هفدهم ژوئن روز جهانی مقابله با بیابانزایی و خشکسالی است. روند بیابانزایی در ایران در وضعیت هشدار قرار دارد. اگر خاکهای کشاورزی را احیا نکنیم مرگ و گرسنگی و سوءتغذیه، ناامنی غذایی و اجتماعی، کمبود آب، جنگهای داخلی و مهاجرتهای اجباری سرنوشت آیندگان در ایران خواهد بود.
فرآیند خشکسالی و بیابانزایی در سراسر جهان شدت گرفته و گرسنگی، جنگهای داخلی و روند مهاجرتهای اجباری بهسبب بایر بودن زمینهای کشاورزی و خشکسالی آغاز شده است. هفدهم ژوئن روز جهانی مبارزه با بیابانزایی و خشکسالی است.
هرساله در این روز تلاشهای بینالمللی برای مقابله با فرآیند بیابانیشدن و خشکسالی در مرکز توجه قرار میگیرند. این روز فرصتی است برای درک این موضوع که خنثی کردن روند تخریب و فرسایش خاک از طریق حل این مشکل با مشارکت قوی جوامع و همکاری در تمام سطوح قابل دستیابی است.
یکی از تلاشهای بینالمللی امسال برای یافتن راه حل احیای خاک، جنبش جهانی سیاره آگاه: نجات خاک بود که از ۲۱ مارس آغاز شد و کمپین صد روزه آن در ۲۱ ژوئن به پایان میرسد. تمرکز این جنبش، احیای خاک زمینهای کشاورزی در جهان است و مردم و رهبران ۱۹۷ کشور جهان را مخاطب قرار میدهد تا قوانین جدیدی را برای نجات و محافظت از زمینهای کشاورزی تصویب کنند. تاکنون بیش از هفتاد کشور تفاهمنامه خاک را امضا کردند که آنها را متعهد میکند خاک کشاورزی را در کشورهای خود احیا کنند.
خاک، مهمترین اکوسیستم زنده
بر اساس آمارهای جهانی خاستگاه حدود ۹۵ تا ۹۹ درصد غذا و هر آنچه ما برای بقای خود به آن نیاز داریم، خاک است. حدود ۴۰ درصد از خاکهای کشاورزی در جهان تا کنون فرسوده شده است درحالیکه زمینهای کشاورزی حدودا ۷۰ درصد از مساحت این سیاره را تشکیل میدهند. اگر در ۱۰ سال اقدامی جدی و بینالمللی برای احیای خاکهای کشاورزی صورت نگیرد، در ۵۰ سال آینده حدود ۴۰ درصد همین زمینهای کشاورزی نیز بهتمامی به بیابان تبدیل میشوند و همزمان بر جمعیت ساکنین زمین افزوده و نیاز برای تولید غذا افزایش خواهد یافت.
خاک یکی از مهمترین اکوسیستمها بر روی کره زمین است که زندگی تمام گونههای انسانی و حیوانی و گیاهی از دل آن ایجاد میشود. همزمان، این اکوسیستم که برای ما و موجودات زنده دیگر حامل زندگی است، در حال انقراض است. از آنجایی که ما غذای و مایحتاجمان را از خاک تولید میکنیم انقراض خاک در درازمدت به انقراض نسل بشر منجر خواهد شد.
اگر خاکهای کشاورزی را احیا نکنیم مرگ و گرسنگی و سوءتغذیه، ناامنی غذایی و اجتماعی، کمبود آبِ، تغییرات سریع اقلیمی و جنگهای داخلی و مهاجرتهای اجباری در سراسر جهان افزایش خواهد یافت.
در حاضر مواد غذایی که مصرف میکنیم آنطور که باید مغذی نیستند و بسیاری از فرط کمبود ویتامین و املاح معدنی در سراسر جهان ناچارند که از مکملهای غذایی استفاده کنند. درصد محتوای ارگانیک خاک کشاورزی در سراسر جهان از ۰,۳ تا ۱,۴۸ درصد در سراسر جهان در نوسان است. در حالی که میزان مواد آلی خاک کشاورزی زنده باید دستکم ۳ درصد محتوای ارگانیک داشته باشد.
وضعیت خشکسالی و پروسه بیابانزایی در ایران نیز سرعت بالایی دارد و هر سال کشاورزان بسیاری در زمینهای کشاورزی با این پدیده دست و پنجه نرم میکنند و جمعیت روستایی کشاورز در ایران سال به سال کمتر میشود. بهطوری که بر اساس یکی از آمارهای سازمان آمار در ایران جمعیت روستایی کشور در سال ۱۴۱۵ زیر ۲۰ درصد و حدود ۱۸,۹ میلیون نفر برآورد شده است.
