پیکر هوشنگ ابتهاج با حضور جمعی از مردم گیلان و دیگر استانها، در خانه ابدی خود در باغ محتشم رشت، آرام گرفت.
به گزارش ایسنا، مراسم خاکسپاری پیکر هوشنگ ابتهاج با حضور پرشمار مردم در رشت، در حالی برگزار شد که از ابتدای صبح خیابان منتهی به پارک شهر رشت را بسته بودند و تبلیغات و بنرهای سایه فقط در محدوده برگزاری مراسم بود و در سایر مناطق شاهد این بنرهای تبلیغی نبودیم.
این مراسم همچنین با تأخیر ۴۵ دقیقهای آغاز شد؛ مجری مراسم و حراست ارشاد گیلان بارها و بارها تاکید داشتند شروع مراسم مشروط و منوط به این است که مردم از کناره خیابان و ابتدای سن به انتهای خیابان بروند تا تصاویر زیبای تلویزیونی خلق شود.
هرچند مردمِ منتظر به همین دلیل، زیر تابش آفتاب قرار گرفتند، در این مدت شنوای شعرهایی با خوانش ابتهاج بودند که برای حاضران پخش میشد. مردم برخلاف روز گذشته (مراسم تشییع پیکر هوشنگ ابتهاج در مقابل تالار وحدت) بدون شعار و شعرخوانی به شعرها گوش میکردند اما پای ثابت مراسم درگذشت، گرفتن ویدیو و عکس است که امروز هم مردم بسیاری این لحظهها را ثبت یا در صفحههای خود در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند.
البته در میانه مراسم در گوشه کنار و به صورت خیلی محدود، بودند کسانی که شعارهایی چون «زنده باد سایه» را سر میدادند، چند نفری هم با اسپیکرهای خود سرود «ایران ای سرای امید» را پخش و با آن زمزمه میکردند.
مجری مراسم در میانه اعلام کرد، همایون شجریان، درختچه ارغوانی را برای مراسم فرستاده است.
حضور مردم از شهرها و روستاهای دور و نزدیک و با لباسهای محلی سیستانی و کردی از نکتههای دیگر این مراسم بود.
ناصر وحدتی و پرواز همای از خوانندههای حاضر در مراسم بودند.
آمدن پیکر هوشنگ ابتهاج، با تشویق ممتد مردم همراه شد و بعد هم یلدا ابتهاج – دختر هوشنگ ابتهاج – در سن قرار گرفت و گفت: امروز برای پدر ما و پدر همه شما اینجا جمع شدهایم. به شما تسلیت میگویم. با هماهنگی زیاد و به سختی موفق شدیم امانتی را به این سرزمین برگردانیم، از همراهی شما و کسانی که در این راه همراه شدند، سپاسگزارم.
او افزود: امروز آن روزی است که سالها در نگرانیاش بودم و تصوری از آن نداشتم. تا لحلظاتی دیگر پیکر شریف پدرم را در این خاک به امانت میگذاریم. سایه با شعرش حرفهایش را به ما زده و حرف اضافه دیگری نداشته است. او همه حرفهایش را در اشعار درخشان منتقل کرده است. امیدوارم چه من، چه خانواده و همه مردم این پیامها را به گوش جان بشنویم و بخوانیم و در تمام لحظات با آن همراه باشیم.
فرزند او خاطرنشان کرد: سایه معتقد بود کسی که با صداقت و صمیمیت صحبت میکند، مردم قدرش را میدانند و پاسخش را میدهند. روز بزرگی برای ایران است. بازگشت سایه به وطن ، آرزویی بود که تو همیشه داشت.
او ادامه داد: سایه را در این خاک به امانت به شما میسپاریم و امیدواریم به هر شکل که میتوانید پاسدارش باشید و در غیاب ما به این خاک سر بزند.
او در ادامه گفت: سایه تا دقایق آخر زندگی با شعر ماند و دائما شعر و شاعر را از رودکی تا امروز تحسین میکرد. سایه را با همان زبان همان میراثی را که به ما رسیده، پاس بدارید و به آیندگان بسپارید؛ قطعا فرزندان آینده در هر کجای این سرزمین و در هر جای جهان شعر سایه را به زبان زیبای فارسی خواهند خواند.
احمد جلالی، سفیر سابق ایران در یونسکو نیز درباره این گفت که شهر رشت انتخاب خود سایه برای محل خاکسپاریاش بود.
او با اشاره به شعر «تاسیان» سایه، گفت: امشب شب تاسیان سایه است. امشب میتوانید این شعر را بخوانید.
علی جهاندار، خواننده موسیقی سنتی نیز در این مراسم با اشاره به دیدارش با سایه، گفت: سایه موسیقی را دوست داشت و به من گفت به شما حسودی میکنم، همیشه دوست داشتم آواز بخونم. وقتی به او گفتم که شما شاعر بزرگی هستید، گفت: «شعر تا جایی آدم را راضی میکند و دوست داشتم آوازی بخوانم.»
علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا نیز در این مراسم گفت: سلام بر رشت و سلام بر مردمان بزرگی که در طول تاریخ پرچمدار ادبیات و تاریخ بودند. از فرزندان او تشکر میکنم که بهرغم همه بدخواهیهای و آنچه میرفت که سایه به وطن نرسد، چندین شبانه روز ، خواب و زندگی را بر خود حرام کردند و امانت را به دست شما رساندند.
او افزود: سایه به نیما و شهریار و نادر نادرپور، پوری سلطانی و مرتضی کیوان، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و دیگر یارانش پیوست.
او سپس شعر «تو نیستی که ببینی» را از فریدون مشیری خواند.
علیاکبر شکارچی، آوازهخوان نیز گفت: نمیدانم چه بگویم تا روح بلند ابتهاج راضی باشد. این را میدانم که پرچم سایه به وسعت آسمان ایران تکان میخورد. ابتهاج در شعر و عمل عشقش را به مردم این سرزمین ثابت کرده و کمتر کسی را سراغ دارم که این عاشق ایران باشد.
او سپس مویهای بختیاری را خواند.
شعر خوانی یک کودک از دیگر بخشهای مراسم بود.