در نا-مکانی، متحمل حبس شدهام که ندامتگاه قرچک نامیده میشود. ماههاست که در تلاش هستیم تا آنچه را که اقلام ممنوعه مینامند را مجاز کنیم. در این زندان اقلام بیشماری ممنوع هستند که دلیل آن زن بودن ماست. در این زندان خیار، موز و هویج جزء اقلام ممنوعه هستند چون ما زن هستیم و اشکال این میوهها تحریککننده است.
روزهای نخست وقتی مسوولان گفتند که این سه نوع میوه برای زنان ممنوع است و فروشگاه تحت هیچ شرایطی حتی برای زندانیان بیمار نخواهد آورد، به خیالم هم نمیرسید که دلیل آن فقط زن بودن ما و شکل ظاهری میوه هاست و نمی توانستم باور کنم که کارشناسان و مسوولان قضایی و امنیتی نظام با چنین رویکرد ابتذال گونه ای به زن مینگرند و با چنین معیار و ضوابطی برای زنان محدودیت و محرومیت ایجاد میکنند. تلاشهای ما هنوز هم نتیجه نداده است.
زنستیزی و بیمنزلتسازی زن در چارچوب ایدئولوژی و نگرش نظام استبداد دینی، فاجعهبارتر از آن است که فقط زنان را از حق پوشش محروم نماید، زندان قرچک بازنمای اراده حکومتی ست که زن را به دلیل زن بودن حتی از خوردن میوه هم محروم میکند و توجیه آنها حفظ عفاف و حیای ما زنان است که وظیفه مراقبت از عفت ما نیز بر عهده مردان حکومت دینی است.
در این نظام سلطهگر، صدای زن ممنوع، موی زن ممنوع، حتی میوه برای زن ممنوع است. سزاوار است بگویم که زن “ممنوع” است. زن اگر میوه ممنوعه در زندان قرچک بخواهد بیعفت و فاحشه است. زن اگر در جامعه پوشش آزادانه بخواهد، بی حیاست. اگر در خانواده حق طلاق بخواهد ناشزه است و اگر زندگی و شادی بخواهد سزاوار مجازات است.
در چنین زندان و چنین حکومتی من نرگس محمدی به عنوان یک زن و یک مادر اعلام میکنم که زیر بار #حجاب_اجباری حکومت نمیروم و اجبار را برنمیتابم، در زندان قرچک میوه موز، خیار و هویج میخواهم، چرا که این محرومیت از میوهها را توهین به زن میدانم. ناشی از ذهن بیماری که ان را قاعده کرده است.
ازادی و برابری و سرزندگی، نشاط حق ما زنان است حتی اگر بهای آن زندان و مرگ باشد.
نرگس محمدی – زندان قرچک