اگر خاکهای کشاورزی را احیا نکنیم مرگ و گرسنگی و سوءتغذیه، ناامنی غذایی و اجتماعی، کمبود آبِ، تغییرات سریع اقلیمی و جنگهای داخلی و مهاجرتهای اجباری در سراسر جهان افزایش خواهد یافت.
خاک قابل کشت در ایران آستانه بیابانی شدن کامل قرار دارد. میزان محتوای مواد آلی در خاکهای ایران بهطور متوسط حدود یک یا در برخی مناطق زیر درصد است. این میزان یعنی محصولات غذایی که از چنین خاک کشاورزی تولید میشوند از نظر میزان مواد مغذی بسیار فقیر هستند.
خاک در حال انقراض ایران
«زمانه» به بهانه روز جهانی مبارزه با بیابانزایی و خشکسالی با دکتر نیما یزدانی ( نام مستعار)، دکترای خاکشناسی در ایران درباره اهمیت خاک و احیای آن گفتوگو کرده است. به گفته یزدانی بحران خاک با بحرانهای دیگر زیستمحیطی همچون بحران آب، رابطه درهم تنیده دارد و اگر خاک را احیا کنیم، بر بحرانهای دیگر زیستمحیطی نیز اثرات مثبت خواهد گذاشت. او میگوید:
ابعاد مختلف محیط زیست رابطه در هم تنیده دارند. برای مثال ما نمیتوانیم دم از حفاظت از خاک بزنیم اما در حفظ منابع آبی سهلانگار باشیم. یا نمیتوانیم بگوییم که ما دلنگران خاکیم اما آلودگی هوا را نادیده بگیریم. نمیتوانیم صحبت از کاهش ذخایر آبی زیرزمینی داشته باشیم و بحث خاک را نادیده بگیریم. کاهش منابع آبی زیرزمینی هم یکی از عوامل ایجاد ریزگردها و مشکلات دیگر است. مثال دیگر این است که ما در چند سال گذشته شاهد جاری شدن سیل در دشتها و جنگلهای ایران و یک سری از کشورهای دیگر بودیم. این به فرآیند جنگلزدایی و کاهش سطح پوشش گیاهی بر روی خاک دارد. زمانیکه ما جنگلها را نابود میکنیم تنها درخت نیست که از جنگل جدا میشود بلکه ریشه آن درخت که میتوانست خاک را محکم نگه دارد و در برابر بارندگیها مقاومت کند آن هم از دست میرود. در نتیجه با جریان آب ما شاهد مخلوط شدن خاکی هستیم که داربستی مثل ریشه درخت ندارند و این جریان آب به صورت سیل بسیار خسارتزا خواهد بود.
یکی از راههای ساده و مهم جلوگیری از فرسایش خاک، پوشاندن سطح زمین و مراتع با گیاهان و درختان است. با این کارریشه گیاهان در خاک سطح محتوای ارگانیک خاک را بالا میبرند. همچنین سرسبزی خاک از فرسایش آبی جلوگیری میکند. یزدانی در این باره میگوید:
همزمان وقتی سطح خاک سرشار از پوشش گیاهی باشد زمانی که باران شدید میآید، باران با شدت به خاک برخورد نمیکند چون برگها از خاک محافظت میکنند. در غیر اینصورت باران شدید با برخورد مستقیم به خاک باعث پاشیده شدن خاک و از بین رفتن بافتهای کلوئیدی خاک میشود و ایجاد سیلاب میشود.
یکی از عوامل تخریب و فرسایش خاک جنگلزدایی است. عامل دیگر تغییر کاربری زمینها و مراتع به کاربری صنعتی یا شهری است. دکتر یزدانی با اشاره به این موارد درباره عوامل دیگری که فرسایش خاک را رقم میزنند، میگوید:
چیزی که این روزها در سرزمین سبز شمال ایران ما شاهدش هستیم که زمینهای کشاورزی برای ساخت و ساز ویلا تغییر کاربری میدهند. اشکالش این است که ما ابتدا خاک جنگلی را به زمین کشاورزی تبدیل میکنیم. آن را شخم میزنیم و بافت اصلی خاک را از بین میبریم. محصولاتی را در آنجا میکاریم که احتمالا تناوب زراعی را هم رعایت نمیکنیم. در نتیجه آن خاک پس از مدتی با از دست دادن میکرو ارگانیسمهایش فرسایش پیدا میکند. همچنین بعد از آن میآییم و زمینهای کشاورزی را تبدیل به ویلا میکنیم. در آنجا هم به جای اینکه خاک حاصلخیز باشد و زمین کشاورزی فعال، به آسفالت و ساختمانی میشود که از عوامل سیلابهاست. جنگلها باعث حفظ رطوبت مطبوعی در هوا میشوند که بر خاک هم اثر میگذارد.
