دختری مسافر، آسودهخاطر و آرام، گویی در حرمی نشسته که تبلیغ کرده بودند به سبب حضور مدافعیناش در آن سوی مرزها امن است، به یکباره خود را در خرابه شامات مییابد که به اسارت گرفته میشود و بعد، رخ میدهد آنچه که نباید روی میداد و یک جامعه که نه، یک جهان در هراس و وحشت از این جنایت، دچار شوک میشود و حاکمیتی که مثل همیشه، تلاش دارد آن جنایت را عادی جلوه دهد و از وحشتآفرینیاش لذت میبرد.
حاکمیتی که با گشت ارعاب مجهز به چند هزار دستگاه ون و ادوات جنگی سخت مشغول هراسافکنی است تا فضاهای عمومی جامعه را برای کسانی که درفش کاویانی در دست دارند، ناامن کند و انحصارا در اختیار بگیرد و به مالکیت درآورد.
حاکمیت میداند که پس از نابود کردن نهادهای مدنی، فضاهای عمومی جامعه هنوز حیات دارند و صحنه نمایش اقتدار و مبارزه برای آزادی آحاد جامعه به خصوص زنانی شدهاند که تاجزاده آنان را جریان اصلی رهاییبخش این سالها در جمهوری اسلامی میداند.
حاکمیت با رویکردی ابزاری و بهرهگیری غیرانسانی از مذهب و با خلق آگاهی کاذب، سعی دارد هم از قدرت رهاییبخشی زنان بکاهد و در نهایت نابودش کند، هم بهانهای همیشگی برای اشغال فضاهای عمومی و ایجاد رعب و وحشت برای تمامی اقشار جامعه در دست داشته باشد.
اما نمیداند یا اینکه خود را به تجاهل میزند که با اجبار و گشت ارعاب، نه میتوان روسری بر سر زنان گذاشت و نه از سرشان برداشت و بلکه، جامعه را به دفاع از حقوق و آزادی زنان مصممتر میکند که از روسریها درفشهای کاویانی میسازند و علیه ظلم طغیان میکنند.
*کانال تلگرام کلمه – محمد شفیعی