سپیده رشنو اولین کسی نیست که مجبور به اعتراف شده و آخرین زندانی هم نخواهد بود. اما مگر این اجبارها اهمیتی دارند؟ سپیدهها تکثیر شدهاند و شما عاجز از مقابله با این فراگیری هستید.
مازیار ابراهیمی شهروندی عادی بود. چون از ترورهای اسرائیل در قلب تهران شرمسار شده بودند این بنده خدا و چند تن دیگر را ربودند و آنقدر کتکشان زدند تا اعتراف کنند مامور موسادند. بعضی از متهمان حتی نمیدانستند موساد را با سین مینویسند یا صاد؛ اما چون نیاز بود در دوران وزارت مصلحی، وزیر دولت احمدی نژاد بگویند ما عاملان ترور دانشمندان هستهای را دستگیر کردهایم باید چند تن از شهروندان بیپناه قربانی میشدند. فقط در سایه رقابت اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات بود که این افتضاح امنیتی فاش شد.
لیست اجبار و اعتراف بلند بالاست. اجبار و اعتراف از ویژگیهای حکومت قرون وسطایی است. جایی که لازم باشد شهروند بیپناه باید روز را شب اعلام کند و بالعکس. اما آیا این اعترافها و پژمرده کردن سپیدهها در اصل این گزاره که “ما از شما و زور و اجبارتان بیزاریم” تغییری ایجاد میکند؟ هرگز. ما به این بیزاری میبالیم. بیزاری از استبداد، از زور، از دیکتاتوری، لازمه انسان بودن و شهروند بودن است. بیزاری از شما سند انسانیّت ماست.