راهکار اساسی کاهش فقر و نابرابری در جامعه این است که از طریق اصلاح ساختار اقتصادی کشور مثل اصلاح سیاست خارجی معطوف به توسعه ملی، اصلاح حکمروایی اقتصادی و همچنین ایجاد رشد و توسعه اقتصادی بتوان در پرتو ایجاد ثروت در جامعه پوشش رفاه اجتماعی ایران را براساس توانمندسازی نه توزیع فقر به انجام رساند.
درعینحال رشد و توسعه اقتصادی کافی نیست. میتوان رشد اقتصادی داشت و جامعه نابرابر و غیرعادلانه باشد؛ بنابراین علاوه بر رشد اقتصادی، جامعه ایران باید یک «نظریه رفاه اجتماعی» داشته باشد که خود را با مناسبات اقتصاد ایران تنظیم و سازگار کند که بهشدت فقدان آن در ایران محسوس است.
گزارشی از نابرابری آموزشی از یکی از کارشناسان دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی منتشر شد که گواهی است بر دیگر مستندات نابرابری آموزشی در ایران. به قول داگلاس نورث «اگر میخواهید بدانید که کشوری توسعه مییابد یا نه دنبال کارخانههای آن نروید، در پیشدبستان و دبستان آن را جستوجو کنید».
نابرابری آموزشی اجازه نمیدهد که همه استعدادها و ظرفیتهای انسانی یک جامعه در معرض آموزش قرار گیرند و براساس تواناییها و ظرفیتهای خود به منظور رشد انسانی و مشارکت در فرایند توسعه جامعه ارتقا یابند؛ بنابراین نابرابری هم به خاطر محرومماندن از همه ظرفیتها به ضرر جامعه است و هم از منظر ارتقای انسانی ستمی است به کسانی که مورد نابرابری آموزشی قرار میگیرند. از سوی دیگر بدون مشارکت عمومی برای توسعه و آموزش همه استعدادها و ظرفیتهای انسانی نمیتوان به این اصل که «آموزش و نظام تعلیم و تربیت نقطه عزیمت توسعه هر کشوری است» نائل آمد.
خلاصه گزارش میگوید از ارزیابی یک نمونه ۱۲ هزار نفری از کسانی که رتبه کنکور سراسری آنها زیر ۳۰۰۰ بوده است:
▫️۵۶ درصد قبولی پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی از دهک دهم پردرآمدها بوده است.
▫️ ۶۲ درصد قبولی مهندسی کامپیوتر نیز از گروه درآمدی دهم انتخاب شدهاند.
▫️ ۵۵ درصد از ورودیهای گروه فنی و مهندسی در دانشگاه صنعتی شریف نیز از گروه درآمدی دهم قبول شدهاند.
▫️ ۸۰ درصد کل قبولیهای زیر رتبه ۳۰۰۰ از دهک ۸ تا ۱۰ درآمدی انتخاب شدهاند.
▫️۳۲ درصد قبولیهای گروه ریاضی و ۱۲ درصد گروه انسانی از مناطق ۱ تا ۶ تهران بوده است.
▫️۲۵درصد قبولیهای همه رشتهها از ۹ منطقه تهران بوده است.
این آمار نشان میدهد که شانس پردرآمدهای جامعه برای ورود به رشتههای شاخص دانشگاهی مثل پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، مهندسی، روانشناسی و حقوق به طور فاحشی بیشتر است و حاکی از آن است که به علت فقر و نابرابری درآمدی، استعدادهای خوب و متوسط نتوانستهاند با بهرهمندی از مدارس غیردولتی و کلاسهای تقویتی گرانقیمت خود را آماده رقابت در کنکور کنند و عملا کنکور سراسری صحنه رقابت ناعادلانهای است بین دانشآموزان خوب و متوسط دارای درآمد کم و متوسط با دانشآموزان خوب و متوسط پردرآمدها که نتایج آن عملکرد فوقالذکر و جاماندن بسیاری از ظرفیتها و استعدادهای جامعه در رقابتی غیرمنصفانه و غیرعادلانه است.
ممکن است گفته شود که نتایج این وضع نخبهپروری است و نتایج آن به نفع کشور خواهد شد. در پاسخ باید گفت که نابرابری آموزشی از دو سوی جامعه و فرد، به ضرر توسعه انسانی و اجتماعی و اقتصادی کشور است و از سوی دیگر خلاف اولیهترین حقوق شهروندی در استفاده مساوی از آموزش نوجوانان و جوانان ایرانزمین است.
میدانیم که قانون اساسی ایران به طور صریح و روشن آموزش و پرورش را حقوق اولیه انسانها و آن را تا دیپلم رایگان دانسته و دولت را موظف به اجرای آن میداند؛ بنابراین هر سیاستی نظیر تأسیس مدارس غیردولتی خلاف صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است؛ حتی ممکن است این تصور ایجاد شود که در کشورهای توسعهیافته نیز نابرابری آموزشی وجود دارد؛ ولی میتوان گفت که در فرانسه براساس اصل برابری شعار انقلاب فرانسه «تعلیم و تربیت از پیشدبستان تا دانشگاه، دولتی و رایگان» است و در دیگر کشورهای اروپایی نیز اگرچه ممکن است مدارس غیردولتی وجود داشته باشند؛ ولی سطح کمی و کیفی مدارس دولتی فاصله بین این مدارس با مدارس غیردولتی را جبران میکند و آنها، هرگز راهکار میلتون فریدمن برای کشور شیلی در زمان حکومت پینوشه را برای آموزش فرادستان جامعه و نخبهگرایی که امروزه بهعنوان «بدترین نمونه نابرابری آموزشی» در جهان ذکر میشود، انتخاب نکردند.
چیزی که امروز در ایران تا حدی انجام میشود. نابرابری آموزشی حداقل در این گزارش رابطه معنیدار فقر و نابرابری درآمدی و اقتصادی جامعه را با نابرابری آموزشی توضیح میدهد.
راهکار اساسی کاهش فقر و نابرابری در جامعه این است که از طریق اصلاح ساختار اقتصادی کشور مثل اصلاح سیاست خارجی معطوف به توسعه ملی، اصلاح حکمروایی اقتصادی و همچنین ایجاد رشد و توسعه اقتصادی بتوان در پرتو ایجاد ثروت در جامعه پوشش رفاه اجتماعی ایران را براساس توانمندسازی نه توزیع فقر به انجام رساند.
درعینحال رشد و توسعه اقتصادی کافی نیست. میتوان رشد اقتصادی داشت و جامعه نابرابر و غیرعادلانه باشد؛ بنابراین علاوه بر رشد اقتصادی، جامعه ایران باید یک «نظریه رفاه اجتماعی» داشته باشد که خود را با مناسبات اقتصاد ایران تنظیم و سازگار کند که بهشدت فقدان آن در ایران محسوس است.
*روزنامه شرق