنیا به عنوان یکی از مشاغل موثر در اقتصاد حضور دارد. …متاسفانه هر واژه ی صحیحی را در اصطلاح به فحش تبدیل می کنیم در حالی که در سایر کشورها واسطه ها با نام Broker نام برده می شوند و در قانون تعریف مشخص دارد. …اینکه در هر شغلی بداخلاقی وجود دارد دلیل بر زیر سوال بردن آن شغل نیست و واسطه گری هم جزئی از این تعریف به حساب می آید.
…در همه جای دنیا هزینه تولید و مارکتیینگ دو مقوله ی جدا محسوب می شود و اگر تولید کننده متحمل ضرر می شود ربطی به واسطه ندارد بلکه شیوه های بازدهی تولید باید بررسی و بازنگری شود.
…رانت خوار و قاچاقچی در کشور داریم که باید با آن مقابله شود اما در ادبیات عمومی واژه هایی مانند دلال و یا روحیه ی کاسبکارانه بار منفی دارد که به نوعی تاثیر گرفته از ادبیات مارکیسیسی است، در حالی که واسطه گری شغلی با قدمت فراوان و تعریف شده در همه جای دنیا محسوب می شود.
ابتکار در ادامه همین مطلب سخنان علی حسینی – عضو شورای ملی زعفران،را نقل می کند که می گوید:” با وجود تولید مناسب این محصول، برخی دلالان با قیمت زعفران بازی کردند و صادرات آن را در دیماه متوقف کردند و دیگر کشوری حاضر به خرید زعفران نشدند.”
وی افزود:” برخی دلالان زعفران ایرانی را که قیمتش حدود کیلویی 4.5 میلیون تومان بود، به کیلویی شش میلیون تومان رساندند و به همین دلیل کشوری حاضر نشد این محصول را بخرد.
ابتکار در ادامه می نویسد:”مجید رضا حریری معتقد است این دلالان نیستند که باعث کاهش صادرات زعفران شده اند، چرا که اگر صادرات کاهش پیدا کند منافع خود دلالان نیز به خطر می افتد.”
همین روزنامه در مطلبی دیگر به موقعیت وزیر کشور اشاره دارد و می نویسد:”درست در روزهايي كه وزير كشور براي شركت در نشست ويژه مجمع عمومي سازمان ملل در مورد مساله جهاني مواد مخدر عازم نيويورك شده بود، اينجا در تهران چشم خيليها به مرد شماره يك ساختمان فاطمي بود؛ مردي كه تلاشش براي حراست از آرا و برگزاري يك انتخابات سالم خيليها را به او مطمئن كرده بود. با اين همه آنچه روزهاي خوش عبدالرضا رحماني فضلي را به ناخوشي تبديل كرد، دو مساله بود؛ يكي ماجراي ابطال آراي منتخب سوم شهر اصفهان و ديگري خبر حضور هفت هزار نيروي گشت نامحسوس در شهر تهران. جو خبري در مورد مينو خالقي تقريبا خوابيده بود و تقريبا وزارت كشور از تغيير در شرايط او نااميد شده بود با اين حال يك نماينده شرايط را تغيير داد. علي مطهري، نماينده تهران و منتخب دوم پايتخت كه اصولا تجربه سنگيني در اين مورد دارد نسبت به ابطال آراي مينو خالقي واكنش نشان داد. نامه سرگشادهاي خطاب به دبير شوراي نگهبان نوشت، از بدعت جديد در مورد ردصلاحيت پس از انتخابات ابراز نگراني و تاكيد كرد كه اگر اعتبارنامه مينو خالقي براي تعيينتكليف در مجلس به قوه مقننه فرستاده نشود، او استيضاح خواهد شد. مسالهاي كه مجموعه وزارتكشور ترجيح داد فعلا واكنشي به آن نشان ندهد و رايزنيهاي پشت پردهاش را داشته باشد. سكوت شوراي نگهبان در مورد وضعيت مينو خالقي هم ادامه داشت. سكوتي كه درست از دو هفته پيش بعد از اظهارنظر كوتاه سيامك رهپيك، عضو حقوقدان شوراي نگهبان شروع شد. رهپيك در آن اظهارنظر كوتاه اعلام كرده بود كه نظر شوراي نگهبان در مورد منتخب سوم اصفهان تغييري نكرده است. توپ از نگاه خيليها حالا در زمين وزارت كشور است. …حالا رحماني فضلي هم از سوي مجلس با تهديد به استيضاح مواجه است و هم مردم از او تقاضاي پيگيري دارند. تقاضا و فشارهايي كه براي وزيري كه در روزهاي شمارش آرا صراحتا گفته بود «فشارپذير نيست» و پاي حقوق مردم ميايستد، شرايط سختتري را ايجاد كرده است.”