اما خاک را هنوز میتوان نجات داد
خاکی که فرسایش یافته یا در حال بیابانی شدن است مواد آلی لازم را ندارد، آب کمی در خود جای میدهد و ساختار آن نیز تغییر کرده است. به گفته یزدانی احیای خاک مثل احیای فردی است که دچار سکته قلبی موقت شده. در ظاهر چنین فردی حیاتش را از دست داده و علائم بالینی ندارد ولی هنوز زنده است ولی اگر مریض را همانطور رها کنیم از دنیا میرود. پس به مریض شوکی وارد میکنیم تا به حیات خودش بازگردد. روند احیای خاک هم همینطور است. او ادامه میدهد:
برای احیای خاک هر منطقه با توجه به دوری یا نزدیکیاش به دریا، آب، جنگل، ارتفاع، هر کدام روشهای خاصی را باید در نظر گرفت. مثلا اگر خاکی نزدیک جنگل است اگر ما چند سال روند تخریب را متوقف کنیم، روند احیای خاک خودش متحقق خواهد شد.
آیا احیای خاک در ایران عملی است و چه اقداماتی باید برای نجات خاک کرد؟ یزدانی چنین پاسخ میدهد:
احیای خاک زمانبر است و بالاتر از آن ارادهای نیاز دارد که عدم تخریب محیط زیست را مدیریت کند. آنچه در شرایط ایران عملی است متوقف کردن تخریب محیط زیست با سازوکارهای قانونی است. همچنین آگاهیبخشی و تقویت نهادهای مدنی و ان جی اوها برای فعالیت در این حوزه میتواند موثر باشد. باید به طبیعت فرصت دهیم که خودش را ترمیم کند.
به گفته یزدانی اگر کنار خاک فرسوده یک اکوسیستم فعال داشته باشیم احیای خاک به سرعت صورت خواهد گرفت.
اما وقتی که ما با خاکی مواجهیم که فاصله زیادی با اکوسیستمهای فعال دارد، کار احیا کمی دشوار تر خواهد بود. در این شرایط ما باید حفاظت و مدیریت هوشمندی را در قبال خاک بهعهده بگیریم. یکی از توصیهها در ابتدای خاک احیای بافت خاک است. احیای بافت خاک با اعمال چندین راهکار مدیریتی و البته هزینه بر انجام خواهد شد. بعد از این مرحله اضافه کردن میکروارگانیسمهایی به خاک است که ما یا در آزمایشگاه تولید کردیم و یا توسط کودها به خاک اضافه میشوند.
سادهترین راه نجات و احیای خاک کشاورزی این است که سطح خاک را در تمام طول سال با گیاهان بپوشانیم و اجازه دهیم حیوانات در زمینهای کشاورزی حاضر باشند. پیش از سلطه کشاورزی صنعتی و مصرف بیرویه کودهای شیمیایی، کشاورزان میدانستند که با سبز نگهداشتن زمین در تمام سال و حضور حیوانات در مزارع خاک زنده و سرشار از محتوای آلی خواهد ماند. همزیستی مسالمتآمیز با زمین جزئی از کشاورزی سنتی در تمام نقاط جهان بود.
سادهترین راه نجات و احیای خاک کشاورزی این است که سطح خاک را در تمام طول سال با گیاهان بپوشانیم و اجازه دهیم حیوانات در زمینهای کشاورزی حاضر باشند.
در شرایط موجود و روند افزاینده بیابانیشدن در ایران، حکومت باید برای نجات و احیای خاکهای کشاورزی فورا دست به کار شود. برای نجات خاک در ایران به قوانین تازهای نیاز است که از کشاورزان بخواهد خاک زمینهای کشاورزی حداقل بین ۳ تا ۶ درصد مواد آلی یا محتوای ارگانیک داشته باشد تا محصولاتی که در آن پرورش مییابند نیز از حداقلی از مواد آلی و معدنی و ویتامینها برخوردار باشند.
در قوانین باید مشوقها و تسهیلاتی به کشاورزان ارائه شود. همزمان کشاورزان باید اختیار انتخاب روشهایی که با استفاده از آنها مواد آلی خاک را بالا میبرند، داشته باشند. حاکمیت با تدوین قوانین حمایتیای که خاک را احیا میکند باید زندگی و فعالیت اقتصادی کشاورزان را چنان تسهیل کند که آنها از سر فقر و خشکسالی زمینهای کشاورزی را رها نکنند.
اگر در همین برهه، قوانین حمایتگر احیای خاک در ایران تدوین و اجرایی نشوند، ایران در چهل سال آینده خاکی برای تغذیه کردن و معاش دادن به هشتاد میلیون را نخواهد داشت و برای فرار از گرسنگی، هیچ راهی جز مهاجرتهای اجباری برای شهروندان باقی نخواهد ماند.
زمانه – نسیم روشنایی