سه ماه بعد از اجرایی شدن برجام هنوز هم بخش بانکی و مالی کشور دچار مشکلات عدیده ای است و بازگشت به شبکه بانکداری جهانی امکان پذیر نشده است. بانک های بزرگ خارجی هنوز نگران عکس العمل های احتمالی دولت آمریکا می باشند و دسترسی به شبکه مالی سویفت برای بانک های ایران همچنان چالش انگیز است.
باید پرسید، چرا در حالیکه زمینه معاملات اقتصادی در بخش های مختلف آماده شده است و در چند ماه گذشته هیئت های عالی رتبه تجاری و سیاسی به ایران سفر کرده اند و شماری از قرار دادهای کلان اقتصادی امضاء شده اند – اما هنوز معضل مربوط به مهمترین عنصر، یعنی باز سازی خدمات مالی و مخصوصا امکان انتقال پول حل نشده باقی مانده است؟
دولت آمریکا بارها نشان داده است که توان و نفوذ بسیار گسترده ای در سیستم مالی جهانی دارد و خزانه داری این کشور بسهولت می تواند از طریق قضایی در روند کار بانک ها و موسسات مالی بین المللی دخالت نماید. لذا تعلیق کامل تحریم های مالی بر علیه ایران و تسهیل کار های بانک های ایرانی کاملا منوط به خواست و اراده دولت آمریکا است. دولت ایالات متحده براحتی می تواند این معضل مالی را از سر راه جمهوری اسلامی بردارد.
بنا به گفته دولت آمریکا، در زمینه فعالیت های هسته ای، جمهوری اسلامی کاملا خنثی و بی خطر شده است و ایران تمامی تعهدات خود را بر اساس برجام اجرا می نماید. اما می دانیم که توان و نفوذ جمهوری اسلامی و مخصوصا جایگاه نظامی و اقتصادی نیروهای سپاه در عرصه منطقه انکار ناپذیر است. دولت باراک اوباما نشان داده است که خواهان تغییر معادلات در منطقه است و این تغییر معادلات مسلما باید بنا بر منافع استراتژیک ایالات متحده انجام گردد. باراک اوباما بارها گفته است که جمهوری اسلامی می تواند و می باید نقش سازنده ای در خاورمیانه داشته باشد!
به نظر می آید که دولت آمریکا به همراه شل کردن تحریم های مالی در برخی زمینه ها – بهمراه فشار آوردن در جایی دیگر- بدنبال کسب امتیاز و پیشبرد برنامه هایش در منطقه است. تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی هم دائما در صدد ایجاد ظاهری آبرومند و به نمایش گذاشتن یک نماد “مقاومتی” در برابر آمریکا است. جالب است که وزیر امور خارجه آمریکا، جان کری روز جمعه 3 اردیبهشت پس از دیدار با جواد ظریف اعلام کرد آمریکا مانع معاملات اقتصادی ایران با بانکها و مؤسسات خارجی نخواهد شد.
این روزها، آیت الله خامنه ای فشارهای سنگین برآمده از تبعات داخلی و خارجی مربوط به حرکت “نرمش قهرمانانه” خویش را هر چه بیشتر بدوش می کشد. وی درک می کند که از موضع ضعف در برابر حریفی بسیار قدرتمند مانند آمریکا – به غیر از نرمش قهرمانانه هر چه بیشتر، کار بیشتری نمی تواند انجام دهد. هرگاه آمریکا در جایی گره تحریم ها را کمی سفت تر می کند، “رهبری” با عصبیت در مورد آمریکا صحبت می کند و هوادارانش بمانند روزنامه کیهان (4 اردیبهشت) از جانب رهبری با تیتر درشت جار می زنند: “تهدید آمریکا علیه ایران غلط زیادی است”! اما آیت الله خامنه ای و همه می دانند که این چیزی که وی می گوید بدور از واقعیت است. در حالیکه وضعیت اقتصادی به درجه حادی رسیده است و جمهوری اسلامی در منطقه منزوی شده است، حل شدن برخی مسائل کلیدی خطرناک برای حاکمیت سرانجام منوط به برآورده کردن خواسته ها ی کلیدی آمریکا است.
تغییر معادلات در منطقه هماهنگ با منافع و برنامه های آمریکا، بنوبه تغییر بعضی از معادلات قدرت در داخل هرم حاکمیت را تابع خود ساخته است و هضم کردن این فرایند برای آیت الله خامنه ای و بخش هایی از حاکمیت مشکل است و از اینرو آنها صحبت از “نفوذی ها ” می کنند. روشن است که گروه بندی اعتدال گرایان حول رفسنجانی- روحانی، این تغییر معادلات در منطقه بوسیله آمریکا را به نفع خود ارزیابی می نماید. نفوذ سیاسی و اقتصادی این گروه بندی نوپا بر محور رفسنجانی- روحانی و با شعار اعتدالگرایی در حال گسترش است. این گروه بندی از جناح های مختلف جذب نیرو می نماید و با نمادی اصلاح طلبانه برای قدرت گیری بیشتری – تدارک می بیند و در این راه شعار ها و قول های فراوانی را به مردم داده است.
تابحال توانایی این گروه بندی اعتدال گرایان برای ایجاد دگرگونی در مسیر جامعه بسوی آزادی و بهبود وضع اقتصادی مردم امیدوار کنند نبوده است. اتفاقا، بلعکس همه چیز در اطراف مان در مورد آینده مبهم تر شده و حالتی برزخی بخود گرفته است. زیرا “مصلحت گرایی” و همزیستی با “حاکمیت مستبد” به هر قیمت، در تمام زمینه ها، هسته سیاست های اعتدالگرایان است. اعتدال گرایان که شماری از اصلاح طلبان سابق را در صفوف خود دارند، نشان داده اند که در سیاست ورزی نمی تواند تفاوتی بین خیر و شر قائل شوند و آنها همه چیز را فدای مصلحت گرایی برای حفظ رانت های سیاسی و اقتصادی شان می نمایند.
نگران کننده این است که مجموعه روند تغییرات در معادلات قدرت در منطقه و درون نظام حکایت از این دارد که ادامه طولانی مدت همزیستی کش و قوس دار بین “حاکمیت مستبد” و”اعتدالگرایان مصلحت گرا” – محتمل ترین آینده ای است که در انتظار ما می باشد.