حمید نوری (عباسی) به دلیل مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت، در دادگاه استکهلم به حبس ابد محکوم شد. این رأی تاریخی در روز ۲۳ تیر ۱۴۰۱ / ۱۴ جولای ۲۰۲۲، توسط قاضی ساندرز دردادگاه اعلام شد و تمام حاضران به ویژه خانوادهها در جلوی دادگاه با شور و شعف بسیار اشک شوق و حسرت ریختند و همدیگر را بغل کردند و تبریک گفتند. اشک شوق از این بابت که کشتار عزیزانشان در تابستان ۶۷ در جامعه قضایی جهانی رسمیت یافت و یکی از مسئولان شریک در این «جنایت دولتی» حبس ابد گرفت، اشک حسرت و درد از این بابت که خیلی دیر این کشتار بزرگ در دادگاه های بینالمللی مورد بررسی قرار گرفت، زمانی که تعداد زیادی از مادران و خانوادههای دادخواه از میان ما رفتهاند و جایشان بسیار خالی است و اینکه چرا چنین دادگاههای مستقلی را در ایران نداریم.
ما مادران پارک لاله، شادمانی عمیق خود را از تأیید حکم حبس ابد برای حمید نوری ابراز میداریم. ما به تمامی دادخواهان که برای روشن شدن حقیقت کشتار بزرگ تابستان به عنوان «جنایت علیه بشریت» سالها تلاش کردند، صمیمانه تبریک می گوییم. رای این دادگاه، پیروزی بزرگی برای جنبش دادخواهی مردم ایران و جنبش مادران و خانوادههای خاوران است که ۴۱ سال مقاوم، پایدار و دادخواه ایستاده و الگویی برای دیگر دادخواهان ایرانی شدهاند.
در همین روزهای اعلام رأی دادگاه حمید نوری، حسینعلی نیری، قاضی شرع حکومت اسلامی ایران و مجری فتوای روح الله خمینی در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، بی شرمانه گفت: «در آن برهه شرایط ویژهای بود، وضعیت مملکت بحرانی بود. یعنی اگر قاطعیت امام نبود شاید ما اصلاً این امنیت را نداشتیم. شاید اصلاً نظام نمیماند. روزی ۵۰ – ۶۰ تا ترور در تهران و شهرستانهای دیگر اتفاق میافتاد. در این شرایط بحرانی چه باید کرد؟ باید حکم قاطعی داد.».
در اینکه پایههای نظام دیکتاتوری و فاسدشان پس از پایان جنگ ایران و عراق به شدت سست و رو به زوال شده بود، شکی نیست، ولی حکومت در اوایل دههی شصت با سرکوبهای وحشیانه تمام گروههای سیاسی در ایران را تار و مار کرد، فعالان سیاسی را زندانی یا اعدام کرد یا فراری داد و در تابستان ۶۷، هیچ گروه سیاسی چریکی در ایران وجود نداشت که بخواهند عملیات مسلحانه انجام دهند و حتی روزی یکی دو نفر از مسئولان نظام را بکشند، چه برسد به روزی ۵۰ ـ ۶۰ نفر.
علی خامنهای رهبر دیکتاتور نظام اسلامی ایران نیز در همین روزها گفت: «خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است». گفتههای تهدیدآمیز علی خامنهای و دروغها و تحریف تاریخ خونبار دههی شصت یا انکار جنایتهای دولتی توسط حسینعلی نیری و دیگر سران نظام، از سر ترس، زبونی و استیصال است. مسئولان حکومتی گمان میکنند با تهدید و سرکوب یا با انکار و تحریف واقعیت میتوانند تا ابد نظام در حال سقوطشان را سرپا نگاه دارند، در حالی که اغلب مردم از این حکومت فاسد، فاشیست و جنایتکار بیزارند و دیگر از تهدیدهای آنها نمی ترسند. گفتههای سراپا دروغ حاکمیت دیگر برای مدافعان حرمشان نیز رنگی ندارد، چه برسد برای مردم آگاه ایران یا نهادهای مستقل بین المللی.
آنهم در شرایطی که هر روز شاهد اعتراضها و تجمعهای گستردهی مردم جان به لب رسیده از میان کارگران، معلمان، بازنشستگان، نویسندگان، هنرمندان، پرستاران، کشاورزان، وکلا، کارگردانها، روزنامهنگاران، ورزشکاران، خانوادههای دادخواه هستیم و در نتیجه سرکوبها و بازداشتها را شدیدتر کردهاند، زیرا نه توان و نه عزمی برای بازسازی آوارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فرو ریخته بر سر مردم را دارند. از دو ماه گذشته تعداد زیادی از معلمان، کارگران، نویسندگان، وکلا، هنرمندان، خانوادههای دادخواه و دیگر فعالان مدنی- صنفی و سیاسی را بازداشت کردهاند.
