معلمانی که اکنون در زندان به سر می برند را باید به سه دسته تقسیم کنیم.
۱- معلمان زندانی صنفی:
همه کنشگران صنفی زندانی در این دسته قرار می گیرند. این معلمان کسانی هستند که سالها برای مبانی مختلف در حوزه آموزش و پرورش از تبعیض های روا شده در آموزش و پرورش، خروج از اصل ۳۰ و گسترش خصوصی سازی آموزش،بیمههای ناکارآمد، بودجه ناچیز و دستمزدها، ایدئولوژیک بودن آموزش، مدارس کپری، بحران آموزش در مناطق محروم و کودکان بازمانده از تحصیل، شورایی شدن اداره مدارس و بسیاری از مسائل مبتلابه آموزش و پرورش قلم زده اند، روشنگری کرده اند، مصاحبه کرده اند در مواردی با دست اندرکاران امر جلساتی داشته اند و در تجمعات قانونی مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی شرکت کرده اند. بسیاری از این کنشگران طی این سالها با احضار، تهدید، توبیخ، تبعید و زندان مواجه بوده اند. این دسته از معلمان را فعالان صنفی یا کنشگران صنفی می نامیم که بسیاری از چهره های نام آشنای این طیف در بازداشت و یا زندان هستند (اسماعیل عبدی، رسول بداقی، جعفر ابراهیمی، سوران لطفی، محمد حبیبی، شعبان محمدی و مسعود نیکخواه شاخص ترین چهره های صنفی این طیف محسوب می شوند.
۲- معلمان زندانی سیاسی:
معلمانی هستند که در کنشگری های صنفی حضور نداشتند اما به علت اعتراضات سیاسی دستگیر و زندانی شده اند. محمد حسین سپهری و ناهید شیر پیشه (از مادران دادخواه) شاخص ترین چهره های این جریانند که اکنون در زندان به سر می برند.
۳- معلمان زندانی صنفی_سیاسی:
معلمانی هستند که در دوره ای فعالیت صنفی داشته اند از بنیانگذاران کانون های صنفی و شورای هماهنگی بوده اند اما از مقطعی به بعد از فعالیت صنفی فاصله گرفته اند و به اعتراضات سیاسی پیوسته اند. مهندس هاشم خواستار جدی ترین چهره این جریان است. در کنار او باید از جواد لعل محمدی اسم برد که در کنشگری های صنفی حضور داشت در تجمعات معلمان حاضر بود اما از دوره ای به فعالیت سیاسی روی آورد و اکنون هر دو در زندان وکیل آباد مشهد زندانی هستند.
اما مسئله مهمی که در این باره وجود دارد و می تواند مبنای اندیشه های صنفی بسیاری را روشن نماید، این است که بپرسیم تعریف حقوق صنفی چیست و چه نسبتی با حقوق شهروندی معلم بر قرار می کند؟ و برای دفاع از حقوق شهروندی معلمی، در معنای صنفی چگونه این حق قابل پیگیری است؟ آیا می توان اندیشه کسی را از حقوق آن فرد جدا کرد و بدون ورود در حوزه اندیشگی، در حوزه دوم ورود نمود و از حق شهروندی کسی دفاع کرد، این سئوالات دو نوع نگاه را در میان کنشگران صنفی و کانون های صنفی معلمان در شورای هماهنگی در پی داشته است.
اقلیتی بر این باورند که هر گونه خبر، اطلاع رسانی از وضعیت گروه دوم و سوم خروج از اندیشه صنفی است. زیرا فعالیت آنها در چارچوب صنفی نیست. اما اکثریتی بر این عقیده اند که اساسا آنها چه فعالیتی کرده اند و صرف نظر از درستی و نادرستی آن فعالیت ها، دفاع از حقوق شهروندی همه معلمان و اطلاع رسانی پیرامون وضعیت حقوقی آنها (طبق تقسیم بندی سه گانه) اقتضای کار ذاتی صنفی است و هرگونه عدول از این مسیر تنها تضییع حقوق شهروندی پاره ای از معلمان نیست، بلکه نوعی خوانش نادرست از کنشگری صنفی است که به حقوق شهروندی پاره ای از معلمان بی اعتنایی می ورزد و خواهان بایکوت کامل آنهاست. جریان غالب فکری در میان کنشگران صنفی سراسر ایران با این نگاه حذفی مخالف است و دفاع حقوقی و غیر ایدئولوژیک از «حق شهروندی» همه ی کنشگران را رسالت ذاتی، قانونی، اخلاقی و تاریخی شورای هماهنگی و کانون های صنفی معلمان در سراسر ایران می داند.