روزنامه آرمان اظهارات ظریف، وزیر امور خارجه را آورده و می نویسد:”در ادامه تلاشهاي ديپلماتيك وزيرخارجه كشورمان براي تحقق جامع و كامل حقوق ايران در برجام، وي روز چهارشنبه نيز طي مصاحبهاي با اعضاي تحريريه روزنامه نيويورك تايمز گفت: «مقامات آمريكايي در اطمينان دادن به ديگر كشورها در اين باره كه آنها ميتوانند بدون مواجه شدن با خطر مجازات، با ايران مراودات تجاري داشته باشند، بايد «بسيار فعالانهتر» عمل كنند. » ظريف خاطرنشان كرد: «ما هرگز خواستار دسترسي به نظام مالي آمريكا نشديم. آنچه كه ما خواستار آن هستيم، اجراي توافق هستهاي است و مستلزم آن است كه آمريكا به موسسههاي مالي اروپايي درباره مراوده با ايران اطمينان خاطر دهد.» همچنين وزيرخارجه كشورمان در ادامه اين مصاحبه كه در محل اقامت سفير ايران در سازمان ملل متحد برگزار ميشد، تصريح كرد: «وزارت خزانهداري آمريكا كه بر قوانين پيچيده مرتبط با تحريمهاي مالي آمريكا نظارت دارد در راستاي اجرايي شدن توافق هستهاي گامهايي برداشته است؛ اما فكر نميكنم اين اقدامات كافي بوده باشد.» رئيس دستگاه ديپلماسي ايران گفت:«آنها بايد رويكردي بسيار فعالانهتر اتخاذ كنند و سبب شوند افراد بدانند معامله با ايران باعث مجازات آنها نخواهد شد.»
روزنامه قانون، به موضوع شکنجه یک زن و دو دخترخردسالش توسط شوهر معتاد اشاره دارد و می نویسد:” انتشار تصاویر شکنجه اعظم و دخترانش در روزهای اخیر بار دیگر شهروندان را از بروز رفتارهای غیر انسانی در بخشهایی از جامعه متاثر کرد. تصاویری که گویا اوج خشونت علیه زنان با
قدرت نمایی مردانه بود که همان قدر که درباره آن میتوان گفت، نمیتوان آن را نشان داد چرا که صحنههای رقت بار از خشونت یک مرد علیه زن و فرزندان دخترش بود که حتی در حیات وحش نیز نمیتوان مشابه آن را دید. …اعظم و دو دختر 5 و 7 سالهاش، ۲۱ روز را زیر شکنجه شوهر معتادش بدون آب و غذا سپری کردند. اعظم و شوهرش ۱۲ سال است که با هم زندگی میکنند و همسرش در این مدت انواع خشونتها را نسبت به اعظم انجام داده تا حدی که پیش از این اتفاق، اعظم سه بار مدرک پزشکی قانونی گرفته و اقدام به شکایت کرده است. اما بعد از آن به علت ترس از تهدیدات شوهر و بیپدر شدن بچههایش، شکایتهای خود را پس گرفته است. هانیه دختر بزرگتر اعظم تازه وارد 8 سالگي شده است و هدیه دخترکوچک ترش 5 سال دارد، هانیه باید امسال کلاس اول خود را میگذراند، اما بعد از اینکه دو ماه به مدرسه رفته، پدرش دیگر به او اجازه مدرسه رفتن نداده است. فک و سه دندان هانیه در مدت زندانی بودن در خانه، توسط کسی که شاید به تردید آن را پدر خود بداند، شکسته است، هدیه هم توسط پدرش کتکهای زیادی خورده است.”