در ۱۶ تیرماه، از ملاقات تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان اوین با خانوادههایشان جلوگیری کردند. از جمله: رضا شهابی، حسن سعیدی، رسول بداقی، محمد حبیبی، جعفر ابراهیمی، شعبان محمدی، کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی. دو فعال کارگری رضا شهابی و حسن سعیدی نیز در اعتصاب غذا بسر میبرند و جانشان در معرض خطر است. در ۱۷ تیرماه، محمد رسولاف و مصطفا آلاحمد را با تفتیش منزل بازداشت کردند. در ۲۰ تیر، جعفر پناهی را جلوی زندان اوین بازداشت کردند. در همین روزها از ۱۴ تا ۲۲ تیر نزدیک به ۲۰ تن از کارگران اعتصابی معدن سونگون ورزقان در آذربایجان شرقی را قبل و پس از پایان اعتصاب بازداشت کردند. از جمله: کاظم شاهی، صالح محمدی، محمد محمودی، اسماعیل عبادی، حاج زیاد محمودی، ولیالله محمودی، ارشد کاظمپور، جعفر عباسپور، مهرداد منفرد، فرزاد زالیزاده، سعید جباریان، اسماعیل ایزدخواه و خدایی. در ۱۸ تیر نیز یک روزنامهنگار به نام بهنام زراعی ساکن ورزقان را بازداشت کردند. در ۲۱ تیر زنان را برای حجاب اجباری سرکوب و تهدید و گفته شده بازداشت کردند. در ۲۲ تیر پنج شهروند اهل اشنویه بازداشت و به زندان امنیتی ارومیه منتقل شدند. از جمله: خوشناو عینی، سیامند کرامت (آلائی)، پیروت تابناک، یوسف رحمانی و فرهنگ کرامت. در ۲۵ تیر حداقل۱۶ فعال مدنی ساکن ارومیه و تبریز که طی فراخوانی به خشک شدن دریاچه ارومیه اعتراض داشتند را بازداشت کردند. از جمله: یونس قلیزاده، جلال دهقانی، مسعود عباس زاده، حمید اکبرزاده، رضا اکبرزاده، هوشنگ نقی زاده، میکاییل قلی پور، حمید پورولی، یونس محمودی، جلال کودریلو، مصطفی دولتخواه، نادر امانی، ناصر حشمتی، حکیمه احمدی، ابراهیم آذراوغلو و ولی ظهرابی. در ۲۵ تیر زنی چادری در اتوبوس به یکی از مسافران زن برای حجاب تذکر داد و تهدید کرد که فیلم او را برای سپاه میفرستد. زن جوان معترض شد و با کمک مسافران آن زن جوان آزارگر را از اتوبوس بیرون کردند. آرش صادقی در توئیتی نوشته است:« زن معترض به تذکر حجاب در اتوبوس سپیده رشنو نام دارد که در غروب شنبه ۲۵ تیر بازداشت شد. او ۲۸ ساله، هنرمند و داستاننویس و ویراستار است. هویت زن آزارگر که با تهدید تذکر داد نیز رایحه ربیعی نام دارد.».
در روز ۲۰ تیر به خانه چند نفر از خانوادههای دادخواه آبان حمله و حداقل ۱۰ نفر از آنها را بازداشت کردند از جمله: ناهید شیرپیشه و مهرداد بختیاری (مادر و عموی پویا بختیاری)، سکینه احمدی (مادر ابراهیم کتابدار) – آزاد شد، رحیمه یوسفزاده (مادر نوید بهبودی)، محبوبه رمضانی (مادر پژمان قلیپور)، سعید دامور (برادر وحید دامور)، طلعت مشکی و سمیه جعفرپناه (مادر و خواهر محسن جعفرپناه)، ایران الهیاری (مادر مهرداد معینفر) و زینب محمدی (مادر محمد طاهری). محبوبه رمضانی چند ماه پیش نیز به صد ضربه شلاق محکوم شد. حکومت گمان میکند که با زندان، شلاق و تهدید میتواند خانوادههای دادخواه را ساکت کند، ولی آنها از زندان و شلاق نمیترسند چون بدترین شکنجه و شلاق کشتن عزیزانشان بوده است و با این تهدیدها نه تنها ساکت نمیشوند، بلکه صدای دادخواهیشان را بیشتر بلند میکنند و بسیاری همراهشان میشوند و جنبش دادخواهی مردم ایران روز به روز قویتر و متحدتر میشود. دیگر دههی شصت نیست که بتوانند خانوادهها را ایزوله و از سایر مردم جدا کنند، حالا خبرها چون باد منتشر میشود و به سراسر دنیا میرسد و جامعه عکسالعمل نشان میدهد.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخهی آزادی کشی، سرکوب، بازداشت، شکنجه، اعدام، تبعیض، بیعدالتی و نابرابریهای عمیق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را به شدت محکوم میکنیم. ما از مردم آزادیخواه و دادخواه ایران و جهان میخواهیم که در برابر این همه سرکوب، بیعدالتی و تبعیض سکوت نکنند و فریاد اعتراضمان را بلند و بلندتر و جنبشهای مستقل در ایران را حمایت و قویتر کنیم تا بتوانیم جلوی این نظام فاسد و فاشیست بایستیم و به این بیعدالتیها پایان دهیم.
ما از تمام آزادی خواهان میخواهیم که صدای مادران آبان و تمام زندانیان سیاسی و خانوادههای دادخواه باشند و برای دستیابی به مطالبات زیر با ما همراه شوند:
۱) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی،۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواستهها با اتحاد، همبستگی و مبارزات پیگیر و مستقل ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای دستیابی به سه مطالبه اصلی ما در بالا، باید مطالبات زیر را نیز دنبال کنیم: ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم و پوشش بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۶) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت. زیرا علت اصلی این سرکوبها، جنایتها، تبعیضها و بی عدالتیها را در ساختار تمامیتخواه، فاسد و دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران و قوانین آزادیستیز و تبعیضآمیز ساخته و پرداختهی این نظام غیر دموکراتیک میدانیم.
مادران پارک لاله ایران
۲۷ تیر ۱۴۰۱