قانون در ادامه به مسئله آسیب های اجتماعی می پردازد و ادامه می دهد:” اعظم یک زن ۳۰ ساله با دیپلم انسانی، یکی از نمونههای تمام زنانی است که مورد خشونتهای وحشتناک شوهر معتادش قرار گرفته و حالا منتظر است تا ببیند دادگاه در مورد شوهر او چه تصمیمی میگیرد. «حسین ایمانی جرجامی» جامعهشناس درباره چرایی رخداد این گونه حوادث تلخ در جامعه به «قانون» میگوید:طی سالهای گذشته میلیونها نفر به سبب شرایط نامناسب زندگی در مناطق روستایی و به امید آینده بهتر، روستاها و شهرهای کوچک را ترک کرده و به شهرهای بزرگی چون تهران، مشهد و اهواز مهاجرت کردهاند. اما شهرهای ما با جمعیت فقیر مهربان نبوده و آنها را مجبور به سکونت در مناطق پست و حاشیه کردهاند. … باید واقعیت زندگی شهری امروز کشور را که مبتنی بر فاصله طبقاتی وحشتناک میان فقرا و ثروتمندان است درک کرد. متاسفانه فرآیند فقیر زایی ساختارهای کلان و سیاستهای اقتصادی همچنان به سرعت درکار است و اگر به سرعت فکری برای فقرا و شرایط زیست ناگوار آنها نشود، دور از ذهن نخواهد بود که هر روز منتظر شنیدن خبرهایی نظیر شکنجه و خشونتهای خانوادگی مانند مورد اعظم به سبب اعتیاد، فقر و بیماریهای روانی باشیم.
داستان خشونت علیه اعظم و دخترانش، داستان آسیب پذیری زنان در سرزمینی است که بسیاری از مردانش، داعیه محسوس بودن وجدان و غیرت شان در برابر حقوق زنان را دارند. اما میبینیم در قبال اعظم و اعظمها، حداقل واکنشهای مسئولانه در بدنه جامعه رخ میدهد و به طور محسوس، خشونت و ظلم علیه زنان به دادخواهی منجر میشود. زنان و دختران هر جامعه از جمله قشرهای آسیبپذیری هستند که باید قوانین حمایتی برای زندگی و آرامش آنان وجود داشته باشد، باید قوانینی باشد تا هرکسی، حتی همسر، حق خشونت بر زنش را به خود ندهد.در صورتی که در حال حاضر این گونه نیست و بسیار مردان، پدران، همسران و برادرانی هستند که حق خشونت بر جنس مونث را به خود میدهند، این زنان، جامعه و آینده جامعه ما را میسازند؛انفعال آزار دهنده گروه هایی از مردم و مسئولان در برابر حوادث اعظم ها، واقعیتی تلخ است که در سال های گذشته عاملی بر ادامه دار بودن داستان اعظم ها شده است. این موضوع سبب شده تا حتی افرادی چون مسئولان مدرسه دختر اعظم در روزهایی که دانش آموزشان در بند بود، پیگیر وضعیت او نشوند. اکنون اعظم و اعظمها به خاطر ظلمهایی که از
مردان شان میبینند، راهی سخت برای استیفای حقوق خود دارند و اینچنین، داستان اعظمها مدام تکرار و تکرار میشود. یک روز دلیل اعتیاد و توهم شیشه است و روز دیگرباورهای قومی در حالی که زنان سرزمین ما، پشتوانههای قوی حقوقی و مدنی میخواهند تا ظلم علیهشان، تیتر و عکس رسانهها نشود.”